#معراج_السعادة 2⃣2⃣
و به سبب اختلاف هواهای این قوای
أربَع(عقل،وهم،غضب،شهوت)، پیوسته
مملکت بدن ، میدان محاربهٔ¹ آنها و معرکهٔ تنازع ایشان است.
گاهی در آنجا، آثار فرشتگان و اعمال
قدسیان ظاهر میشود و زمانی افعال
بهائم و چهارپایان و ساعتی مشغول
شغل سِباع و درندگان میباشد...
و همیشه چنیناست تااینکه غلبهٔ کلیه
از برای یکی از این قوا حاصل شود و
دیگران مقهور حکم او گردند. پس اگر
سلطنت از برای عقل باشد، در مملکتِ
نفس آثارملائکهظاهرمیگرددوصاحب
آن داخل در صنف فرشتگان میشودو
لگر غلبه از برای دیگران باشد، مملکت
خراب و ویران، و صاحب آن داخل در
حزب بهائم یا سباع یا شیاطین
میشود؛-نَعوذُباللّٰهِمِنْذٰلِک-...
۱.محاربه،تنازع: جنگ و درگیری
#معراج_السعادة 3⃣2⃣
منشأ نزاع و سبب جدال در مملکت ِنفس
قوهٔعاقله است؛زیرامانعسایرقوامیشود
از اینکه آثار خود را به ظهور رسانند چونکه اعمال و افعال آنها، خلاف صوابدیدعقل است.اماآن سه قوهٔ دیگر
را با یکدیگر نزاعی نیست.
حضرتامیرالمومنینعلیهالسلام میفرمایدکهحقسبحانهوتعالی،مخصوص
گردانید ملائکه را به عقل و ایشان را بهره
از شهوتوغضب نداد ومخصوص ساخت
حیوانات را به شهوت و غضب و آنها را
از عقل بینصیب کرد. و مُشرِف گردانید
انسان را به همهٔ اینها. پس اگر شهوت و
غضب رامطیععقل گرداند،افضلاز ملائکه
خواهدبودواگر مطیع شهوتوغضب شود،
پستتر از حیوانات خواهدبود.
#معراج_السعادة 4⃣2⃣
بدانکه بهازای هریک ازاینها [قوایاربعه]
لذتیاست و ألَمی¹ ولذت هریکدرچیزی
است که مقتضای طبیعت و مناسب
جِبلَت² آناستکهبهجهتآنخلقشدهاند
و اَلَمَش در خلاف آن است.
پسچون عقل، معرفتِانساناست، لذت
آن در علم و معرفت، و الم او در جهل و
حیرت است. ومقتضایغضب چون قهر
است و انتقام، لذتشدرغلبهوتسلطاست
والمشدرمغلوبیت. وشهوتچونمخلوق
است از برای تحصیل غذا و سایر آنچه
قوام بدن به آن است، لذتش در رسیدن
به آنها و المش در حرمان³ و ممنوعیت
از آنها است و همچنین در وهمیه...
۱.اَلَم: درد
۲.جِبلَت: سرشت، ذات
۳.حِرمان: بیبهرهماندن
#معراج_السعادة 5⃣2⃣
و بالاترین لذتها، لذت عقلیه است که
سایر لذات در جنب آنها قدرومقداری
ندارند و هر چند جنبهٔ حیوانیت قوت
میگیرد،اینلذاتنیزضعیفتر میگردد
و در بدو امر، لذات عقلیه از برای او
نمیباشد؛ زیراکهآنها حاصلنمیشوند
مگر از برای نفوس مطهره از رذایل.
و بع. از آنکه آدمی بهمرتبهٔ درک لذات
عقلیه رسید، تسلط عقل بر سایر قوا
زیادمیگردد ولذات آنها اقوی¹ و اَتَمّ
میشود و نقص و زوالی از برای آنها
نیست.
۱.اقوی: قویتر
#معراج_السعادة 6⃣2⃣
و عجب از کسانی که چنان پندارند که لذات منحصرند در لذات جسمیهٔ حسیه و غایت کمال انسان را در رسیدن به لذت اکل و شُرب و نکاح و جِماع و امثال اینها دانند و نهایت سعادت آن را در التذاذ به این لذات گمان می کنند. لذات نشأهٔ¹ آخرت و منتهای مرتبهٔ انسانیت را نمیدانند؛ مگر رسیدن به وصال غِلمان² و حوری و خوردن انار و سیب و انگور و کباب و شراب، و ألمها و عِقابهای آن عالم را منحصر میکنند در آتش سوزنده و عقرب گزنده و گرز گران و سرابیلِ قَطران³...
