هدایت شده از ثارالله ۱۴ ۲
یا صاحب الزمان:
حکایت
النجاة فى الصدق (راه رھائى ھمان راست گفتن است)
ایت الله قاضی درباره سفر حجشان تعريف مى كردند كه بیشتر ھم سفران ايشان در اين زيارت اھل دود بودند و توانائى دست كشیدن از دود كردن را نداشتند، از طرفى وارد كردن ھر نوع تنباكو (توتون) به سرزمین ھاى مقدس در روزھاى حكومت شرفا ممنوع بود. بنابراين ياران ھم سفر از ايشان تقاضا مى كنند كه ھرچه (توتون) دارند به ايشان بسپارند. چون ايشان به زبان عرب آشنا بودند و نیز ھرطور كه صلاح بدانند عمل نمايند. ايشان ھم در رودربايستى قرار گرفته و اين مھم را مى پذيرند.
اما مرحوم قاضى مشاھده مى كنند كه امر بازرسى بسیار جدى است. اندكى دچار ناراحتى مى شوند كه بايد چه كار كرد؟ !
خود ايشان چنین ادامه مى دھند نزد خود چنین انديشیدم كه
النجاة فى الصدق (راه رھائى ھمان راست گفتن است) و در آنجا اتاقى بود كه حجاج با بار و بنه خود مى بايستى از آن بگذرند؛ پس با اثاثیه خود وارد آن اتاق شدم و اين در حالى بود كه چمدان محتوى تنباكو را به دست خود گرفته بودم.
بازرسان شروع كردند به بازرسى دقیق و از من سؤال كردند محتويات چمدانى كه در دست دارى چیست؟ !
من ھم جواب دادم: مقدارى تنباكو (توتون).
مأمور بازرسى كه اين را از من شنید بر سرم فرياد زد و گفت: تو ما را مسخره مى كنی؟ فورا خارج شو و بدانكه اگر سید محترمى نمى بودى الآن دستور زندانى كردنت را صادر مى كردم؛ شايسته نیست كه آدم محترمى مانند شما به مأمور دولت توھین كند يا دروغ بگويد.
من ھم فورى اثاث خود را از اتاق خارج كردم و دور شدم و تصمیم گرفتم در ھیچ وضعیتى در زندگى دروغ نگويم! !
📚 ایت الحق.
🆔 @huoooo
نساج پور:
کانال کتاب:
«#شهیدمنصورستاری »؛ فرمانده ایدههای بزرگ!
۱۵ دی سال ۱۳۷۳ شمسی، شهیدی از میان ما رفت که «نابغه» و «مبتکر» و «متخصص» و «دلیر» و «سختکوش» و «وطنپرست» بود و نصر و نصرت نصیبش شد در این دنیا و آن دنیا و «منصور» شد؛ «منصور ستاری»...
«#شهیدمنصورستاری »؛ فرمانده ایدههای بزرگ!
۱۵ دی سال ۱۳۷۳ شمسی، شهیدی از میان ما رفت که «نابغه» و «مبتکر» و «متخصص» و «دلیر» و «سختکوش» و «وطنپرست» بود و نصر و نصرت نصیبش شد در این دنیا و آن دنیا و «منصور» شد؛ «منصور ستاری»...
«ستاری» ارتشی بود و در آمریکا دوره دیده بود و پیش از انقلاب در ارتش، انقلابی بود و بعد که انقلاب شد و جنگ تحمیلی آغاز شد، تحصیل در رشته برق و الکترونیک را نیمهتمام رها کرد و رفت جبهه. آنجا آنقدر کارهای عجیب انجام داد و آنقدر ابتکار نشان داد که در سال ۱۳۶۲ شمسی معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی ارتش شد و ۲ سال بعد شد معاون طرح و برنامه نیروی هوایی و در سال ۱۳۶۵ هم فرمانده نیروی هوایی ارتش ایران شد و در همین سمت ماند تا روزی که شهید شد. ستاری در زندگی چهجور آدمی بود؟ خودش شرمساری قلم ما را در توصیف وی پوشانده است و خودش گفته است راز آنگونه زیستن را: «اگر فردی در جمهوری اسلامی ایران بخواهد مسئولیت داشته باشد، نباید نازپرورده باشد...
در برابر دنیایی که روبهروی ما قد علم کرده، باید قوی بود؛ اراده باید قوی باشد». باقیاش هم معلوم است؛ وقتی یک نابغه اینگونه فکر کند آنگونه هم زندگی میکند که وی را «یکی از خلاقترین فرماندهان تاریخ» لقب بدهند. شهید ستاری با ابتکاراتش و همچنین با استقبال از ایدههای خلاقانه و دانش پرسنل نیروی هوایی در دوران جنگ تحمیلی توان هوایی ایران را بهخوبی حفظ کرد ایدههای منصور برای حفظ توان هوایی ایران در دوران جنگ تحمیلی، ایران تحریم تسلیحاتی بود.
در سالهای پایانی جنگ نیز بسیاری از تجهیزات نظامی نیروی هوایی ایران فرسوده شده بود یا از کار افتاده بود ولی ستاری و ایدههایش اینطوری به داد ایران رسید: «بسیاری از پیش کسوتان و متخصصان نظامی معتقدند در دورانی که رژیم بعث از قدرت مندترین تجهیزات آفندی اهدایی از طرف دشمن غربی برخوردار بود و رادارها و سایتهای پدافندی ما را هدف میداد آنهم در شرایطی که تأمین تجهیزات نظامی جدید برای کشورمان امری ناممکن به حساب میآمد اگر ابتکارهای بزرگانی چون شهید ستاری نبود قطعاً راه دفاع هوایی کشور مسدود میشد ایجاد شبکهای منسجم و هماهنگ از رادارها که صدها رادار کوچک و بزرگ را شامل میشد، ایده نوآورانهای از شهید ستاری بود که موجب شد ضمن کاهش هزینهها، روند دفاع هوایی کشور دچار خلل نشود». و برای مثال: «در عملیات بزرگی مانند فتحالمبین و بیتالمقدس استفاده از سامانه پدافند هوایی هاگ، برای نخستینبار و به ابتکار شهید ستاری بهصورت مستقل عملیاتی شد. یعنی با استفاده از رادار متصل به سامانه، کاری شد که شبکهای درهم تنیده و متشکل از چندین رادار تصویری گسترده از آسمان کشور ارائه دهد».