eitaa logo
وسواس فقهی استاد بیگدلی
9.3هزار دنبال‌کننده
33 عکس
68 ویدیو
1 فایل
دفتر پاسخگویی ‌‌‌به‌ سوالات وسواس ‌فقهی "ویژه بانوان"زیر نظر استاد بیگدلی •رزروِ وقت مشاوره (تلفنی٫حضوری) "ساعت 9صبح الی13" 09128548424 •جهت عضویت در گروه "ساعت 19الی21" 09197528856 •هماهنگی جهت پاسخگویی (اورژانسی)‌با اساتید محترم 09038462826 09036135631
مشاهده در ایتا
دانلود
✋🏼فقط دیگه تکرار نکن ✍🏼امام علی"علیه السلام" درد است و استغفار داروی آن و تکرار نکردن درمان آن ●غررالحکم؛حدیث۱۸۹٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏼 |توصیه آیت الله بهجت(ره)به مراقبه دائمی هیچ ذکری،بالاتر از«ذکر عملی» نیست؛هیچ ذکرِ عملی،بالاتر از«ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات»نیست و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق،بدون «مراقبه دائمیه» صورت نمیگیرد والله الموفق ●العبد محمدتقی البهجت از کتاب به‌ سوی محبوب،ص۴۰ 📚برنامه تلویزیونی کلمه
👆🏼قابل توجه خواهران گرامی عمل به وسواس و است 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تغییر_احکام_بنا_به_اقتضای_زمان_و_شرایط.mp3
2.23M
چگونگی تغییر احکام ✍🏻تغییر احکام بنا به اقتضای زمان و شرایط و... 👈لطفا گوش دهید👉 🦋گوینده:استادبزرگوار "سرکارخانم‌رضایی" ●فایل مذکور تکراری است @vasvasfeghhi ࿐༅࿇🌺࿇༅࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(گزارش موجود جدید میباشد) ●بهبود یک شخص مبتلا به که الحمدالله با توکل به ‌خدا و توسل به اهل بیت"علیهم‌السلام" و با تلاش و پشتکار خود توانستند به وسواسشان غلبه کنند❤️ ✍🏼امروز حدود ۴ ماه از حضور من در گروه وسواس فقهی استاد بیگدلی میگذره از وقتی بچه بودم مادرم مبتلا به وسواس نجاست و طهارت بود من از بچگی فقط نظاره گر کارهای مامانم بودم و تا ۲۳ سالگی که ازدواج کردم ابدا وسواس نداشتم و جالب اینکه مدام مامانم رو از این کارها نهی میکردم نمیدونم چه اتفاقی افتاد که با ازدواج،انگار یك شعله ی کم سویی از رو در شروع زندگی مشترک من روشن کرد روزها و ماه ها و سال ها گذشت،وقتی به خودم اومدم که تبدیل شده بودم به یك بیمار مبتلا به وسواس که حالا دیگه از مادرم هم جلو زده بودم و ازشون ایراد میگرفتم که فلان چیز نجس شده چرا آب نمیکشی؟! مادرم که حال و روزم رو میدید برای اینکه حالم خوب بشه فورا شلنگ رو میاورد و آب کشی میکرد و میگفت دیگه بهش فکر نکن تموم شد 👈🏼غافل از اینکه در آرامش نیست💔 اما بالعکس همسرم همیشه میگفت:کافیه ببینم شلنگ دستت گرفتی میرم و دیگه خونه بر نمیگردم و واقعا هم حرفش حرف بود و چقدر ایشون نقش مهمی داشت در بهبودی من اوضاع وسواس من وقتی خیلی شدت گرفت که همش میخوندم و زنگ به دفاتر می زدم،انقدر تکبر تمام وجود من رو گرفته بود که حقیقتا خدا رو بنده نبودم و فکر میکردم فقط من احکام بلدم و لاغیر با تکبری که داشتم رو هر روز راضی تر و رو سفید تر میکردم روزها میگذشت و حالا دیگه با اومدن دو فرزند،شیطان آتش کم سوی وسواس رو کاملا در زندگی من شعله ور کرده بود و حالم هر روز بدتر از روز قبل بود اون زمان، از نظر من هیچ پاسخ گوی احکامی سوال من رو نمی فهمید،فقط و فقط یك نفر احکام می فهمید اونم من بودم! یادمه دختر دومم رو شیر میدادم،بسیار لاغر و ضعیف کاملا بی اشتها و بی نشاط و فقط در فکر نجاست و آب کشی و...