eitaa logo
ناخدای طوفان ها
326 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
8.5هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️رهبر معظم انقلاب وَ أَحزَمُ النّاس أَکظَمُهُم لِلغَیظ حزم به معنای دوراندیشی و احتیاط و رعایت همه‌ی جوانب زندگی است. حازم کسی است که در هر قدمی که برمی‌دارد و هر حرکتی که انجام می‌دهد، همه‌ی جوانب آن را ملاحظه می‌کند. می‌فرمایند حازم‌ترین مردم آن کسی است که خشم خود را، غیظ خود را فرو ببرد. چرا این [شخص] حازم است؟ برای اینکه غیظ و خشم پرده‌ای بر روی عقل انسان می‌کشد. انسان در حال عصبانیت از تصرف عقل خود خارج می‌شود؛ وقتی انسان از تصرف عقل خارج شد، کارهای بی‌رویه، کارهای غلط، حرف‌های نابجا، تصمیم نادرست از او سر می‌زند. پس انسان اگر بخواهد حزم را رعایت کند و مراعات جوانب گوناگون زندگی را بکند و مواظب باشد که خطا و اشتباه نکند، یکی از راه‌های مهمش این است که وقتی عصبانی شد کظم غیظ کند؛ یعنی نگذارد که این عصبانیت در حرف او، در عمل او، در رفتار او، در اقدام او اثر بگذارد؛ [راهش] این است؛ این درس بزرگی است. [یک‌وقت ما] عصبانی می‌شویم، یک حرف بی‌رویه‌ای از دهانمان خارج می‌شود. حالا عصبانی شدن هم انواع و اقسامی دارد؛ بعضی‌ها عصبانیت‌های عارضی [دارند]؛ به قول این جوان‌ها جوگیر می‌شوند؛ یک جایی در یک جمعیتی قرار می‌گیرند که آنها نسبت به یک جهتی یک جهت‌گیری‌ای دارند، این شخص هم جوگیر می‌شود و [عصبانی می‌شود] در واقع اگر تنها بود عصبانی هم نمی‌شد اما در آن جو عصبانی می‌شود و وقتی عصبانی شد آن‌وقت هرچه از دهانش بیرون بیاید بر زبان جاری می‌کند؛ اشتباهات فراوان، خطاهای فراوان. ۱۳۹۲/۱۰/۱۸ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب همه‌ی زندگی سرشار از عبرت‌ها است. انسان اگر چشم عبرت را باز بکند و به دیگران نگاه کند، خیلی از حقایق عالم برای او روشن می‌شود؛ مراد از روشن شدن حقایق مثل فراگیری معلومات نیست که انسان چیزی را نمی‌داند و بعد آن را با تعلم به دست می‌آورد؛ این یک‌جور فهمیدن است. از این مهم‌تر این است که چیزهایی برای انسان روشن است، جلوی چشم انسان است، انسان تأمل و ژرف‌اندیشی درباره‌ی اینها نمی‌کند و درس از اینها نمی‌گیرد. اینها آن عبرت‌ها است. فرض بفرمایید یکی‌اش همین مردن است، مردن؛ خب، همه‌ی آحاد انسان این مرحله را طی می‌کنند. یعنی از این حیات مادی و نشئه‌ی مادی و جسمانی عبور می‌کنند و می‌روند در یک عالمی که ما از کیفیات آن عالم خبری نداریم و عالم دشواری است، عالم غربت است، عالم حساب است، عالم مشکلات گوناگون است. اینها را همه فی‌الجمله می‌دانیم. هر کسی هم در مدت عمر خود افراد زیادی را می‌بیند از پیر و جوان و کودک و مرد و زن و همه‌جور، که رفتند. این برای ما یک چیز عادی می‌شود. تنبه به اینکه این مسیری که همه دارند می‌روند برای ما هم هست؛ ما هم باید از همین‌جا عبور کنیم. کجا وارد می‌شویم؟ چه دستاویزی برای حیات سعادتمندانه در آنجا داریم؟ چه کار می‌شود در آنجا کرد؟ غربت نشئه‌ی آخرت را، نشئه‌ی برزخ را، تا برسد به قیامت چه جوری باید برطرف کرد؟ اینها نکات مهمی است. اگر چنانچه به این چیزها فکر کنیم ممکن است در رفتار ما، در عملکرد ما، در مسیر زندگی ما، در تصمیم‌گیری‌های کلان زندگی ما اثر بگذارد. غالباً توجه نداریم. این است؛ این موعظه شدن و فراگیری و عبرت این است. لذا شما ملاحظه می‌کنید خدای متعال در قرآن کریم بسیاری از واضحات را -چیزهایی که واضح است- اینها را به یک شکلی برجسته می‌کند، بعد که برجسته کرد، انسان می‌بیند که عجب! این چه چیز مهمی است. «وَٱلشَّمْسِ وَ ضُحَىٰهَا * وَٱلْقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا» ما همین‌طور عادت کرده‌ایم که این [خورشید و ماه] همین‌طور می‌آیند و می‌روند. خب یک تأملی باید کرد. این رفت و آمد طبق چه قانونی است؟ چه قاعده‌ی لا یتخلفی بر اینها حاکم است؟ این قاعده‌ی لایتخلف از کجا ناشی شده؟ اینها همه‌اش نکات است. حکمت و مصادیق حکمت که خدای متعال در قرآن ذکر می‌کند، اینها همه از این قبیل است. چیزهایی است که به نظر انسان واضحات است. خب حالا ما عبرت بگیریم. ۱۳۹۲/۱۱/۱۰ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب ثُمّ قَالَ، بَینا موسَى بنُ عِمرانَ یَعِظُ اَصحابَهُ اِذ قامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمیصَه در وسط موعظه‌‌ى جناب موسى بن عمران، این مرد بقدرى تحت تأثیر قرار گرفت و هیجانى شد که پا شد و پیراهن خودش را پاره کرد؛ یقه‌‌ى خودش را پاره کرد. فَاوحَى اللهُ تَعالى اِلَیهِ یا موسَى بنِ عِمران قُل لَهُ لا تَشُقَّ قَمیصَک خداى متعال به حضرت موسى وحى فرستاد و فرمود به این آقا بگو پیراهنت را نمیخواهد پاره کنى، هیجانى بشوى و در یک لحظه دست به این کار بزنى؛ این کارِ سطحى و ظاهرى است. وَ لکِن اِشرَح لى عَن قَلبِک و لکن مانع را بردار از اینکه من در قلب تو قرار بگیرم. «اِشرَح لى» یعنى «اِفتَح لى»، یا «اِرفَعِ المانِع» از حضور من در قلب خودت مانع را بردار؛ این مهم است. نه اینکه اگر کسى در هنگام شنیدن موعظه یک حال هیجانى به او دست بدهد -فریاد بکشد یا پیراهنش را مثل این مرد پاره کند یا بر سر خودش بزند- عیبى دارد؛ نه، میخواهد بفرماید اصل قضیّه این نیست؛ اصل قضیّه این است که در دل تو اثر گذاشته بشود، خداى متعال در دل تو حضور پیدا بکند. حالا گاهى ممکن است که این حضور قلبِ انسان در پیش خداى متعال و جا گرفتن عظمت الهى در دل انسان، موجب این بشود که یک تظاهرى هم در بیرون به‌‌طور بیخود -ناخودآگاه و بدون عمد- از او سر بزند یا نزند؛ این ممکن است، امّا چیز مهمّى نیست؛ عمده آن است که در دل اثر بگذارد؛ والاّ این هیجانات ظاهرى مثل یک شعله‌اى است که خس و خاشاکى را مشتعل کند؛ شعله است، یک لحظه بلند میشود، بلافاصله هم خاموش میشود؛ امّا وقتى که معرفت الهى در دل انسان رسوخ کرد، آن‌وقت آن تأثیراتى که حضور الهى و معرفت الهى و محبّت الهى در دل داشته، به این آسانى از دل زائل نمیشود. این دعاهاى ائمّه (علیهم‌‌السّلام) را که ملاحظه کنید، همه تقریباً -یا غالباً- آنجایى که در ذکر الهى و بیان صفات و اسماء الهى است، ناظر به این است که خدا را در دل ما حاضر کند. در دعاى شریف جوشن کبیر میبینید از اوّل تا آخر، اسماء ذات مقدّس الهى و صفات آن بزرگوار است؛ این براى آن است که ما توجّه پیدا کنیم، خدا را بشناسیم، معرفت خودمان را افزایش بدهیم. ۱۳۹۲/۰۷/۰۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ عَن اَبیهِ عَن آبائِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ قالَ، قالَ عَلىٌّ علیه‌‌السّلام: مَا اَنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِن اَجَلِه (امالی صدوق، ص ۱۰۸) تعبیر کوتاه و بسیار گویا و عبرت‌‌انگیزى است. میفرماید هر کسى که فردا را -مثلاً امروز روز یک‌شنبه است و فردا دوشنبه است- جزو مهلت عمر خود و زندگى خود بداند، مرگ را درست نشناخته؛ مرگ را در جاى حقیقى خود قرار نداده؛ اینکه ما خیال کنیم که حالا ما یک چند سال دیگر هستیم، از جمله‌‌ى چیزهایى است که در روایات متعدّد، در دعاهاى مختلف مأثور با این نگرش عامیانه‌‌ى ابلهانه مبارزه شده که شما خیال کنید که ما حالا که هستیم؛ حالا فردا مثلاً یا یک‌سال دیگر. میفرماید که [چنین شخصی] مرگ را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است، یعنی کسى که فردا را جزو اجل خود یعنى جزو مهلت خود و فرصت خود بداند مرگ را درست نشناخته است. ممکن است همین امروز، امشب، تا قبل از فردا ما نباشیم کمااینکه نظائرش را فراوان دیده‌‌ایم. ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب اهمّیّت تربیت فرزند صالح از جمله اینجا معلوم میشود که خب، این‌ همه شما زحمت میکشید، این را بزرگ میکنید، به سواد و علم و رشد و امکانات و مانند اینها میرسانید که به درد شما بخورد. مهم‌ترین چیزى هم که ممکن است از فرزند، به درد پدر بخورد، این است که براى او طلب مغفرت کند. حالا این در مورد تربیت فرزند؛ امّا شما حضراتى هم که اینجا تشریف دارید -[اعم از] برادران و خواهران- پدرها و مادرهایتان را فراموش نکنید، یعنى یکى از چیزهایى که حتماً مقیّد باشید، [دعا و طلب مغفرت براى آنها باشد.] یکى از چیزهایى که حضرت در دعاى شریف صحیفه‌ى