#چندخطـــــ روضه ...
یعنی
زینب(سلاماللهعلیها) نمی تونست زودتر زیر گلو را ببوسه؟!
نه می خواست تا لحظه ی آخر
برای یک لحظه هم شده جان امام زمانش را بیشتر نگه داره !
لذا لحظه ی آخر صدا زد
مهلاً مهلا …
.
#چندخطـــــ روضه
وقتی دختری كه عاشق باباشه
نشناخت صورتی كه روایت می گه :
هیجده زخم كاری فقط به صورت خورده بود
روشو كرد به باباش
دیدچشماش داره گریه میكنه
فرمود:
اگه منم نگاه كنی ، منم نمیشناسی !
هربار حسین (ع)گفتم سیلی ز پسش آمد ...
#یارقیهسلاماللهعلیها
.
#چندخطــــــ روضه
سه بار شمشیر کشید
به روی صادق آل محمد (ص)
هر بار شمشیر غلاف کرد
وقتی سوال کردن علت غلاف شمشیر چیست؟
گفت: هر بار که اومدم شمشیر بزنم
پیغمبر رو دیدم با روی خشمگین به صورت من نگاه می کرد
اما کربلایی ها !
یا رسول الله !
کجا بودی کربلا کار از شمشیر کشیدن هم گذشت
نا نجیب رو سینه حسین(ع) نشست . . .
#یامنتقم
#چندخطـــــــــ روضه
بمیرم برای اون لحظه ای که زینب(س) اومد بالای بلندی
دید یه عده دارند با شمشیرحسینش(ع)رو میزنند
یه عده دارند با نیزه می زنند
کماندار با تیر می زنه
اونهایی که حربه ای ندارن دامن هاشون رو پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه(س) میزنند ...
زینب(س) دستهاش رو روی سر گذاشت
صدا زد :
وامحمدا ! واعلیا ! وااُماه !
واحسینا ...
#بهیادشهیدهزینبکمایی