خیلی گشته بودیم ، نه پلاکی ، نه کارتی ، چیزی همراهش نبود .
لباس فرم سپاه به تنش بود . چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد .
خوب که دقت کردم ، دیدم یک نگین عقیق است که انگار روش جمله ای حک شده .
خاک و گل ها رو پاک کردم …. دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم …
روی عقیق نوشته بود : “به یاد شهدای گمنام”
#شهدا
🇮🇷گرگها خوب بدانند ، در این ایل غریب
🇮🇷گر پدر مرد ، تفنگ پدری هست هنوز
🇮🇷گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند
🇮🇷توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
🇮🇷آب گر نیست نترسید ، که در قافلمه مان
🇮🇷دل دریایی و چشمان تری هست هنوز
#شهید_احمد_کشوری_نیا🌹🌹🌹
#شهدا🌹🌹🌹
#دهه_نودی🌹🌹🌹
#فرزند_شهید
28.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از خادمی شهدا تا شهادت فاصله ای نیست ...🌿❤️
#شهدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ڪسۍڪہانسبااینخاڪدارد
برایشکعبهۍجاناستاینجا...🕊
💠ثبتنامخادمینمناطقراهیاننوࢪ
🔰جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به شماره های زیر در پیامرسان ایتا مراجعه فرمایید
🔸09357797063
🔹09106194206
♦️ محدودیت سنیاز ۱۸تا۳۵سال
❌ ویژه برادران
#خادمی_مناطق
#شهدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
@m_monavar_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجوری رفتن که چهل سال یه تنه جلو ابر قدرت های جهان وایسادیم ...💪
#شهدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
از شخصـے پرسیدند:
تا بهشت چقدر راه است؟
گفت: یڪ قدم
گفتند: چطور؟
گفت: مثل شهیدان یڪ پایتان را ڪہ
روے نفس شیطانـے بگذارید
پاے دیگرتان در بهشت است :)🍃
#شُهدا
🔸به زینب بگو دلتنگ بابا نباشد
🔹در کتاب «کوچه باران» به نقل از همسر مکرمه شهید محمد بلباسی از شهدای مدافع حرم چنین نقل شده است:
🔹آن شب (شبی که خبر شهادت محمد را آوردند) کسانی که آمدند خانهمان خیلی گریه کردند. اما من، مادرشوهرم و خواهرهای محمد آرام بودیم. تا صبح مهمانها میآمدند و میرفتند. بچهها بیدار شدند، فاطمه شروع کرد به گریه کردن، حسن به روی خودش نمیآورد، مهدی فهمیده بود ولی لج کرده بود و چیزی نمیگفت. در آن شلوغی فرصت نکردم خودم به بچهها بگویم. خودشان متوجه شدند چون دیگر مهدی نمیگفت بابا کجاست؟ چرا نمیآید؟ یاد زینب افتادم. محمد وقتی متوجه شد فرزند چهارم را خدا به ما عنایت کرده گفت: «حس میکنم دختر است و اسمش را با خودش آورده، اسمش را زینب بگذاریم». حالا زینب چند روز است که به دنیا آمده است.
🔹برعکس تولد ۳ فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک میگفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشمشانتر میشود. بغلش میکنم و آرام وصیتنامه محمد را که دیگر حفظ شدهام در گوشاش زمزمه میکنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختیها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد». زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه میکنم.
#شهدا
جان را سپردید و رفتید
عقیدهتان این بود
از سر مَباد کم شودش
تارِ مویِ وطن...
#شُهدا❤️
میگفت یه قسمتی از منطقهیِ شرهانی رو
میخواستیم تفحص کنیم، سپاه گفته بود تا
یک شهید پیدا نکنید اجازه نمیدیم! شش روز
کار کردیم ولی خبری از هیچ شهیدی نبود،
روز آخری گفتیم امام زمان شما نزارید ما
دستِ خالی برگردیم، یهویی چشمم خورد به
دسته گلِ شقایق، گفتم لااقل برم اونا رو بردارم.
تا گل ها رو چیدم متوجه شدم رویِ پیشونیِ
یک شهید در اومده بودند! کشفِ همون شهید
شروعِ پیدا شدنِ سیصد تا شهید بود؛
اسم اون شهید هم بود "مهدی منتظر قائم" :)
اونجا بود که فهمیدم واقعا ما صاحب داریم!💔
#شهدا...