بودم بسیار روزهای سختی رو میگذروندم وقتی برای اولین بار به روانشناس مراجع کردم ایشون گفتند باید دارو بخوری که من بخاطر شیر دهی دخترم قبول نکردم و هرروز بدتر از دیروز میشدم یادمه در اوج بیماریم یکی از دوستانم کانال استاد بیگدلی رو بهم معرفی کرد منم عضو شدم اما تکبر اجازه نمیداد هیچ فایل صوتی رو گوش کنم و فقط عضو بودم چون از نظر من هیچ کس احکام بلد نبود و فقط من بودم که میفهمیدم لذا همه رو بجز خودم بیسواد میدونستم الان که فکرش رو می کنم میبینم خداوند در قرآن وقتی به حرفش گوش نکرد،عجب صفت درستی رو در موردش بکار برد "تکبر" بعد ماه مبارك رمضان یك سفر عتبات روزی من رو سیاه وسواسی شد؛یادمه زیارت وداع آقا امیرالمومنین "علیه‌السلام‌" رو انجام میدادم و قرار بود راهی کربلا بشیم با وسواس،آداب زیارت رو انجام دادم و دستم توی اون شلوغی به ضریح امیرالمومنین "علیه‌السلام" بود که یه قرمزی روی دستم دیدم دست از ضریح مولا کشیدم و دویدم دنبال وسواسی بازیهای خودم😔الان که فکر میکنم چرا من باید به اون قرمزی توجه میکردم؟! چرا هر قرمزی رو خون میدیدم؟! چرا آنقدر مغز من متمرکز روی قرمزی و نجاست بود؟! اگر پرده ها برداشته میشد هر آینه یقینا میدیدم که صدام کرد و از مولا علی روی برگردوندم و دویدم سمت خدا منو ببخشه💔 اما برگشتم و این برگشتن آغازی شد برای خاموش کردن آتش🔥شعله ور برگشتم...تمام وجودم از سر تا پا خجالت و شرم بود از مولا علی،دیگه زیارت رو ول کردم و نشستم بالای سر حضرت و از شدت گریه نفسم به راحتی بالا نمی اومد انقدر گریه کردم و از حضرت عذرخواهی کردم و التماس کردم منو ببخشن و شفا بدن گفتم سه روز حضرت به نحو احسن ازت پذیرایی کرد چرا حضرت رو ناراحت کردی؟! با همین حس غم و خجالت همراه کاروان، حرم و شهر نجف رو ترک کردیم و من بودم و شرمندگی و ناراحتی همیشه به ما گفتند یکی از آثار زیارت امام حسین "علیه‌السلام‌"شفای بیماری هاست،رسیدیم به کربلا و مقابل ضریح امام حسین نشسته بودم و گوشی هم دستم بود که دیدم کانال وسواس فقهی استاد بیگدلی که ابدا صداهاش رو گوش نمیدادم حدود بیست فایل صوتی بارگذاری کردن و نوشتن این فایل ها تکراری و برای افراد جدید است اونجا بود که انگار این مجموعه با توسل های از ته دل به امیر المومنین" علیه‌السلام"برای من حواله شد❤️ قفل در قلب من شکست و اولین فایل صوتی رو باز کردم دومی،سومی و همین طور ادامه دادم حس میکردم چندین و چند ساله در تاریکی و ظلمات هستم و حالا کم کم روزنه‌ای از نور داشت وارد زندگی سیاه و پر گناهم میشد فایل های صوتی رو گوش میدادم و بعد از مدتی عضو گروه صوتهای حرم و جمکران شدم،هر فایل رو چند بار گوش میدادم (شعارها)مینوشتم و میکردم و... ●ادامه‌ی‌گزارش👇🏼
