فضيلت ائمه عليهم السّلام و شيعيانشان
ابو حمزه مى گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه مى فرمود: هيچ يك از اين امّت، آيين ابراهيم عليه السّلام در پيش نگرفت مگر ما و شيعيان ما، و از اين امّت، كسى راه نيافت مگر كسى كه به وسيله ما ره يافت، و كسى گمراه نشد مگر به سبب ناهمسويى با ما.
[بهشت کافی ( ترجمه روضه الکافی ) - فضيلت ائمه عليهم السّلام و شيعيانشان - صفحه۳۱۲]
احکام خوردنی و نوشیدنی
انواع خون
♦️نجس و حرام
خون انسان و تمامی حیواناتی که خون جهنده دارند نجس هست و خون حیواناتی که خون جهندا ندارند اگر جزء خبائث باشند از این باب حرامند.
لذا اگر ذره ای خون در غذای آبکی بیفتد تمام آن نجس و حرام می شود
♦️پاک و حرام
خونهایی که بعد از ذبح شرعی در بدن حیوانات باقی می ماند پاک است ولی خوردنش حرام است.
نکته:این خون به شرطی پاک هست که اولا خون به قدر متعارف از بدن حیوان خارج شود ثانیا خون به بدن حیوان برنگردد لذا اگر سر حیوان در بلندی باشد با به علت نفس کشیدن خون به بدن برگردد نجس خواهد شد.
چاقویی که با آن سر حیوان را می برند با خون نجس برخورد کرده است.لذا اگر چاقو را قبل از تکه کردن گوشت حیوان نشویند و چاقو با خون به خونهایی که در بدن باقیمانده برخورد کند باز خون های درون بدن نجس می شوند.
♦️پاک و حلال
خونهای مختصری که داخل بافت گوشت مانده که یا جدا نمی شود و یا جدا کردن آن خیلی سخت است و با پخته شدن از بین می رود
آثار سلطه فرومایگان!
. هنگامی که آنها پایههای خود را محکم میکنند تمام نیکان و پاکان را از صحنه اجتماع کنار میزنند و مدیران و دستیاران خود را از افراد بی بند و بار و بی ایمان و نوکر مآب که به جای«کلاه، سر میآورند». بر میگزینند. مؤمنان را تحت فشار قرار میدهند و مردم را به جهل و نادانی و بی خبری سوق میدهند. دروغ همه جا را فرا میگیرد و صدق و راستی برچیده میشود. فرومایگان بر مقدّرات مردم مسلّط میشوند و بسیاری از مردم به
حکم«ألنّاس علی دین ملوکهم»از آن حکّام و سلاطین درنده خو پیروی میکنند.
نظام ارزش جامعه به کلّی دگرگون میشود و فی المثل: بی عفّتی و ناپاکی مایه افتخار و پاکدامنی از اسباب سرافکندگی به حساب میآید.
این گونه حکومتها در محیطهای مذهبی با مذهب نمی جنگند؛بلکه سعی میکنند مذهب را از درون تهی سازند و تعلیمات آن تحریف کنند و به این طریق از احساسات مذهبی مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده کنند. خرافات را در میان مردم ترویج میدهند و به بعضی از ظواهر مذهبی اهمیّت داده، عمق و باطن آن را از میان میبرند. .
آنچه امام علیه السّلام در این خطبه پیش بینی فرموده است شباهت به روایاتی دارد که از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در این زمینه نقل شده است. از جمله در حدیثی میخوانیم: ... ؛زمانی بر مردم فرا
می رسد که صورتهای آنها، صورتهای انسانی است و دلهای آنها دلهای شیطانی! مانند گرگان درنده اند؛و پیوسته خون ریزی میکنند؛و هیچگاه (با تذّکر و ارشاد) از منکراتی که انجام میدهند، باز نمی گردند! اگر با آنها همراهی کنی تو را متّهم میکنند و اگر سخنی بگویی، تکذیبت میکنند و اگر از آنها پنهان شوی غیبت میکنند. سنّت (سنّت معصومین) در میان آنها بدعت است؛و بدعت در میان آنها سنّت! عاقل در نظر آنها کسی است که فریبکار و پیمان شکن باشد و فریبکار و پیمان شکن در میان آنها عاقل و هوشیار محسوب میشود. مؤمن در میان آنها مستضعف و فاسق در میان آنها مشرّف و گرامی است... در این هنگام، خداوند آنها را از باران به موقع، محروم میسازد و بارانهای بی موقع (که مایه فساد و تباهی است) بر آنها نازل میکند و اشرار بر آنها مسلّط میشوند». [۱]
[پیام امام امیرالمومنین علیه السلام: شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه - نکته: آثار سلطه فرومایگان! - جلد ۴، صفحه ۵۴۴]
[
خير و بركت در زندگى و مرگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم
محمد بن ابى حمزه و گروهى ديگر از امام صادق عليه السّلام نقل مى كنند كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: همانا براى شما در زندگى من خير و بركت است چنان كه در مردنم. عرض كردند:
اى پيامبر! خير و بركت در زندگيت را دانستيم ولى در مردنت چگونه براى ما خير نهفته است؟ فرمود: در زندگىام كه خداوند فرموده است: وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ... «۱»، و اما در مردنم اين گونه است كه اعمال شما بر من عرضه شود و من براى شما آمرزش بطلبمبهشت کافی ( ترجمه روضه الکافی ) - خير و بركت در زندگى و مرگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم - صفحه۳۱۲]
۹- اطاعت از شوهر
مردی از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشتهام تو نباید از خانه بیرون بروی.