سجّادیّه درباره‌ى والدین از خداى متعال طلب میکنند، این است که توفیق بده من بعد از هر نمازى آنها را دعا کنم، یعنى این یکى از توفیقات الهى است. ۱۳۹۴/۰۲/۲۱ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب وقتی شما تقوا دارید، هر عملی که انجام بدهید مورد قبول است و وقتی که عملی مورد قبول ذات مقدّس پروردگار قرار گرفت، دیگر این عمل کم نیست؛ هر چه باشد. همین قدر که مشرّف به قبول باری تعالی شد عمل انسان، ارزش پیدا میکند، عُلو پیدا میکند. لذا میفرماید که با تقوا هیچ عملی کم نیست. بله، اگر تقوا نباشد، آن وقت قبول و عدم قبول عمل یک مشکله‌ی بزرگی است برای انسان. گاهی انسان عملی را انجام میدهد، زحمتِ آن را هم متحمّل میشود، لکن مورد قبول قرار نمیگیرد. در روایت داریم که بعضی هستند که شب پا میشوند نماز هم میخوانند، امّا جز بیداری هیچ عایدی‌ای برای آنها در این کار وجود ندارد؛ عایدیِ او فقط همین بیدار شدن و خوابِ انسان ناقص شدن و خراب شدن است؛ یعنی قبول نمیشود. حالا یا این است که قبول نشدن خدای نکرده به خاطر یک عمل حرامی است که آن عبارت است از ریا -چون ریا علاوه بر اینکه مُبطلِ عمل است، خودش هم حرام است؛ ریا نوعی شرک است- یا به خاطر این است که نه، ریا و عمل حرامی وجود ندارد، [فقط] توجّه ندارد؛ بی‌هوا همین طور پا میشود مثلاً یک نمازی میخواند، بدون توجّه، بدون خشوع، بدون ذکر؛ فایده‌ای ندارد. بنابر‌این، تقوا اگر بود، این تأمین‌ شده است؛ اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین. ۱۳۹۶/۰۷/۲۴ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب یک روایت دیگر هم باز از کافی است، از امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)؛ میفرماید که: «لا تفتّش النّاس فتبقی بلا صدیق»؛ در کارهای مردم ریز نشو، تفتیش نکن، جزئیات را دنبال نکن. دنبال پیدا کردن عیوب ریز و درشت افراد نباش. اگر اینجور باشد، بدون رفیق خواهی ماند. یعنی هر کسی بالاخره یک عیبی دارد دیگر. اگر بخواهی همین‌طور ریز بشوی، تفتیش کنی، دنبال کنی، کسی برایت باقی نمیماند. ۱۳۸۹/۱۰/۲۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب فی الکافی، عن الصّادق (علیه‌السّلام)، قال: «انّ اللَّه تعالی لیحفظ من یحفظ صدیقه»؛ [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند:] خدای متعال حفظ میکند آن کسی را که رفیق خود را حفظ کند. [البته] مراد، حفظ جسمانی نیست فقط - حالا آن هم یکی از مصادیقش ممکن است باشد - یعنی آبروی او را حفظ کند، شخصیت او را حفظ کند، جهات او را حفظ کند [و] مراعات کند. خدا یک چنین کسی را حفظ میکند. این پیوندهای برادری و رفاقت و انس و اخوت، در اسلام اینقدر اهمیت دارد. شما ملاحظه‌ی رفیقتان را میکنید، او را حفظ میکنید، خدای متعال در پاداش این عمل، شما را حفظ میکند. ۱۳۸۹/۱۰/۲۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب فرمود خوشبخت آن کسی است که به‌وسیله‌ی دیگری موعظه بشود؛ یعنی عبرت بگیرد. ما می‌بینیم چیزهایی را که در زندگی برای افراد پیش می‌آید. چه‌جور در مرحله‌ی امتحان قرار می‌گیرند، چطور بعضی در امتحان پیروز می‌شوند، چطور بعضی در امتحان مردود می‌شوند، چطور بعضی از موقعیت‌ها استفاده‌ی درست می‌کنند. چطور بعضی موقعیت‌ها و فرصت‌ها را از دست می‌دهند. اینها را نگاه کنیم. با دید باز این را برای خودمان وسیله‌ی موعظه قرار بدهیم. یعنی از این درس بگیریم. به جای اینکه وقتی کسی زمین خورد، دلمان خنک بشود، و بر روی احساسات خودمان [قرار بگیریم]؛ نه، به جای این توجه بکنیم که عامل چه بود؟ عامل این زمین خوردن؛ عامل این اعتلا و اوج چه بود؟ چگونه شد؟ و ما چقدر می‌توانیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم. ۱۳۹۲/۱۱/۱۰ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب در دعاى صحیفه‌‌ى سجّادیّه تعبیر عجیبى است؛ میفرماید که پروردگارا! به من آن روحیّه را عطا کن، آن فهم را عطا کن که من امید رسیدن نفَس بعدى را به این نفَس نداشته باشم: [حَتّى لانُؤَمِّلَ ...] وَلاَاتِّصالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لاَ لُحوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ؛ داریم راه میرویم، اینکه قدم بعدى حتما از سوى ما برداشته خواهد شد را ما خاطرجمع نباشیم؛ ممکن است برویم. خب این حالت ترقّب موت در انسان خیلى برکات دارد: کار را انسان عقب نمی‌اندازد؛ کارهاى لازمى را که باید انجام بدهد، انجام میدهد؛ منافاتى هم ندارد با اینکه انسان با توجّه به اینکه با همین احتمال که ممکن است تا یک ساعت دیگر، تا یک روز دیگر نباشد، کارهاى بلندمدّت را هم شروع کند؛ با هم منافاتى ندارد. چون سود کارهاى بلندمدّت حتما به شخص ما که نخواهد رسید؛ به دیگران هم که برسد به این تعبیر بگوییم سودش به ما رسیده است. بنابراین «اعمَل لِدُنیَاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبدًا»؛ کار آبادى دنیا، سامان دادن به امور زندگى دنیا را جورى انجام بده که گویا تا ابد بنا است زنده بمانى، یعنى حتما با استحکام انجام بده امّا «وَاعمَل لاِخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَموتُ غَدا»؛ کار آخرت را هم این‌جورى انجام بده. معناى این این است که هر دو را درست انجام بده؛ کار دنیا را درست انجام بده مثل کسى که تا ابد زنده خواهد بود، کار آخرت را هم درست انجام بده مثل کسى که فردا خواهد مُرد و دیگر فرصتى برایش باقى نیست. ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب در دعاى صحیفه‌‌ى سجّادیّه تعبیر عجیبى است؛ میفرماید که پروردگارا! به من آن روحیّه را عطا کن، آن فهم را عطا کن که من امید رسیدن نفَس بعدى را به این نفَس نداشته باشم: [حَتّى لانُؤَمِّلَ ...] وَلاَاتِّصالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لاَ لُحوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ؛ داریم راه میرویم، اینکه قدم بعدى حتما از سوى ما برداشته خواهد شد را ما خاطرجمع نباشیم؛ ممکن است برویم. خب این حالت ترقّب موت در انسان خیلى برکات دارد: کار را انسان عقب نمی‌اندازد؛ کارهاى لازمى را که باید انجام بدهد، انجام میدهد؛ منافاتى هم ندارد با اینکه انسان با توجّه به اینکه با همین احتمال که ممکن است تا یک ساعت دیگر، تا یک روز دیگر نباشد، کارهاى بلندمدّت را هم شروع کند؛ با هم منافاتى ندارد. چون سود کارهاى بلندمدّت حتما به شخص ما که نخواهد رسید؛ به دیگران هم که برسد به این تعبیر بگوییم سودش به ما رسیده است. بنابراین «اعمَل لِدُنیَاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبدًا»؛ کار آبادى دنیا، سامان دادن به امور زندگى دنیا را جورى انجام بده که گویا تا ابد بنا است زنده بمانى، یعنى حتما با استحکام انجام بده امّا «وَاعمَل لاِخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَموتُ غَدا»؛ کار آخرت را هم این‌جورى انجام بده. معناى این این است که هر دو را درست انجام بده؛ کار دنیا را درست انجام بده مثل کسى که تا ابد زنده خواهد بود، کار آخرت را هم درست انجام بده مثل کسى که فردا خواهد مُرد و دیگر فرصتى برایش باقى نیست. ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب اگر در جامعه‌ی اسلامی -حالا در کشور ما- یک جمع قابل توجّهی از مردم با قرآن انس پیدا بکنند به طوری که مفاهیم قرآنی در ذهن اینها وجود داشته باشد، زنده باشد، به نظر بنده حرکتِ اسلامیِ جامعه تضمین‌شده است. حالا نمیگوییم همه‌ی مردم، اگر چه این مطلوب‌تر است؛ امّا برای اینکه واقع‌بینانه انسان حرف بزند، یک جمع قابل توجّهی، چند میلیون از جمعیّت کشور، جوری باشند که با قرآن مأنوس باشند؛ این هم [محقّق] نمیشود مگر به تلاوت دائمی قرآن. قرآن را فقط نباید گذاشت برای ایّام ماه رمضان؛ به طور دائم انسان [باید] با قرآن مأنوس باشد. ۱۳۹۲/۰۱/۱۹ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب چیز خیلی خوبی است دیگر که انسان وضعی داشته باشد که هر چه از خدای متعال طلب کرد، خدا به او بدهد؛ یعنی دعاهایش همه مستجاب بشود. [حضرت میفرماید:] اگر میخواهید به یک چنین موقعیّتی، فرصتی، نعمت بزرگی دست پیدا کنید راه دارد؛ راهش این است: امیدت را از غیر خدا قطع کن! اگر این طور شد، آن وقت هر چه از خدا خواستید، خدا به شما خواهد داد. بله، ممکن است