eitaa logo
ولایت
87 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ره توشه مبلغین
✍✍مثل میخ کج ❗️ 📌📌📌📌📌📌📌 🔹یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد پیش تر رفته و محکم تر و مقاوم تر خواهد شد. 📖 به همین خاطر هم قرآن به ما می گوید بیایید راستی و صداقت پیشه کنید، اینجا است که هیچ کس نمی تواند به شما آسیب بزند. « وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا» آیه ۱۲۰ آل عمران 💠اگر اهل شکیبایی باشید، اگر تقوا پیشه کنید و در یک سخن، اگر راستی و درستی پیشه کنید، هیچ کس نمی تواند به شما آسی بزند اما اگر صداقت را پیشه نکنید و کج بشوید و کج رفتار باشید مثل همان میخ کج می مانید، هر چه ضربه بخورید بیشتر کج می شوید. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
هدایت شده از ره توشه مبلغین
مثل لباس تمیز❗️ 👚👕👖👔👚👕👖 خانم ها لباس های تمیز را کنار لباس های تمیز و لباس های کثیف را کنار لباس های کثیف می گذارند. 🔸هندسه عالم هم همین است. 🔹آنهایی که پاک اند کنار پاکی ها و پاکان قرار می گیرند و آنهایی که ناپاک اند کنار ناپاکی ها و ناپاکان قرار می گیرند. 📖📓و این خود حقیقتی است که قرآن کریم از آن یاد می کند: « الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ... وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ ... » آیه۲۶سوره نور 🔹پس پاک بشویم تا دوستانی پاک پیدا کنیم. 🔸پاک بشویم تا کتاب های پاک و خوبی در اختیارمان قرار بگیرد. 🔸پاک بشویم تا شغل های پاک و مناسبی سر راهمان سبز شود. 🔸پاک بشویم تا افکاری پاک و زیبا نصیبمان شود. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
هدایت شده از ره توشه مبلغین
مردی به منزل رسید. همسرش پرسید: «چرا نفس نفس می‌زنی؟ چرا دیر رسیدی؟» مرد گفت: «مهم نیست. امروز سود کردم. اتوبوس حرکت کرد و از بازار تا اینجا، دنبالش دویدم. پول بلیط در جیبم ماند.» زن گفت: خوب تو که می‌دویدی، حداقل پشت تاکسی می‌دویدی که بیشتر سود می کردی😂😂😂 ✅شاید زندگی ما هم همینجور باشه دائم دنبال چیزای بی ارزش بدویم و حسرت بخوریم که کاش دنبال چیز بیشتر بی ارزش تر میدویدیم...😶😶😶 انما الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم اما ان الدار الاخره لهی الحیوان... یاعلی @mobaleqin20 @gholame_hoseinam
منبرک اعتقادی خدا که می‌دانست ما بهشتی یا جهنمی هستیم پس چرا ما را آفرید؟! و اینکه خدا علم به آینده ما دارد و ما طبق آینده‌ای که او برای ما رقم زده زندگی می‌کنیم پس اختیاری نداریم؟! 🔶 اول: خدا از قبل از خلقت ما به سرنوشت ما علم داشت و می‌دانست ما بهشتی هستیم یا جهنمی هستیم ولی فقط می‌دانسته که ما چطور زندگی می‌کنیم و آینده خود را چگونه رقم می‌زنیم نه اینکه زندگی ما را رقم بزند. 🔷 دوم: خداوند از اول می‌داند که ما چه مسیری را انتخاب می‌کنیم و سرنوشت ما چیست ولی ما را مجبور به انتخاب آن نکرده است، بلکه خود ما با اختیار خودمان آن را انتخاب کردیم. یعنی علم خدا به سرنوشت ما ربطی به اختیار ما در انتخاب سرنوشت ما ندارد. 🔶 سوم: اگر استادی از روز اول بداند شاگردش آخر سال رفوزه می‌شود به معنی این نیست که اختیار دانش اموز را گرفته باشد. ولی در عین حال استاد برایش چیزی کم نمی‌گذارد و تمام زحماتی که برای دیگر شاگردان می‌کشد برای او هم می‌کشد تا اینکه موفق شود، ولی اگر شاگرد با انتخاب کاهلی و خوشگذرانی حاضر به پذیرش راهنمایی استاد نشود و همان راهش را ادامه دهد، در آخر سال شاگرد نمی‌تواند بگویدکه استاد در حق من کوتاهی کرد و علم استاد نسبت به من موجب مردودیم شد. 🔻 و اگر استاد از روز اول که می‌‌فهمید آن شاگرد، آخر سال رفوزه می‌شود او را از کلاس و مدرسه محروم می‌کرد و می‌گفت فایده ندارد اینجا باشد پسندیده تر بود یا اینکه شاگرد تا آخر سال در مسیر تحصیل باشد و خودش متوجه بشود که بر اثر انتخاب غلطش مردود شده؟! مسلما حضور شاگرد در مدرسه و کلاس بهتر از اخراج او بود. 