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است.
کسی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیدهام پدرم سخت بیمار است، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن!
چند روزی گذشت. زن شنید که مرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله پیغامی فرستاد که یا رسول الله! اجازه میفرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت فرمود:
- نه! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!
پس از مدتی شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسی را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسم
عزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله این دفعه هم اجازه نداد و فرمود:
- در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن!
پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به سوی آن زن فرستاد و فرمود:
به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند گناهان تو و پدرت را بخشید. [۱]
----------
[۱]: ۹. بحار: ج 22 ص145
[
جمجمه انوشیروان سخن میگوید
به امام علی علیه السلام خبر رسید معاویه تصمیم دارد با لشکر مجهز به سرزمینهای اسلامی حمله کند.
علی علیه السلام برای سرکوبی دشمنان از کوفه بیرون آمد و با سپاه مجهز به سوی صفین حرکت کردند در سر راه به شهر مدائن (پایتخت پادشاهان ساسانی) رسیدند و وارد کاخ کسری شدند.
حضرت پس از ادای نماز با گروهی از یارانش مشغول گشت ویرانههای کاخ انوشیروان شدند و به هر قسمت کاخ که میرسیدند کارهایی را که در آنجا انجام شده بود به یارانش توضیح میدادند به طوری که باعث تعجب اصحاب میشد و عاقبت یکی از آنان گفت:
یا امیر المؤمنین! آنچنان وضع کاخ را توضیح میدهید گویا شما مدتها اینجا زندگی کرده اید!
در آن لحظات که ویرانههای کاخها و تالارها را تماشا میکردند، ناگاه علی علیه السلام جمجمه ای پوسیده را در گوشه خرابه دید، به یکی از یارانش فرمود:
او را برداشته همراه من بیا!
سپس علی علیه السلام بر ایوان کاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتی آوردند و مقداری آب در طشت ریختند و به آوردند جمجمه فرمود: آن را در طشت بگذار. وی هم جمجمه را در میان طشت گذاشت.
آنگاه علی علیه السلام خطاب به جمجمه فرمود:
ای جمجمه! تو را قسم میدهم! بگو من کیستم تو کیستی؟
جمجمه با بیان رسا گفت:
تو امیر المؤمنین، سرور جانشینان و رهبر پرهیزگاران هستی و من بنده ای از بندگان خدا هستم.
علی علیه السلام پرسید:
حالت چگونه است؟
جواب داد:
یا امیر المومنین! من پادشاه عادل بودم، نسبت به زیردستان مهر و محبت داشتم، راضی نبودم کسی در حکومت من ستم ببیند. ولی در دین مجوسی (آتش پرست) به سر میبردم. هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنیا آمد کاخ من شکافی برداشت. آنگاه به رسالت مبعوث شد من خواستم اسلام را بپذیرم ویل زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام باز داشت و اکنون پشیمانم.
ای کاش که من هم ایمان میآوردم و اینک از بهشت محروم
هستم و در عین حال به خاطر عدالت از آتش دوزخ هم در امانم.
وای به حالم! اگر ایمان میآوردم من هم با تو بودم. ای امیر المؤمنین و ای بزرگ خاندان پیغمبر!
سخنان جمجمه پوسیده انوشیروان به قدری دل سوز بود که همه حاضران تحت تأثیر قرار گرفته با صدای بلند گریستند. [۱]
امید است ما نیز پیش از فرا رسیدن مرگ در فکر نجات خویشتن باشیم.