از عبادات و طاعات، ترکِ دنیا و بیداری شبها نمیطلبند مگر رسیدن به آنها و نجات از اینها. آیا نمیدانند که چنین عبادات عبادت مزدوران و بندگان⁴ است؟! و اکثال این کَسان ترک کردهاند لذات جسمیهٔ کم را که به بیشتر آن برسند و گذاردهاند اندک آن را که زیادتر را دریابند و غافلند از اینکه امثال این چیزها چگونه کمال حقیقی انسان و باعث قرب به پروردگارِ ایشان است! و کسی که گریهاش از ترس سوختن [در] آتش یا عبادتش از شوق وصالِ حوران است، چگونه او را قرب و نزدیکی [به] خدای تعالی میتوان شمرد؟!!
آری، نیست اینها مرگ از غفلت از ابتهاجاتِ⁵ روحانیه و لذات عقلیه و منحصر دانستن لذت و اَلَم در حسیه.
گویا به گوش او نرسیده که سید اولیا میفرماید:
«ألٰهیٓ، ماعَبَدتُکَ خوفاً منْ نارِک
وَ لا طَمَعاً في جَنَّتِک
وَ لٰکِنْ وَجَدتُکَ أهلاً لِلعِبادَة؛ فَعَبَدتُکَ.»
خدایا من عبادت تو را نمیکنم
به جهت ترس از آتش دوزخت
یا از طمع شوق در نعیم بهشتت
و لکن تو را سزاوار پرستش یافتهام
پس بندگی تو را میکنم.❤️
۱.نشأه: دو معنا میتواند داشته باشد.
یکی جهان آخرت و دیگری لذات فوقالعادهای که در آخرت وجود دارد.
۲.غِلمان:همونحوریه،منتهاجنس مذکرش!
۳.سرابیل قَطران:از عذابهای جهنم است؛ یعنی لباسی بر جهنمیان میپوشانند از جنس مایعی که از تقطیر ذغالسنگ بهدستآمدهاست!!
۴.بندگان:در اینجا منظور از بنده، عبد و غلام و کنیزو برده است.
۵.ابتهاج:سرور، شادی،خوشی
#اینقسمتفوقالعادهبود✨
#معراج_السعادة 7⃣2⃣
لذتهای جسمانیه را در نظر اهلبصیرت
قدر و مقداری نیست؛در این لذات انسان
با بهائم و حشرات و سایر حیوانات
شریکند و چه کمال است درآنچه انسان
درآنمشارکحیوانات باشدودراستیفا¹ی
آنها نفس مجردِ ناطقه[قوهٔعاقله]، خادم
قوهٔ بهیمیه گردد؟!
#معراج_السعادة 8⃣2⃣
[مرحوم نراقی در اینجا چند دلیل میآورد برای اثبات اینکه لذات جسمانیه ، آن لذات اصلیه و کمالیه نیستند.]:
۱)طایفهای که لذات را منحصر در اکل و شرب و جماع و مسکن و لباس و حَشم و مرکب و جاه و منصب میدانند، هرگاه به کسی برخورند که ترک شهوات کرده و پشت پا بر لذات دنیویه زده، نهایت مذلت و شکستگی مینمایند و خود را در جنب ایشان از زمرهٔ اشقیا میدانند.
۲)و چگونه نیلِ¹لذات جسمیه کمال باشد و حال اینکه همگی دامن کبریای خالق عالَم را از لوث² این لذات پاک میکنند و میگویند که اگر نه چنین باشد(صاحب لذات جسمیه باشد)، نقص لازم خواهد آمد.
۳)چرا صاحب آن لذات جسمانیه شرم از اظهار اطوار³ آنها دارد و سعی در پوشیدن آنها میکند؟!؟
و حال اینکه هرکسی طالب نشر در کمال خود است؛ بلکه فيٱلحقیقة لذات جسمانیه، لذت نیستند؛ بلکه دفع آلامی چندند که از برای بدن حاصلمیشوند. و اسن خود ظاهر است که خلاصی از الم غیر از مرتبهٔ کمال است.