انسان یک چیزهایی را از خدای متعال طلب میکند که دست یافتن به آن چیزها به ضرر او است؛ اتّفاق می‌افتد. گاهی ماها دنبال یک چیزی میرویم که اگر دستمان به آن چیز برسد، به ضرر ما است؛ خودمان نمیدانیم. خدای متعال در این طور مواقع -در مواردی البتّه، نه همیشه- اگر لطف کند، تفضّل کند، نمیگذارد، عایقی درست میکند بین ما و دست یافتنِ به آن چیز که دست پیدا نکنیم. گاهی انسان از این قبیل چیزهایی را که دوست دارد امّا برایش نافع نیست، مضرّ است از خدای متعال میخواهد، خدای متعال هم نمیدهد، عدمِ استجابت حاجت و استجابت دعا، گاهی اوقات به خاطر این است؛ وَالّا اگر این نباشد، هر چه از خدای متعال بخواهید، خدا به شما خواهد داد؛ شرطش این است که چشمِ طمع به دست مردم نداشته باشید! نه فقط در مورد پول و پَله؛ بعضی‌ها چشمشان به دست مردم است راجع به پول؛ بعضی‌ها نه، مسئله‌شان مسئله‌ی پول نیست، مسئله‌ی مقام است، مسئله‌ی خواسته‌های گوناگون زندگیِ انسان است، میگویند: «فلانی باید کار من را درست کند»! این جور است دیگر. ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ @velayat_82
☀️بیانات مقام معظم رهبری فی الکافی عن أمیرالمؤمنین علیه‌السلام ما أنزَلَ الموتَ حَقَّ مَنزَلَتِه مَن عَدَّ غَداً مِن أجَلِه (الشافی، صفحه‌ی ۸۷۷) یک مهلتی، سرآمدی داریم ما که تا آن سرآمد حیات ما ادامه پیدا خواهد کرد. اجل یعنی سرآمد. اگر کسی فردا را هم داخل در مدت مهلت خود و سرآمد خود بداند، مرگ را درست نشناخته است. «مرگ را در جایگاه خود قرار نداده است» یعنی مرگ را درست نشناخته است؛ کسی که تصور کند فردا هم جزو آن مدت فرصت ما و حیات ما هست. اگر کسی اینجور تصوری بکند، مرگ را نشناخته است. ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ @velayat_82
☀️بیانات مقام معظم رهبری نماز است که مایه‏ های لازم ایثار و گذشت و توکل و تعبد را که پشتوانه‏ی حتمی واجبات پرخطر و دشوار همچون جهاد و نهی از منکر و زکات است، در روح آدمی پدید می‏آورد و او را شجاعانه بدان میدانها گسیل می‏دارد. هنگامی که به خاطر هجوم دشمن، فریضه‏ی جهاد اهمیت می‏یابد، یا بر اثر دشواری زندگی قشرهایی از مردم، فریضه‏ی زکات و انفاق، همه را مخاطب می‏سازد، یا به اقتضای تلاش دشمن در عرصه‏ی فرهنگ و اخلاق، امر به معروف و نهی از منکر واجب همگانی می‏شود، در همه‏ی این شرائط، نماز، نه فقط از شأن «خیرالعملی» فرونمی‏افتد، بلکه به مثابه‏ی پشتوانه‏ی روحی و معنوی همه‏ی مجاهدتها و ایثارها و خطرپذیری‏ها، بر اهمیت آن افزوده می‏شود. 1376/07/07 @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب ترک گناه کافی نیست؛ علاوه‌ی ‌بر ترک گناه، اتیان به آنچه بر عهده‌ی انسان هست هم لازم است. خب اگر بخواهیم آنچه را بر عهده‌ی ما است انجام بدهیم، باید آن را اوّل بشناسیم؛ اشکال کار ماها در موارد زیادی این است که نمیدانیم، یعنی توجّه نداریم که چه کاری برای ما لازم است؛ لذا خیلی از کارهای واجب از ما فُوت میشود؛ خیلی از تذکّر دادن‌ها، امربه‌معروف‌ها، نهی‌ازمنکرها، اقدام و به یک [کارهایی] عمل کردن‌ها، گفتن‌ها، که برای ما واجب است، فُوت میشود از ما، به ‌خاطر اینکه توجّه نداریم. بنابراین عمل به طاعت متوقّف است بر اینکه انسان بداند چه چیزی طاعت است و از او خواسته شده است. ۱۳۹۶/۰۶/۱۲ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب ثُمّ قَالَ، بَینا موسَى بنُ عِمرانَ یَعِظُ اَصحابَهُ اِذ قامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمیصَه در وسط موعظه‌‌ى جناب موسى بن عمران، این مرد بقدرى تحت تأثیر قرار گرفت و هیجانى شد که پا شد و پیراهن خودش را پاره کرد؛ یقه‌‌ى خودش را پاره کرد. فَاوحَى اللهُ تَعالى اِلَیهِ یا موسَى بنِ عِمران قُل لَهُ لا تَشُقَّ قَمیصَک خداى متعال به حضرت موسى وحى فرستاد و فرمود به این آقا بگو پیراهنت را نمیخواهد پاره کنى، هیجانى بشوى و در یک لحظه دست به این کار بزنى؛ این کارِ سطحى و ظاهرى است. وَ لکِن اِشرَح لى عَن قَلبِک و لکن مانع را بردار از اینکه من در قلب تو قرار بگیرم. «اِشرَح لى» یعنى «اِفتَح لى»، یا «اِرفَعِ المانِع» از