#عروس_تصادفی
نسیم حافظه ش رو توی تصادف از دست داده بود
و حالا بی خبر از گذشته داشت #ازدواج میکرد اما میترسید قبلا کسی تو زندگیش باشه😱😱❌
بعد مراسم #نامزدی با خانواده نامزدش میره شمال، توی یه قهوه خونه سنتی بودن که نسیم متوجه میشه صاحب اونجا خیلی #عجیب نگاش میکنه! نیم ساعت بعد دوتا پسر که خون جلوی چشمشون رو گرفته بود 😡 وارد قهوه خونه میشن یکی ش برادرش بود و #اون_یکی 😰😰😰...
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
🚫#واقعی !!!🚫👆👆
#عروس_تصادفی
❌نسیم #حافظه ش رو توی تصادف از دست داده بود
و حالا بی خبر از گذشته داشت #ازدواج میکرد اما میترسید قبلا کسی تو زندگیش باشه😱😱
بعد مراسم #نامزدی با خانواده نامزدش میره شمال، توی یه قهوه خونه سنتی بودن که نسیم متوجه میشه صاحب اونجا خیلی #عجیب نگاش میکنه! نیم ساعت بعد دوتا پسر که خون جلوی چشمشون رو گرفته بود 😡 وارد قهوه خونه میشن یکی ش برادرش بود و #اون_یکی 😰😰😰...
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
🚫#واقعی !!!🚫👆👆¹⁸
#عروس_تصادفی
نسیم حافظه ش رو توی تصادف از دست داده بود و حالا بی خبر از گذشته داشت #ازدواج میکرد اما میترسید قبلا کسی تو زندگیش باشه😱😱❌
بعد مراسم #نامزدی با خانواده نامزدش میره شمال، توی یه قهوه خونه سنتی بودن که نسیم متوجه میشه صاحب اونجا خیلی #عجیب نگاش میکنه! نیم ساعت بعد دوتا پسر که #خون جلوی چشمشون رو گرفته بود 😡 وارد قهوه خونه میشن. یکی ش برادرش بود و #اون_یکی 😰😰...
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
🚫#واقعی !!!🚫👆🤫
❌🔥 📵
#حماقت_من
داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره.
تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه
گفت : بیا بریم تا برات #بستنی بخرم ولی به یه شرط! 😱
از خوشحالی میخواستم بال در بیارم
_چه #شرطی؟ 😰. یه نگاه #عجیب بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...😱 😰❌
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
❌🔥 📵
#حماقت_من
داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره.
تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه
گفت : بیا بریم تا برات #بستنی بخرم ولی به یه شرط! 😱
از خوشحالی میخواستم بال در بیارم
_چه #شرطی؟ 😰. یه نگاه #عجیب بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...😱 😰❌
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
❌🔥 📵
داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه
گفت : بیا بریم تا برات #بستنی بخرم ولی به یه شرط! 😱
از خوشحالی میخواستم بال در بیارم
_چه #شرطی؟ 😰. یه نگاه #عجیب بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...😱 😰❌
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
❌🔥 📵
داشتماز مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعموم داره با نیش باز نگام میکنه گفت : بیا بریم تا برات #بستنی بخرم ولی به یه شرط! 😱 از خوشحالی میخواستم بال در بیارم گفتم چه #شرطی؟ یه نگاه #عجیب بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...📵 https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
❌🔥 📵
داشتماز مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر بودم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعموم داره با نیش باز نگام میکنه گفت : بیا بریم تا برات #بستنی بخرم ولی به یه شرط! 😱 از خوشحالی میخواستم بال در بیارم گفتم چه #شرطی؟ یه نگاه #عجیب بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...📵 https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
❌❌❌♨️ســـــبحـــــان الله♨️❌❌❌
🔴10 مورد از #عجیب ترین بچه های دنیا که همه رو #حیرت زده کردند کاملا #واقعی😨😳
💢🎥جهت مشاهده رو #لینک_زیر کلیک کن👇
https://eitaa.com/joinchat/1317995273Cd69e5b0952
https://eitaa.com/joinchat/1317995273Cd69e5b0952
🚫ورود #بیماران_قلبی اکیدا ممنوع 👆
تو راه برگشت از مدرسه بودم که سرمو بالا آوردم دیدم پسرعموم داره با نیش باز نگام میکنه.😰گفت : بیا بریم تا برات #بستنی بخرم. یه نگاه #عجیب بهم انداخت و...📵
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که...
چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعموم داره با نیش باز نگام میکنه
گفت بیا بریم تا برات #بستنی بخرم ولی به یه شرط! از خوشحالی میخواستم بال در بیارم گفتم چه #شرطی؟ 😰. یه نگاه #عجیب بهم انداخت و گفت به شرط اینکه...😱 😰❌
https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
#عجیب ترین ویژگی متولدین هر ماه😳
بزن رو ماه تولدت😍👇
فروردین🦋 اردیبهشت🌸
خرداد🍃. تیر🌞
مرداد🔮. شهریور☀️
مهر🍁. آبان🍂
آذر🍑. دی☃
بهمن❄️. اسفند☔️
متولد چه ماهی هستی🌝☄