بعد از #فوت پدر بزرگم داشتیم برمیگشتیم شهرستان دخترمم که ۵ سال داشت از شیشه بیرون را نگاه می کرد.نصف #شب شده بود از قبرستان که رد شدیم شوهرم گفت یه فاتحه هم واسه همه اموات بفرستیم.دخترم گفت بابا چرا نگه نداشتی ماشین را؟ همسرم گفت چرا دخترکم؟
گفت آخه اون آقا داشت میومد سوار ماشین بشه که تو صبر نکردی همسرم گفت کجا دخترم گفت تو #قبرستون .همسرم گفت دخترم کسی نبود که.دخترم گفت بابا حتی منو صدا می زد.بدنم یخ کرد از #ترس،برگشتم عقب که به دخترم بگم بیا پیشم دیدم دخترم.....😰😥❗️😈
https://eitaa.com/joinchat/919077371C55c4569e77
بعد از #فوت پدر بزرگم داشتیم برمیگشتیم شهرستان دخترمم که ۵ سال داشت از شیشه بیرون را نگاه می کرد.نصف #شب شده بود از قبرستان که رد شدیم شوهرم گفت یه فاتحه هم واسه همه اموات بفرستیم.دخترم گفت بابا چرا نگه نداشتی ماشین را؟ همسرم گفت چرا دخترکم؟
گفت آخه اون آقا داشت میومد سوار ماشین بشه که تو صبر نکردی همسرم گفت کجا دخترم گفت تو #قبرستون .همسرم گفت دخترم کسی نبود که.دخترم گفت بابا حتی منو صدا می زد.بدنم یخ کرد از #ترس،برگشتم عقب که به دخترم بگم بیا پیشم دیدم دخترم.....😰😥❗️😈
https://eitaa.com/joinchat/919077371C55c4569e77
#بیچاره_دخترک_پنج_ساله_که_درگیر.....
بعد از #فوت پدر بزرگم داشتیم برمیگشتیم شهرستان دخترمم که ۵ سال داشت از شیشه عقب بیرون را نگاه می کرد.نصف #شب شده بود از قبرستان شهرستان که رد شدیم شوهرم گفت یه فاتحه هم واسه همه اموات بفرستیم.دخترم گفت بابا چرا نگه نداشتی ماشین را خندید همسرم گفت چرا دخترکم؟
گفت آخه اون آقا داشت میومد سوار ماشین بشه که تو صبر نکردی همسرم گفت کجا دخترم گفت تو #قبرستون .همسرم گفت دخترم کسی نبود که.دخترم گفت بابا حتی منو صدا می زد.بدنم یخ کرد از #ترس،برگشتم عقب که به دخترم بگم بیا پیشم دیدم دخترم.....😰😥❗️😈
https://eitaa.com/joinchat/919077371C55c4569e77
#بیچاره_دخترک_پنج_ساله_که_درگیر.....
بعد از #فوت پدر بزرگم داشتیم برمیگشتیم شهرستان دخترمم که ۵ سال داشت از شیشه عقب بیرون را نگاه می کرد.نصف #شب شده بود از قبرستان شهرستان که رد شدیم شوهرم گفت یه فاتحه هم واسه همه اموات بفرستیم.دخترم گفت بابا چرا نگه نداشتی ماشین را خندید همسرم گفت چرا دخترکم؟
گفت آخه اون آقا داشت میومد سوار ماشین بشه که تو صبر نکردی همسرم گفت کجا دخترم گفت تو #قبرستون .همسرم گفت دخترم کسی نبود که.دخترم گفت بابا حتی منو صدا می زد.بدنم یخ کرد از #ترس،برگشتم عقب که به دخترم بگم بیا پیشم دیدم دخترم.....😰😥❗️😈
https://eitaa.com/joinchat/919077371C55c4569e77
⚫️إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ⚫️
🏴بـا نـهـایـت تـاسـف بـازیـگـر سـریـال #کـیـمـیـا درگـذشـت😔😔😔الـهـی بـمـیـرم...🥀🖤
😔اخـبـار کـامـل و عـلـت #فـوت👇
https://eitaa.com/joinchat/1213726825C637fe317dc
⚫️🖤⚫️عَـزای دوبـاره⚫️🖤⚫️
😔😭بـه گُـفـتـه پـزشـکـان...😭😔
اسمم سمانه ست...
یه دختر هجده ساله که پدر و مادرم #فوت کردن و با خالم زندگی میکردم.😓
متاسفانه بخاطر وضعیت مالی نامناسب،
خالم منو به زنی فروخت که عروسش نازا بود و میخواست کسی برای پسرش خان #وارث بیاره.😭
منو به زور بردن عمارت،وقتی وارد عمارت شدم، یه نفر جلو دهانم رو گرفت و برد به اتاق...
وقتی چهره اش رو دیدم، باور نمیکردم #عشق بچگیم همون خان باشه...💔
ولی این اول ماجرا بود....
ادامه ی داستان پر هیاهو سمانه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03