حضور من در قلب خودت مانع را بردار؛ این مهم است. نه اینکه اگر کسى در هنگام شنیدن موعظه یک حال هیجانى به او دست بدهد -فریاد بکشد یا پیراهنش را مثل این مرد پاره کند یا بر سر خودش بزند- عیبى دارد؛ نه، میخواهد بفرماید اصل قضیّه این نیست؛ اصل قضیّه این است که در دل تو اثر گذاشته بشود، خداى متعال در دل تو حضور پیدا بکند. حالا گاهى ممکن است که این حضور قلبِ انسان در پیش خداى متعال و جا گرفتن عظمت الهى در دل انسان، موجب این بشود که یک تظاهرى هم در بیرون به‌‌طور بیخود -ناخودآگاه و بدون عمد- از او سر بزند یا نزند؛ این ممکن است، امّا چیز مهمّى نیست؛ عمده آن است که در دل اثر بگذارد؛ والاّ این هیجانات ظاهرى مثل یک شعله‌اى است که خس و خاشاکى را مشتعل کند؛ شعله است، یک لحظه بلند میشود، بلافاصله هم خاموش میشود؛ امّا وقتى که معرفت الهى در دل انسان رسوخ کرد، آن‌وقت آن تأثیراتى که حضور الهى و معرفت الهى و محبّت الهى در دل داشته، به این آسانى از دل زائل نمیشود. این دعاهاى ائمّه (علیهم‌‌السّلام) را که ملاحظه کنید، همه تقریباً -یا غالباً- آنجایى که در ذکر الهى و بیان صفات و اسماء الهى است، ناظر به این است که خدا را در دل ما حاضر کند. در دعاى شریف جوشن کبیر میبینید از اوّل تا آخر، اسماء ذات مقدّس الهى و صفات آن بزرگوار است؛ این براى آن است که ما توجّه پیدا کنیم، خدا را بشناسیم، معرفت خودمان را افزایش بدهیم. ۱۳۹۲/۰۷/۰۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب خَیرُ ما أُلقِیَ فِی القَلبْ أَلیَقین می‌فرماید: یقین بهترین چیزی است که خدای متعال در دل انسان قرار می‌دهد اگر یقین نبود و شک بر وجود انسان مستولی بود، اهداف برای انسان نامفهوم و مبهم است؛ هدف‌ها که روشن نبود، حرکت، حرکت مستقیم و صحیح و مستمری نخواهد بود؛ لذاست که خدای متعال در مورد پیغمبر اکرم می‌فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَمَلآئِکَتِهِ [وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ]» با بینه و یقین حرکت کردن تفاوت می‌کند با حرکتی که از روی تردید و شک باشد؛ لذا شما می‌بینید که در دعاها هم درخواست یقین از خدا می‌شود: «[اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى] وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینى» ۱۳۹۲/۱۱/۱۶ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب وقتی شما تقوا دارید و متّقی هستید، هیچ عمل خیری که از شما صادر شود کم نیست. ولو یک صلوات بفرستید، یک سبحان‌الله بگویید، یک صدقه‌ای بدهید، یک صله‌ی رحمی بکنید، هر کاری که بکنید، وقتی دارای تقوا هستید، آن عمل، عمل کوچکی دیگر نیست. خاصیّت تقوا این است. تقوا مثل روحی است که در جسمِ اعمال نیک و خیرِ انسان وارد میشود و به آنها حیات میبخشد، ارزش میبخشد، عُلو میبخشد. ۱۳۹۶/۰۷/۲۴ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب ثُمّ قَالَ، بَینا موسَى بنُ عِمرانَ یَعِظُ اَصحابَهُ اِذ قامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمیصَه در وسط موعظه‌‌ى جناب موسى بن عمران، این مرد بقدرى تحت تأثیر قرار گرفت و هیجانى شد که پا شد و پیراهن خودش را پاره کرد؛ یقه‌‌ى خودش را پاره کرد. فَاوحَى اللهُ تَعالى اِلَیهِ یا موسَى بنِ عِمران قُل لَهُ لا تَشُقَّ قَمیصَک خداى متعال به حضرت موسى وحى فرستاد و فرمود به این آقا بگو پیراهنت را نمیخواهد پاره کنى، هیجانى بشوى و در یک لحظه دست به این کار بزنى؛ این کارِ سطحى و ظاهرى است. وَ لکِن اِشرَح لى عَن قَلبِک و لکن مانع را بردار از اینکه من در قلب تو قرار بگیرم. «اِشرَح لى» یعنى «اِفتَح لى»، یا «اِرفَعِ المانِع» از حضور من در قلب خودت مانع را بردار؛ این مهم است. نه اینکه اگر کسى در هنگام شنیدن موعظه یک حال هیجانى به او دست بدهد -فریاد بکشد یا پیراهنش را مثل این مرد پاره کند یا بر سر خودش بزند- عیبى دارد؛ نه، میخواهد بفرماید اصل قضیّه این نیست؛ اصل قضیّه این است که در دل تو اثر گذاشته بشود، خداى متعال در دل تو حضور پیدا بکند. حالا گاهى ممکن است که این حضور قلبِ انسان در پیش خداى متعال و جا گرفتن عظمت الهى در دل