🔻 حال اگر خدا کلا آن انسان را خلق نمی‌کرد بهتر بود یا اینکه او را خلق می‌کرد و تمام امکانات و شرایط هدایت را در اختیارش قرار می‌داد ولی انسان با اختیار خودش راه بدبختی و عاقبت به شری را انتخاب می‌کرد کدام بهتر بود؟! مسلما خلق کردن بهتر بود هر چند خدا از اول می‌داند که آن انسان راه شر و بدبختی را انتخاب می‌کند. 🔶 پنجم: باید دانست که منظور از خلقت انسان خلقت موجودی مختار بوده نه موجودی که نتواند به جهنم برود و الا فرشتگان بودند که اصلا جهنمی نیستند و در جایگاهی قدسی قرار دارند و طبیعتا جهنم رفتن برای آن‌ها قابل تصور نیست. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
هدایت شده از ره توشه مبلغین
📝 ✨گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! در راه با پرودرگار سخن می گفت: ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت! او با ناراحتی گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! 💥ندا آمد که: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
هدایت شده از ره توشه مبلغین
☘ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ☘ ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... ☘ پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ☘ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... از بیانات آیت الله فاطمی نیاء
هدایت شده از ره توشه مبلغین
🌸🍃🌸🍃 مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است. هرچند زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد ولی شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. مرد روزی کیسه زری به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد. زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" آن را در پارچه ای پیچید و با "بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن کیسه طلا را دزدید و از شدت عصبانیت آن به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" مجددا در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد. شوهرش خیلی تعجب کرد و از ماجرای خود گفت و سوال کرد که آن کیسه را چگونه مجددا به دست آورده است؟ زن هم توضیح داد که در شکم ماهی بوده است. مرد از رفتار خود پشمان گشت و شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید.
❗️خبر گناه ، اولیای خدا را از پا در می آورد ✍ عالمى در شيراز بود كه قبرش در حافظيه است و به حاج ميرزا حسين يزدى معروف است. روزگارى مسجد اين عالم، شلوغترين مسجد بود. او جزء علماى رده اول زمان قاجاريه در شيراز بود. 📌 روزى براى شيراز حكمران و به تعبير امروزى، استاندار فرستادند. جلسه معارفه گرفت. ادارى ها، نظامى ها و انتظامى ها را دعوت كرد، از جمله چند نفر از تاجران معروف بازار شيراز را نيز دعوت كرد. 🎉 براى اين كه ميهمان ها شاد باشند، دسته اى مطرب يهودى نيز دعوت كرد كه بخوانند و بنوازند. جلسه در روز پنج شنبه بود. حاج ميرزا حسين يزدى روز جمعه بعد از ظهر و عصر به منبر رفت. 👈 گفت: من شنيده ام كه ديروز در اين شهر، در منزل حاكم ميهمانى بوده و چند نفر از شما بازاريان متدين نيز شركت كرديد. دسته مطرب يهودى تصنيف خواندند و تار و تنبور زده و رقصيدند، خبرش را به من دادند. 😔 طاقت من از شنيدن اين خبر طاق شده است. رنج بيشتر من اين است كه شما چهره هاى مذهبى چرا در آن جلسه بوديد و هيچ عكس العملى نشان نداديد. 🔗 از منبر پايين آمد و به خانه رفت و مريض شد. يك ماه نتوانست به مسجد بيايد. اين گونه از پا در آمد. 