#کارگروه_اخلاق_تربیت
♦️ سر آمد فضیلتها در دست داشتن زمام خشم و میراندن خواهش نفس است.
🔷 امام علی (علیه السلام): رَاسُ الفَضائِلِ مِلکُ الغَضَبِ وَ اِماتَهُ الشَّهوَهِ
📚غرر الحکم و درر الکلم حدیث ۵۲۳۷
میزی برای کار!
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان!
جانی برای مرگ!
مرگی برای یاد!
یادی برای سنگ!
این بود زندگی...
👤حسین پناهی
🌸🌸🌸🌸
این متن را حتما بخوانید !!!
مشكل اينجاست كه ما نه براى خودمان بلكه براى آدمهاى اطرافمان زندگى ميكنيم!؛
لباسى ميپوشيم كه مردم خوششان بياد
عطرى ميزنيم كه مردم لذت ببرند
رشته اى درس ميخوانيم كه كلاس داشته باشد
با كسى ازدواج ميكنيم كه دهانِ مردم را ببنديم
بچه دار ميشويم كه برايمان حرف در نياورند
و اين داستان تا آخرِ عمر ادامه دارد!
ما اگر كارى براى دلِ مان ميكرديم وضع مان اين نبود،همين!
🌸🌸🌸🌸
دكتر کاتوزیان چه زیبا میگوید:
به زندگی فکر کن! ولی براي زندگی غصه نخور. ديدن حقيقت است، ولي درست ديدن، فضليت.
ادب خرجی ندارد ولی همه چيز را ميخرد.
با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنيا آمدی .مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش.
شايد فردايی نباشد. شايد فردايی باشد اما عزيزی نباشد...
یادمان باشد؛ با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت!
یادمان باشد؛ با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم!
کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم؛ باخدای او طرف هستیم
🌸🌸🌸🌸
🌹 قصه ی امروز 🌹
♥️ داستان احساسی هیجان انگیز
✍پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
✅گرگی 🐺
در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زائیده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
⇦این ماده گرگ🐺 به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد. اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرضگوسفندان ما نمیشد. ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند🦙🐑! ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت. روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
💥این یک گرگ🐺است و با سه خصلت: درندگی وحشیبودن و حیوانیت شناخته میشود اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
👌هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب!
👌 نکته ی امروز 👌♥️
« قهر ، قهر ، تا روزِ قیامت »
این زیباترین دروغِ کودکی هایمان بود
قرار بود مثلاً دلخوریِ مان تا ابد کِش بیاید
اما با یک «ببخشید» سر و تهِ قضیه هم می آمد و
دوباره مشغولِ بازی می شدیم
انگار هم نه انگار ، که قهر کرده بودیم !
بچگی ها ، در همین سادگی اش قشنگ بود .
امان از این بزرگ شدن ...
امان از این قهر هایِ بی صدایِ طولانی !
حالا قهرِ مان را جار نمی زنیم ،
خیرِ سرِمان مثلاً متمدن شده ایم ...
خیلی بی صدا می رویم
اما برای همیشه ... اما بدونِ بازگشت ...
دلمان هم خوش است که بزرگ شده ایم !👌