۱.نیل: رسیدن به چیزی
۲.لوث: آلودگی، پلیدی
۳.اطوار: وضعیت، حالات
#معراج_السعادة 9⃣2⃣
و چون این معلوم شد و دانستی که در لذات جسمیه کمالی نیست و شناختی که انسان در قوهٔ عاقله و لذات عقلیه شریک ملائکهٔ قدسیه است و در قوای غضبیه و شهویه و بهیمیه و لذات جسمیه شبیه سباع و بهائم و شیاطین است، بر تو معلوم میشود که هر یکی از این قوا در آن غالب و طالب لذات آن می شود شریک می شود به طایفه ای که این منسوب به آن است تا آنکه غلبه به سر حد کمال رسد؛ در این وقت خود آن میشود چ داخل در آن حزب میگردد.
پس ای جانِ برادر!
چشم بصیرت بگشا و باهوش باش و ببین که خود را در کجا داشته و مرتبهٔ خود را به کجا رسانیدهای...
#معراج_السعادة 0⃣3⃣
و بدانکه اگر قوهٔ شهویهٔ تو بر سایر قوا مسلط شده تا اینکه اکثر شوق تو و بیشتر فکر و ذکر تو در کار اکل و شرب و جماع و سایر لذات شهویه است و اکثر اوقات در آراستن طعامهای لذیذه و یا خواستن زن های جمیله است، خود را یکی از بهایم بدان بنام انسان برای خود منه و اگر تسلط و قلبه در تو از برای قوه غضبیه است و پیوستن خو را مایل منصب و جاه و برتری بر عبادالله میبینی و طالبِ زدن و بستن و و انداختن و و شکستن و فحش و دشنام و اذیت هستی، خویش را سگی گزنده و یا گرگی درنده میدان [بدان]. و اگر استیلا و قهر از برای قوهٔ شیطانیه است و همیشه در فکر مکر و حیله و تزویر و خدعه است، خود را شیطانی دان مجسم و حارج از حزب بنیآدم. و اگر تسلط استیلا از برای عقل باشد و پیوسته در صدد تحصیل معرفت الهیه و کسب ملکات ملکیه باشی و فکر تو مقصور بر عبادت پروردگار و اطاعت رسول و طلب راه سعادت و وصول به مرتبهٔ قرب حضرت آفریدگار باشد، خود را انسان حقیقی میدان که عالَم آن از ملائکه مقدسه بالاتر است و رتبهاش از رتبه انسان والاتر است.
خب خب
بالأخره تصمیم گرفتیم که
ادامهٔ مبحث مفید معراجالسعادة
رو تو کانال بذاریم.
تقریباً هفتهای سه روز
استفاده کنید رفقا
بسی بهدردبخوره.
درضمن اگه خواستید میتونید
با لمس هشتک #معراج_السعادة
مطالبو از قسمت اول دنبال کنید((:
#معراج_السعادة 1⃣3⃣
پس ای معشر اخوان و گروه برادران از برای خدا بر خود رحمت آرید و بر نفس خود ترحم کنید؛
بیدار شوید پیشازآنکه همهٔ راهها برشما بستهشود!
و راهی طیکنید قبل.ازآنکه پای شما شکستهگردد!
و دریابید وقت خود را که وقت درگذر است!
غافل ننشینید که عمر کوتاه و مختصر است!
چاره بسازید پیش از آنکه ریشهٔ اخلاق رذیله مستحکم شود و صفات ردیه عادت گردد و لشگر شیطان مملکت دل را تسخیر کند و جوانیِ تو که وقت قوت و توانایی است، سپری گردد.
بلی،آناًفَآناًتورویبهضعفوپیریوناتوانی میروی
و صفاتی که در نفس تو هست،
محکم و قوی میگردد.⚠️
👤مرحومملّااحمدنراقی
#معراج_السعادة 2⃣3⃣
تو که در جوانی مقابله با حزب شیطان نکردی که هنوز احاطه بر ملک دلت نکردهبودند، چگونه در پیری با ایشان مجاهده کنی؟؟
«وَ لٰکِن لا تَیْئَسوٓا مِنْ رَوْحِاللّٰه»
پس ای جانِ برادر مأبوس مباش و بدانکه درخای فیض الهی گشادهاست و امید نجات از برای هرکسی هست؛ ولیکن چنان نپنداری که صفا و نورانیتی که از نفس فوت میشود، تدارک آن ممکن باشد.
در این وقت مثل حالتی میشود که چون ابتدا معصیت کرده بود، این صفا و درجه از دست او رفت و فایدهٔ حسنه، محو آثار معصیت شد و بس!