🔹روزى در طول اين يك ماه، تاجرى آمد تا از بازار شيراز رد شود. به مغازه اى آمد تا جنسى بخرد، صاحب مغازه گفت: چنين پيشامدى در شيراز شده است. 🔺تاجر گفت: عاقبت اين پيشامد به خير است؟ تاجر در فكر فرو رفت كه مهمترين پيشامدى كه شده اين است كه عالمى در اين شهر از شنيدن خبر مريض شده و امروز و فردا میميرد و مرد. ▪️از شنيدن خبر گناه می مردند. ⁉️اما ما چرا حالتى پيدا نمی كنيم؟ چون خود اين گناهانى كه ما می بينيم، گرچه خودمان اهل آن نيستيم،🔺همين ديدن ها بين ما و خدا حجاب ايجاد كرده است.👈 اين است كه می بينيم و ناراحت نمی شويم. ❗️اما خبر گناه، اولياى خدا را از پا در می آورد. ❓ پس آثار گناه با خود گناهكار، در دنيا و آخرت، چه می كند؟ منبع : استاد انصاریان - سایت عرفان 👇 کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🔖🔖🔖🔖🔖🔖 چند از احادیث علیه السلام پنج اثر خوب صحبت کردن امام سجاد علیه السلام روایتی در مورد گفتار نیکو نقل شده، که اثراتی برای آن ذکر شده است .. 1⃣ مال انسان را زیاد میکند؛ يُثْرِي الْمَالَ 2⃣ رزق و روزی انسان را زیاد میکند؛ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ 3⃣ اجل را به تاخیر می اندازد؛ وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ 4⃣ انسان را در میان اهل و خانواده خود محبوب میکند؛ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ 5⃣ انسان را داخل بهشت می کند؛ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ. اَلْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِى الْمالَ وَ يُنْمِى الرِّزْقَ وَ يُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ وَ يُحَبِّبُ اِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ 📚 الأمالي( للصدوق)؛ ص2 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 📝سه اثر دعای مومن امام سجاد علیه السلام: المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ؛ دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست: 📌🔷🔹 يا برايش ذخيره مى‌گردد، 📌🔷🔹 يا در دنيا برآورده مى‌شود، 📌🔷🔹 يا بلايى كه مى‌خواهد به او برسد، دفع مى‌شود. 📚 تحف العقول، ص 280 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 امام سجاد علیه السلام می فرمایند : انسان مومن پنج نشانه دارد: 🌺علَاماتُ المُؤمِن خَمسٌ: الوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، والصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، والصَّبرُ عِندَ المُصِیبَةِ،‌ والحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، والصِّدقُ 🔹پرهیز از گناه در خلوت، 🔹صدقه دادن در هنگام تنگدستی،‌ 🔹شکیبایی در وقت مصیبت، 🔹بردباری در حال خشم 🔹 و راستگویی به هنگام ترس. 📚الخصال، جلد 1، صفحه 269
💠 حقوق برادران دینی  ● در كافى ذكر شده كه معلى بن خنيس گفت: به حضرت صادق (عليه‌السلام) عرض كردم: مسلمان چه حقى بر برادر مسلمان خود دارد؟ فرمود: براى هر مسلمانى بر برادر خود هفت حق واجب و لازم است كه اگر يكى را ضايع نمايد از ولايت خدا و طاعت او خارج مى‌شود.  ● عرض كردم تفصيل آنها چيست؟ فرمود: اى معلى تو مورد علاقه منى مى‌ترسم بگويم بعد از دانستن انجام ندهى. گفتم: لا قوة إلا بالله از خداوند نيرو مى‌خواهم در انجام وظايف. فرمود:  ❖ كوچک‌ترين آن حقوق اين است كه هر چه براى خود مى‌خواهى براى او نيز همان را بخواهى و آنچه براى خود دوست نمى‌دارى براى او هم دوست نداشته باشى.  ❖ اينكه باعث خشم و ناراحتى او نشوى و در پى جلب رضايت برادر ايمانى خود باشى و فرمانش را پيروى كنى.  ❖ به جان و زبان و دست و پاى خود، او را كمک نمائى.  ❖ راهنماى او باشى و چون آينه باعث برطرف كردن عيوب او گردى.  ❖ مبادا او به گرسنگى يا تشنگى و بى‌لباسی بگذراند در صورتى كه شكم تو آكنده از غذا و بدنت پوشيده از لباس باشد.  ❖ اگر تو خدمتگذار و نوكر دارى و او كسى را ندارد براى شستن لباس و درست نمودن غذا و ساير كارهاى خانه، خدمتگذار خود را بفرستى تا كارهاى او را انجام دهد.  ❖ سوگند او را بپذيرى و تصديق كنى، در هنگام مريضى به عيادتش بروى، بر جنازه‌اش نماز بگذارى، اگر فهميدى احتياجى دارد قبل از آنكه درخواست كند خواسته‌اش را برآورى.  ● چنانچه به اين دستورات عمل كنى دوستى و رابطه‌اى كه لازم است بين دو مسلمان وجود داشته باشد برقرار كرده‌اى و پيوند ايمانى را رعايت نموده‌اى.¹  ● هزاران افسوس كه مردم اين زمان و دسته‌اى از مسلمين امروز دلخوش نموده‌اند كه عصر تمدن موشكى است. اصول اخلاق را زير پا گذارده همانطورى كه در هر چيز پيرو دنياى غربند، اين حقايق زندگى جاويد را هم با اغراض مادى خود آلوده كرده‌اند. از اينرو حساب همه چيز را وابسته به شئونات مادى مى‌دانند، فقط آنچه مى‌تواند در آميزش و حفظ مراسم دوستى يا خويشاوندى بر آنها حكومت كند پول است پول. آرى ثروت بى‌ارزش دنيا.  ● آه بر اين مردم پست، چه بزرگ جنايتى مى‌كنند كه چون پرگار بر محور تعينات و تشخصات مادى مى‌گردند و اين دستورات كه جهانى آراسته و دل‌هائى پيوسته به يكديگر بوجود مى‌آورند نابود كرده و زحمات قرن‌ها مربيان بزرگ را به بيهودگى ضايع نموده‌اند. 1⃣ بحارالأنوار؛ ج ۱۶ ص ۶۶ 🆔 @balagh_ir
... إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... [عنكبوت : 45] نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مى‏دارد نماز بالاخره دست انسان را خواهد گرفت ؛ انشاء الله داستانك 1: جواني از انصار نمازش را با پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد. جريان را به پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفتند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد. طولي نکشيد که ديدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهاي بد و زشتش برداشت. [ميزان الحکمه، ج5، ص371، ح 10254] داستانك 2: یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می گوید : من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد آن شخص گفت: ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم من به رئیس دزدها گفتم: اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ گفت: درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت:مرا می شناسی؟ گفتم: آری! گفت: چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام. [كتاب پاداشها و كیفرها] کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
... إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... [عنكبوت : 45] نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مى‏دارد نماز بالاخره دست انسان را خواهد گرفت ؛ انشاء الله داستانك 1: جواني از انصار نمازش را با پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد. جريان را به پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفتند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد. طولي نکشيد که ديدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهاي بد و زشتش برداشت. [ميزان الحکمه، ج5، ص371، ح 10254] داستانك 2: یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می گوید : من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد آن شخص گفت: ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم من به رئیس دزدها گفتم: اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ گفت: درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت:مرا می شناسی؟ گفتم: آری! گفت: چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام. [كتاب پاداشها و كیفرها] کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20