فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان
#روز_تاسوعا
🔳ظهر روز تاسوعا،عزاداران
حسینی ، میهمان سفره ی
ابی عبدالله الحسین (ع)
خواهند بود.
✅ @vaslekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه
🏴ذکر مصیبت شهید مطهری
درباره به میدان رفتن و شهادت
حضرت قاسم بن الحسن(ع) 🏴
☑️ @vaslekhooban
العطش.mp3
8.69M
#نوحه
▪️نوحه العطش
🏴با نوای:
حاج مجید قاسمی دستجردی
☑️ @vaslekhooban
#کلام_ناب
🔷علامه امینى فرمودند:
🔳شب و روز تاسوعا و عاشورا،
براى سلامتى امام زمان صدقه
دهید ، چون قلبِ حضرت شان،
اندوهناک جَدِّ غریبشان،حضرت
سیدالشهداء است.
☑️ @vaslekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷آب شهر کربلا شوره،
به جز یک جا
☑️ @vaslekhooban
#روز_تاسوعا
عباس، دلی که پایْ بستِ تو بُوَد
مشتاقِ لقای حق پرستِ تو بُوَد
امروز چه کردهای که فردا زهرا
اسباب شفاعتش دو دست تو بُوَد؟
◼️ تاسوعای حسینی روز یقین
و وفاداری، بر شیعیان جهان
تسلیت باد.
☑️ @vaslekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رجز_خوانی
♦️صلح با شمر تا ابد ممنوع
از شب تاسوعا و امان نامه
تا زوال آمریکا
🌷بیاد حاج قاسم سلیمانی
☑️ @vaslekhooban
#از_وصیت_شهید
🥀مثل اباالفضل🥀
🔷بخشی از وصیت نامه سرداذ
شهید محمد رضا علیخانی:
🔳«درسال شصت ویک هجری حضرت عباس(ع)برای دفاع ازخیمه حضرت زینب(س)دودست وچشمانش را از دست داد، اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)دست و چشمانم را از دست بدهم.»
🌷وقتی همرزمان شهید علیخانی به بالینش رسیدند؛ دیدند؛ که شهید علیخانی،دستش از بدنش جدا وچشمانش را نیز فدای حرم بی بی زینب(س)کرد....🕊
✅ @vaslekhooban
#کرامت_ناب
💠هوای ما رو هم داشته باش💠
🔷آيت الله حاج سيد محمد علي آل سيد غفور از اساتيد مبّرز حوزه در جلسهي تدريس خود فرمودند:
جد ما مرحوم سيد عبدالغفور نقل كرد:
🔵زني از اهل «طُوَيريج» (در سه فرسخي كربلا) گوسالهاي را نذر حضرت قمر بنيهاشم كرده بود. چون حاجتش برآورده گشت براي اداي نذر حركت نمود ولي در ميانهي راه يكي از مأمورين امنيتي كه سُنّي بود، جلوي زن را گرفت و گفت:
«با اين گوساله به كجا ميروي؟»
گفت: «اين گوساله نذر حضرت عباس(ع) است و من براي اداي نذر به كربلا ميروم».
مرد سني فرياد زد: «دست از اين مسخره بازيها و خرافات برداريد» و راه را بر زن بيچاره ميبندد و گوساله را از او ميگيرد.
اصرارهاي زن تأثيري نميكند و به ناچار، خود به تنهايي به كربلا و حرم حضرت باب الحوائج مشرف ميشود و ميگويد: «آقا جان! من به نذر خود وفا كردم، ولي آن مرد سُنّي مانع شد. شما بر مرد سني غضب كنيد و او را ادب نماييد».
🔷شبانگاه همان روز، زن در خواب ميبيند كه خدمت حضرت عباس(ع) رسيده است.
حضرت(ع) ميفرمايد: «نذر تو به ما رسيد و قبول كرديم»!
زن ميگويد: «خدا را شكر، اما من تقاضامندم كه گوساله را از مرد سنّي باز پس گيريد و بر او غضب فرماييد».
حضرت(ع) ميفرمايد: «من آن حيوان را به مرد سنّي بخشيدم و ما خانداني هستيم كه هرگاه چيزي به كسي داديم بازپس نميگيريم»!
زن ميگويد: «اما مرد سنّي دل مرا شكست و مرا آزرده ساخت» و تقاضاي خود را تكرار نمود.
حضرت(ع) فرمود: «آن مرد سنّي حقي بر گردن من داشت كه بايد أَدا ميكردم»!
حضرت (ع) فرمود: «اين مرد سني در روزي بسيار گرم، در راهي ميرفت. شدت گرمي هوا به قدري بود كه مرد مشرف به هلاكت گشت . پس چون به كنار نهر آب رسيد با اينكه بسيار تشنه بود، اما لحظهاي درنگ كرد و به ياد تشنگي برادر مظلومم حسين افتاد و اشك ريخت و بر قاتلان آن حضرت نفرين و لعنت نمود. من به پاس اين عمل خير، گوساله را به او بخشيدم»!
🔷چون زن به سوي منزل بازگشت به طور اتفاقي، مجدداً با مرد سنّي مواجه گشت و جريان خوابش را براي او بيان نمود.
مرد سني در حاليكه اشك ميريخت گفت:
«به خداي بزرگ سوگند كه تمام آنچه گفتي عين واقعيت است و من آنرا تا كنون براي احدي بازگو نكرده بودم. اينك بيا و گوساله را پس بگير»!
زن نپذيرفت و گفت: «اين هديهي حضرت عباس(ع) است به تو، و من حق ندارم آن را از تو بپذيرم».
مرد سنّي كه دلش به نور حقيقت روشن شده بود توبه نمود و فوراً به زيارت حضرت ابوالفضل (ع) شتافت و در كنار قبر مطهر آن بزرگوار به آيين حقهي تشيع مشرف گشت و عّدهاي از بستگان او نيز به واسطهي اين كرامت شيعه شدند.
✅ @vaslekhooban
#گلزار_شهدای_کرمان
#گزارش_مصور
🔳گزارش مصور از عزاداری
هیأت ها، در گلزار شهدای کرمان
▪️عکاس؛ رحیم پور
☑️ @vaslekhooban