انسان، موجب این بشود که یک تظاهرى هم در بیرون به‌‌طور بیخود -ناخودآگاه و بدون عمد- از او سر بزند یا نزند؛ این ممکن است، امّا چیز مهمّى نیست؛ عمده آن است که در دل اثر بگذارد؛ والاّ این هیجانات ظاهرى مثل یک شعله‌اى است که خس و خاشاکى را مشتعل کند؛ شعله است، یک لحظه بلند میشود، بلافاصله هم خاموش میشود؛ امّا وقتى که معرفت الهى در دل انسان رسوخ کرد، آن‌وقت آن تأثیراتى که حضور الهى و معرفت الهى و محبّت الهى در دل داشته، به این آسانى از دل زائل نمیشود. این دعاهاى ائمّه (علیهم‌‌السّلام) را که ملاحظه کنید، همه تقریباً -یا غالباً- آنجایى که در ذکر الهى و بیان صفات و اسماء الهى است، ناظر به این است که خدا را در دل ما حاضر کند. در دعاى شریف جوشن کبیر میبینید از اوّل تا آخر، اسماء ذات مقدّس الهى و صفات آن بزرگوار است؛ این براى آن است که ما توجّه پیدا کنیم، خدا را بشناسیم، معرفت خودمان را افزایش بدهیم. ۱۳۹۲/۰۷/۰۷ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب از قول مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوان الله علیه) نقل کرده‌اند که آن اوایل که مرحوم آقای طباطبائی رفته بودند نجف و با ایشان آشنا شده بودند، ایشان میگفتند در راه با آقای طباطبائی برخورد کردند و [ایشان را] دیدند، گفتند که آقا جان، یا پسرم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت میخواهی نماز شب بخوان؛ یعنی اوّلین توصیه‌ی مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوان الله علیه) به یک شاگرد برگزیده‌ی برجسته هم همین بود که نماز شب [بخوان]. دوستان، بخصوص افرادی که بنیه‌ی جوانی دارند، باید این را مراعات کنند؛ این خصوصیّتِ بسیار مهم را رعایت کنند، نماز شب را نگذارند ترک بشود؛ یعنی رفتار با نماز شب باید مثل نماز فریضه باشد. حالا یک وقت جوری شد که انسان نتوانست و خسته بود و نشد، خب هیچ؛ امّا مادامی که قادر است و میتواند و محذور مهمّی ندارد و اضطراری ندارد، حتماً مقیّد باشد به اینکه نماز شب را به جا بیاورد؛ این را بایستی همه رعایت کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۱۸ @velayat_82
**☀️رهبر معظم انقلاب وَ عَلَیکَ بِتِلاوَةِ القُرآنِ عَلیٰ کُلِّ حال؛ تعبیر این است؛ در همه حال، تلاوت قرآن بکن؛ یعنی در سفری، در حضری، در خانه‌ای، در بیرونی، هر وقتی به صرافت افتادی، قرآن را تلاوت کن. البتّه کسی که حافظ قرآن است، این برای او آسان‌تر است؛ برای امثال ماها که حافظ قرآن نیستیم راهش این است که بر خودمان فرض کنیم، وظیفه قرار بدهیم که هر روز یک مقداری از قرآن را بخوانیم. به گمان من این جوری خوب است که انسان به طور دائم از اوّلِ قرآن شروع کند همین طور بخواند تا آخر ـ-همین طور که معمول است بین مردم که قرآن را ختم میکنند- علاوه‌ی بر این، بخشی از آیات قرآن را یا سُوَر قرآنی را به طور مرتّب تکرار بکند؛ این موجب میشود که انسان با بخشهایی از قرآن [مأنوس شود]. حالا مثلاً فرض کنید کسی با قرآن انس دارد، مثلاً آیاتی از سوره‌ی یونس را خوشش می‌آید -انسان این جوری است دیگر- خب سوره‌ی یونس را مرتّباً بخواند تا حفظ بشود؛ یکی سوره‌ی احزاب را خوشش می‌آید، یکی سوره‌ی بقره را دوست میدارد، یکی سُوَر مسبّحات را که خب خیلی مضامین عالی و مهمّی دارد، اهل معنا و اهل سلوک هم توصیه میکنند به تلاوت مسبّحات -«سبّح لله» و «یسبّح لله» که در قرآن هست- اینها را مرتّباً بخواند؛ یا سُوَر حوامیم که حامیم‌ها [در آنها هست]، آنها هم خیلی مطالب [مهمّی دارد. البتّه] همه جای قرآن مهم است؛ هیچ نقطه‌ای از قرآن نیست که حامل مطالب اساسی و معارف مهم نباشد؛ امّا طبایع افراد مختلف است، یک چیزهایی را بیشتر دوست میدارد؛ همان چیزی را که بیشتر خوشتان می‌آید، هر روز بخوانید، تکرار کنید، تکرار کنید. ۱۳۹۲/۰۱/۱۹ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب خَیرُ ما أُلقِیَ فِی القَلبْ أَلیَقین می‌فرماید: یقین بهترین چیزی است که خدای متعال در دل انسان قرار می‌دهد اگر یقین نبود و شک بر وجود انسان مستولی بود، اهداف برای انسان نامفهوم و مبهم است؛ هدف‌ها که روشن نبود، حرکت، حرکت