eitaa logo
مُرتاح
2.1هزار دنبال‌کننده
799 عکس
171 ویدیو
5 فایل
کهکشان آبیِ مات💙 مجذوب نجف | سخت‌جون | تاخرخره‌امیدوار ماه‌طلب | مکتب‌نشین‌خمینی‌و‌یاران | تکنولوژیسم کتاب‌خور‌ِ قهار | کهکشان‌جو| در غمِ غزه ثبت روزها از نگاه من در‌ مسیر‌ِ هدف نوشته‌های: #حدیث_سادات_مهدوی https://daigo.ir/secret/63273253
مشاهده در ایتا
دانلود
خداروشکر همیشه دلم تحت حمایت حسینه.
یه رجز از مولا بنویسم؟
عمربن عبدود زبان به رسوایی بر‌می‌دارد و رائ تحقیر میزند بر پیشینه‌ی مسلم و مسلمین. احدی جرئت رویارویی ندارد و همه کام به دهان گرفتند. یاوه گویی های عبدود هم تمامی ندارد. طمعِ "خودی نشان" دادن در برابر پیامبر هم کسی را ایجاب نکرد به ایستادن در برابرش. هرچه نباشد عبدود پیشینه‌ی بلند‌بالایی داشته، هیبتش هم کم لرز بر اندام نمی‌انداخته. حالا رجز می‌خواند پشتِ رجز. سر آخر پیامبر فرمود، علی جان بلند شو، عمامه به سرِ مولا بستند. زنان مدینه مویه می‌کردند و در گوش هم زمزمه وار می‌گفتند که علی جوان است! حیف می‌شود. عبدود دویست مبارزه داشته بدون شکست. علی که چیزی نیست! همه بدون شَک، یقین داشتند که علی می‌میرد! به هم رسیدند عبدود شمشیر بالابرد ضربه‌اش سپر را پاره کرد و با سر برخورد کرد و سر شکافت و خونش فوران کرد. صورت و محاسن حضرت به رنگِ شفقِ آسمان شد. مردم گفتند با این خونی که به هوا پاشیده شده یقینا علی شهید شده و کار تمام شده است. صدایِ گریه بر فضا حاکم شد. غبار بر اثر حرکاتِ پا جلوی دید مردم را گرفت. همه منتظر بودند تا غبار فروکش کند و ببینند چه شده! همزمان با برخورد شمشیر با سر حضرت، مولا هم ضربه‌ای به عبدود زد که از چشم مردم پنهان ماند به دلیل غبارهای رقصان. ابوتما با بیتی شرح می‌دهد این احوال را که معنی‌اش به این صورت است: خون پاشید و آسمان سرخ شد، همه منتظرن هستند تا ببینند چه شده، گرد و غبار نشست . . امیرالموئمنین با همان یک شمشیری که در دست داشت، چنان استوار بر روی زمین ایستاده بود که گویی زمین رامِ او شده بود. و عبدود پخش بر زمین بود. ابو تمار می‌گوید علی جوری بر عبدود ضربه زد که شمشیر های او سرخ شدند. گویی صد هزار شمشیر و نیزه باهم بر او فرود آمده بودند! درحالی که تنها در دست مولا یک شمشیر بود. مولا سر برگرداند، سپاه اسلام را به چشم دید. سپاهی که از ترس مانند بید میلرزیدند! شروع کردند به رجز خوانی: من آن علیِ صاحب شمشیرم، و تنها اینجا نجاتتان ندادم بلکه قیامت هم نجاتتان با من است! برادر پیامبر منم، آن زمان که پیامبر عمامه به سرم می‌بست و راهیِ میدانم می‌کرد به من گفت تو برادر من و معدن کرامتی و امام بعد از من تویی! که بود نمونه‌ای از رجز های مولا امیرالموئمنین. برگرفته شده از سخنان شیخ حامد کاشانی در فصل دومِ کدام حسین؟ کدام کربلا؟.
یه جا عطار می‌گه: چند غم جهان خوری؟ چیست جهان؟ خرابه‌ای! غبار همدانی در تکمیل این سخن می‌فرماد: جهان و هرچه در او هست، نیست غیرِ سراب.
تو روز قیامت آدم هارو با کد ملیشون صدا نمیزنن، تعدادشون زیاده . . آدم هارو به اسم امامش صدا میزنن. تو دعا اعتقاد که امام کاظم و امام رضا زیاد می‌خوندن؛ میگن که: خدایا اون روزی که هرکس رو به اسم امامش صدا میزنن من دلم می‌خواد زیر پرچم امیر الموئمنین باشم.
دور است دل آزردن ز آیینِ مروّت
بعضی از رفتار ها و اخلاق ها واقعا دوست داشتنی هستن. مثلا کامل اسم هارو صدا زدن. اسم هارو کامل به زبون بیارین. بزارین نُتِ صداتون اسم شخص رو نوازش کنه. چیه اُبهت اسم هارو پایین میارین.
گوشه‌ی طاقچه‌ی یه مسجد قدیمی بود. احتمالا زمانی که به عراق رفتن خریدنش، ذی‌الحجه ۱۴۰۱ هجری‌ام تولید شده. صفحه اولشم عکس امام خمینه💙.
‏منی که لفظِ شراب از کتاب می‌شُستم زمانه، کاتبِ دکّانِ مِى فروشم کرد.
تو آفتاب مایی از کوه اگر برآیی. وَرزنه‌ی زیبا.