----------
[۱]: ۲۵. بحار: ج ۴۱، ص ۲۴.
داستان های بحارالانوار - ۲۳- میانه روی در زندگی - جلد ۳، صفحه ۵۵]
[
ای دختر پیامبر محبوب من چرا وارد بهشت نمی شوی؟
جواب میدهد:
خداوندا! دوست دارم در چنین روزی مقام و منزلت من به همگان روشن گردد.
ندا میرسد:
ای دختر حبیب من برگرد به سوی محشر نظاره کن! هر کس در سویدای قلب او مهر تو یکی از فرزندان معصوم تو است برگیر و او را وارد بهشت ساز.
سپس امام باقر فرمود:
هان ای (جابر)! به خدا سوگند! که مادرم فاطمه آن روز شیعیان و دوستان خود را از میان مردم جدا میکند، همانند پرنده ای که دانههای سالم را از میان دانههای فاسد بر میچیند. آنگاه پیروانش به همراه آن بانو به سوی بهشت روان میشوند.
وقتی که بر در بهشت میرسند بر دلهایشان الهام میگردد بایستند و آنها میایستند. در این وقت از سوی پروردگار ندا میرسد:
ای دوستان من! چرا ایستاده اید شما که مورد شفاعت فاطمه قرار گرفته اید.
پاسخ میدهند:
بار پروردگارا! دوست داریم در این چنین روزی ارزش بندگی و محبت اهل بیت رسالت را ببینم و مقام ما شناخته شود.
داستان های بحارالانوار - ۳۰- فاطمه علیهاالسلام در صحرای محشر - جلد ۳، صفحه ۶۸]
[
اصحاب يمين، شيعيان على عليه السّلام مى باشند
[۳۷۳] عنبسة بن بجاد به نقل از امام صادق عليه السّلام پيرامون اين آيه شريفه: وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ* فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ «۱» نقل مى كند كه فرمود: پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: آنها شيعيان تواند و فرزندان تو از اينكه ايشان آنها را بكشند از آنها بسلامت هستند بهشت کافی ( ترجمه روضه الکافی ) - اصحاب يمين، شيعيان على عليه السّلام مى باشند]
[
بخدا سوگند اگر شيطان پس از آن نافرمانى و تكبّرى كه كرده به اندازه عمر دنيا براى خداوند سجده كند سودى برايش نخواهد داشت و خداوند سجده او را نخواهد پذيرفت تا آن هنگام كه خدا به او دستور داد در برابر آدم به سجده افتد. همين گونه است همين امّت گنه پيشه پس از رهايى پيامبر و رهبرى كه پيامبرشان براى آنها گمارده بود به فتنه افتادند.
پس خداوند تبارك و تعالى عملى از آنها را نپذيرد و حسنه اى از آنها را بالا نبرد تا از همان راهى به درگاهش روند كه او مقرّر كرده، و از همان امامى پيروى كنند كه به پيروى از او مأمور شده اند، و از همان درى كه خدا و
پيامبر به روى آنها گشوده اند درآيند. اى ابا محمّد! همانا خداوند عزّ و جلّ پنج فريضه را حتمى ساخته است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت ما، و در مواردى چهار فريضه را بديشان رخصت داده ولى به هيچ روى براى هيچ يك از مسلمانان در ترك ولايت ما رخصتى داده نشده است، نه بخدا سوگند در ولايت ما رخصتى نيست.بهشت کافی ( ترجمه روضه الکافی ) - در بيان ولايت ائمه عليهم السّلام - صفحه۳۳۱]
]
نصیحتی جالب و عمیق از ابوذر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
مردی برای ابوذر غفاری نوشت، چیزی از علم را به من هدیه کن.
ابوذر در پاسخ نوشت: علم، بسیار است، ولی اگر بتوانی به آنکه دوستش داری، بدی نرسانی، چین کاری را انجام بده (که بهتر از علم است).
او گفت: مگر کسی به چیزی که دوستش دارد بدی میکند؟
ابوذر گفت: آری، تو جانت را از همه چیز بیشتر دوست داری، وقتی که گناه کردی، در حقیقت به جان خود بدی نموده ای (چرا که گناه برای انسان،
هم ضرر دنیوی دارد و هم ضرر اخرتی).
[داستان های اصول کافی - پاسخ جالب ابوذر به چهار سؤال - صفحه۴۳۹