مستقیم و صحیح و مستمری نخواهد بود؛ لذاست که خدای متعال در مورد پیغمبر اکرم می‌فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَمَلآئِکَتِهِ [وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ]» با بینه و یقین حرکت کردن تفاوت می‌کند با حرکتی که از روی تردید و شک باشد؛ لذا شما می‌بینید که در دعاها هم درخواست یقین از خدا می‌شود: «[اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى] وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینى» ۱۳۹۲/۱۱/۱۶ @velayat_82
☀️رهبر معظم انقلاب ثُمّ قَالَ، بَینا موسَى بنُ عِمرانَ یَعِظُ اَصحابَهُ اِذ قامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمیصَه در وسط موعظه‌‌ى جناب موسى بن عمران، این مرد بقدرى تحت تأثیر قرار گرفت و هیجانى شد که پا شد و پیراهن خودش را پاره کرد؛ یقه‌‌ى خودش را پاره کرد. فَاوحَى اللهُ تَعالى اِلَیهِ یا موسَى بنِ عِمران قُل لَهُ لا تَشُقَّ قَمیصَک خداى متعال به حضرت موسى وحى فرستاد و فرمود به این آقا بگو پیراهنت را نمیخواهد پاره کنى، هیجانى بشوى و در یک لحظه دست به این کار بزنى؛ این کارِ سطحى و ظاهرى است. وَ لکِن اِشرَح لى عَن قَلبِک و لکن مانع را بردار از اینکه من در قلب تو قرار بگیرم. «اِشرَح لى» یعنى «اِفتَح لى»، یا «اِرفَعِ المانِع» از حضور من در قلب خودت مانع را بردار؛ این مهم است. نه اینکه اگر کسى در هنگام شنیدن موعظه یک حال هیجانى به او دست بدهد -فریاد بکشد یا پیراهنش را مثل این مرد پاره کند یا بر سر خودش بزند- عیبى دارد؛ نه، میخواهد بفرماید اصل قضیّه این نیست؛ اصل قضیّه این است که در دل تو اثر گذاشته بشود، خداى متعال در دل تو حضور پیدا بکند. حالا گاهى ممکن است که این حضور قلبِ انسان در پیش خداى متعال و جا گرفتن عظمت الهى در دل انسان، موجب این بشود که یک تظاهرى هم در بیرون به‌‌طور بیخود -ناخودآگاه و بدون عمد- از او سر بزند یا نزند؛ این ممکن است، امّا چیز مهمّى نیست؛ عمده آن است که در دل اثر بگذارد؛ والاّ این هیجانات ظاهرى مثل یک شعله‌اى است که خس و خاشاکى را مشتعل کند؛ شعله است، یک لحظه بلند میشود، بلافاصله هم خاموش میشود؛ امّا وقتى که معرفت الهى در دل انسان رسوخ کرد، آن‌وقت آن تأثیراتى که حضور الهى و معرفت الهى و محبّت الهى در دل داشته، به این آسانى از دل زائل نمیشود. این دعاهاى ائمّه (علیهم‌‌السّلام) را که ملاحظه کنید، همه تقریباً -یا غالباً- آنجایى که در ذکر الهى و بیان صفات و اسماء الهى است، ناظر به این است که خدا را در دل ما حاضر کند. در دعاى شریف جوشن کبیر میبینید از اوّل تا آخر، اسماء ذات مقدّس الهى و صفات آن بزرگوار است؛ این براى آن است که ما توجّه پیدا کنیم، خدا را بشناسیم، معرفت خودمان را افزایش بدهیم. ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
☀️رهبر معظم انقلاب 🔴 دنیا گلستان می شود ❗️ قال رسول الله صلی الله عليه و آله : لا تُظْهِرِ الشَّمَاتَةَ لأَخِيكَ فَيَرْحَمَهُ اللَّهُ وَيَبْتَلِيكَ ( امالی ، صفحه 297 )  شماته یعنی خوشحالی کردن . یعنی از مشکلی که برای برادرت پیش می آید ، اظهار خرسندی مکن! گاهی ممکن است در دلت خوشحال بشوی که یک رقیبی یا یک مخالفی دچار مشکلی شد ، این دست خود انسان نیست ، در دلِ انسان یک حالتی بوجود بیاید ، اختیاری نیست ، اما اظهار کردنِ آن اختیاری است. ... برادر مومنت یک گرفتاری پیدا کرده ، یا مشکل مالی یا مشکل آبروئی ، یا تنزل مقام یا ... خوشحالی نکن ! چرا ؟ فَيَرْحَمَهُ اللَّهُ وَيَبْتَلِيكَ ، شما که اظهار خوشحالی کردی ، خدا به او ترحم می کند و تورا مبتلا می سازد. ... اظهار خوشحالی شما جفا در حق اوست . هرکسی که مورد جفای مردم قرار بگیرد، خدا به او رحم می کند. این یک قاعده کلی است. اما چرا تورا مبتلا می سازد؟ چون به او ظلم کردی و ظلم یک عاقبتی دارد که خدا بخاطر آن تورا مبتلا کرده است. اینها موجب استحکام پیوند های افراد در جامعه است. 🔵👈 اگر من و شما که مدعیِ اسلامیت هستیم ، این ارزش های که در اسلام وارد شده است را رعایت کنیم ، دنیا گلستان می شود. شرح حدیث در مقدمه درس خارج28/11/93 🌙@velayat_82