eitaa logo
وصــال'
173 دنبال‌کننده
713 عکس
445 ویدیو
1 فایل
کاش فصل پنجمی در راه بود کاش نامش فصل وصـلِ مـ🌙ـاه بود... لذلك قل دائما : یقیناََ کله خیرا 🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
💝💝 روز بعد از عقدمون امتحان داشتیم؛ من نرفتم امتحان بدم، محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت و درس نخونده بود ولی با اعتماد به نفس رفت سرجلسه. قبل از امتحان زنگ زد و گفت:"دارم میام ببینمت!" گفتم:'برو امتحان بده که خراب نشه!' پشت گوشی خندید و گفت:"اتفاقا دارم میام ببینمت که امتحانم خراب نشه:)" آمد و گوشه حیاط چنددقیقه ای با هم صحبت کردیم. چند بار این جمله را بهم گفته بود و دوباره برایم تکرارش کرد: "تو همونی هستی که دلم میخواست، کاش منم همونی بشم که تو دلت میخواد♥️!" به روایت همسر شهید محمدحسین‌محمدخانے🌱. •.🥀➺@shohada_gomnam_iauk
قهر بودیم ، در حال نماز خواندن بود ، نشسته بودم و توجھی به همسرم نداشتم .. کتاب شعرش را برداشت و با یک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن . ولی من باز باهاش قهر بودم؛ کتاب را گذاشت کنار و به من نگاه کرد و گفت : غزل تمام ، نمازش تمام ، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد . باز هم بھش نگاه نکردم! اینبار پرسید : عاشقمۍ؟ سکوت کردم؛ گفت: عاشقم گرنیستی لطفی‌بکن نفرت بورز بی‌تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند! دوباره با لبخند پرسید : عاشقمۍ مگه نه؟ گفتم : نه! گفت : تو نه میگویی و پیداست میگوید دلت آری ، ك این سان دشمنی یعنۍ ك خیلی دوستم داری :)! زدم زیر خنده و روبروش نشستم دیگر نتوانستم به ایشان نگویم ك وجودش چقدر آرامش بخشہ .. بهش نگاه کردم و از تہ دل گفتم: خداروشکر کہ هستۍ ♥️:) روایت ِ : شھید عباس بابایی _________ •.🥀➺@shohada_gomnam_iauk