لقبشو گذاشته بودم یابو سوار!!!!
هر روز با یه موتور یاماها ۱۰۰ جلوی در دانشگاه پیاده میشد و حتی سرشو یه سانت بالا نمیگرفت!
شاگرد زرنگِ کلاس بود اما بکسی راه نمیداد!
ازونجایی که خیلی شر و شیطون بودم تو حیاط دانشگاه که دیدمش داد زدم سلاااام بر یابو سوار اعظم!
همه ی پسرا انگار که دلشون خنک شده باشه بلند زدن زیر خنده... آروم سرشو بلند کرد و به پسرا گفت گم میشید یا بدم جمتون کنن؟!
همه از اُبُهتش پخش شدن...
چند قدم که اومد جلوتر یه نگاه پرمعنی بااون صورتِ نجیبش تو صورتم انداخت و آروم با یه غمی زمزمه کرد...
حیفِ این خنده ها که مالِ هَمَس!
همونجا دلم ضعف کرد براش...تا بخودم اومدم بگم نبخدا من همچین دختری....... ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a
#مذهبی_ها_عاشق_ترند❤️
لقبشو گذاشته بودم یابو سوار!!!!
هر روز با یه موتور یاماها ۱۰۰ جلوی در دانشگاه پیاده میشد و حتی سرشو یه سانت بالا نمیگرفت!
شاگرد زرنگِ کلاس بود اما بکسی راه نمیداد!
ازونجایی که خیلی شر و شیطون بودم تو حیاط دانشگاه که دیدمش داد زدم سلاااام بر یابو سوار اعظم!
همه ی پسرا انگار که دلشون خنک شده باشه بلند زدن زیر خنده... آروم سرشو بلند کرد و به پسرا گفت گم میشید یا بدم جمتون کنن؟!
همه از اُبُهتش پخش شدن...
چند قدم که اومد جلوتر یه نگاه پرمعنی بااون صورتِ نجیبش تو صورتم انداخت و آروم با یه غمی زمزمه کرد...
حیفِ این خنده ها که مالِ هَمَس!
همونجا دلم ضعف کرد براش...تا بخودم اومدم بگم نبخدا من همچین دختری....... ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a
#مذهبی_ها_عاشق_ترند❤️