برخورد علما و مراجع رو در موضوع نجاست میشنیدم و هر روز از گذشته ی سیاه خودم بیشتر میکردم حالا دیگه در عقیده و عمل پذیرفتم که بیمارم و حکمِ منِ بیمار فرق دارد❤️ کسی رو در مورد نجاست و طهارت محاکمه نمیکنم دنبال نجسی نمیگردم،تمام مسولیّتش هم به عهده ی مرجع تقلیدم،وسواس انقدر خطرناکه که باید حتما خوب بشه برعکس گذشته حالا دیگه زندگی با من راحت شده اشتهام برگشته و قشنگ غذا میخوردم و... احساس میکنم عنایت و مهر پدرانه‌ی امیرالمومنین "علیه‌السلام" تکبر رو در وجود من ذوب کرد❤️ به خودم گفتم از حالا به بعد تو هیچی در مورد احکام نمیدونی و باید مثل یك بیمار که به پزشک مراجعه میکنه حرف اساتید درمان وسواس رو گوش بدی و چشم بگی و چون و چرا نکنی🤚🏼 فقط کاش و رو منظم تر و بیشتر انجام میدادم چون خیلی موثر هست در ترک این گناه و سرعت بهبودی مدت زیادی گذشت... زندگیم آروم و با نشاط شده بود تا اینکه دوباره سر و کله ی پیدا شد،به نظرم این مرحله از درمان وسواس خطرناك ترین مرحله هست و اونم اینکه شیطان زیر گوشم میگفت تو خوب شدی دیگه وسواس نداری،ببین داری عین یه آدم عادی زندگی میکنی،یا میگفت وسواست کم هست یا میگفت باشه برای تو پاکه اما تمیز باش و بشور،یا میگفت اگه وسواس شدی بخاطر بلد نبودن احکام بوده و... منم از لجش فورا شلوار پریود که نشُسته بودمش رو میپوشیدم،وضوی سه درب نوشابه‌ای میگرفتم(یعنی به اندازه‌ی سه درب نوشابه) و میرفتم مسجد،هر وقت شیطان سراغم میاد فورا مواجهه رو انجام میدم😌 تو مشق ها داریم که من باید رو زایمان کنم من دوبار تا حالا زایمان طبیعی کردم،باور کنین دوستان آنقدر که هنگام مواجهه بهم سخت گذشت موقع زایمان سخت نگذشت دلم میخواست تطهیر کنم اما نمیکردم،مثل حائضی که دلش میخواد روزه بگیره اما نباید بگیره سر درد میگرفتم🤕و بدترین لحظات عمرم بهم گذشت اما گفتم مگه کربلا نمیرم جلوی ضریح شهدای کربلا مگه نمیگم ✨یا لیتنی کنت معکم✨ گفتم اونها برای امام زمانشون جان دادند حالا تو در راه رضایت امام عصر"عج الله تعالی فرجه الشریف"سر درد بگیر چی میشه مگه؟! اصلا هم از نمازهام لذت نمیبرم اما برام مهم نیست من دنبال لذت از نیستم دنبال انجام وظیفه ام هستم قبلا من زیر دوشِ پر فشار بیست دقیقه طول میکشید الان دوتا بطری یك و نیم لیتری آب یعنی سه لیتر(طبق حدیث پیامبر)برام کافیه تازه آب اضافه هم اومد😍 میخوام شب اول قبرم وقتی دو ملک ازم میپرسن من ربك؟ بگم رب من الله هست نه دلم🥺💔 دلم میخواد دیگه شکرگذار باشم،شکر نعمت آب و چشم و دست و...در این نیست که من باهاشون مرتکب بشم،دین داری چیزی نیست که من سلیقه ی خودم رو توش دخیل کنم همه ی این ها رو از فایل های صوتی کلاس ها یاد گرفتم البته هیچ وقت به خودم غره نمیشم،چون خدا عنایتش رو برداره دوباره بدتر از قبل میشم انگار هیچ وقت ازم نا امید نمیشه،خیلی باید مراقب بود با خودم میگم بالاخره شیطان این همه سال زحمت کشیده یه سرباز وسواسی تربیت کرده 👈🏼وسواسی یعنی:مجموعه‌ای از گناهان که یه دونش فقط آبه به همین راحتی نمیذاره از سپاهش خارج بشم هر وقت میاد سراغم از ته دل یا علی مدد میگم و از مولا علی مدد میخوام حالا دیگه دختر ۵ ساله ی من وسواس نداره یادمه یه شب گریه میکرد و میگفت از خون بدم میاد خدا منو ببخشه💔 ●ادامه‌ی گزارش👇🏼