eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
12.7هزار دنبال‌کننده
307 عکس
134 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️نقل است ساربانی در آخر عمر خود، شترش را صدا می‎زند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از شتر حلالیت می‌طلبد. یکایک آزار و اذیت‎هایی که بر شتر بیچاره روا داشته را نام می‎برد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن، غدا ندادن، بار اضافه زدن. همه را می‎شمرد و می‎پرسید آیا با این وجود مرا حلال می‎کنی؟ شتر در جواب می‎گوید همه اینها را که گفتی حلال می‎کنم، اما یک‎بار با من کاری کردی که هرگز نمی‎توانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیت‎ها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید! 🔻ضرب‎المثل معروف «افسار شتر بر دم خر بستن» اشاره به سپردن عنان و مسئولیت کار به افراد نالایق است. 🔻لذا حضرت فرمود: هر كس متصدى و مسئول كارى از مسلمانان باشد و مردی را بر یکی از کار ها مسئول کند و بداند به جای او کسی هست كه از او عالم تر است، او بخدا و رسول خدا و همه مؤمنان خیانت کرده. ♦️زیرا هدف از انتخاب مسئول پیشرفت و پیشبرد کار هست و مسئول نالایق نه تنها نمیتواند کار را پیش ببرد بلکه خسارات فراوان بخاطر عدم مدیریت،و عدم آگاهی به بیت المال وارد میکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره83☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا پول بدیم به عرب ها بریم زیارت؟ چرا مدرسه نسازیم ثواب بیشتر ببریم؟ 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/732430612C95848e19f9هم اکنون عضو شوید. 👆👆👆
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺯﺩی ﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ مقداری ﺁﻟﻮﭼﻪ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ. ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ,ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ تمام شود. ﻭﺳﻂ خوردن ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﭻ ﺩﺯﺩ را ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﺮﺩﻙ، ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ ﺩﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪی ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ؟ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ گفت: ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻦﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺻﺪﺍﺕ ﺩﺭ ﻧﻤﻴﺎﺩ! 🔻بسیاری از انسان ها هر روز در حق دیگران ظلم میکنند، و احساس زرنگی میکنند و به وعده های خدا بر گرفتار شدن به عذاب اهمیت نمیدند،و چه بسا مسخره کنند و به ظلم خود نسبت به دیگران ادامه دهند. ♦️لذا حضرت برای امیدوار شدن مظلوم و اتمام حجت با ظالم فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه از ظالم در دنيا و آخرت انتقام مى گيرم و از كسى هم كه مظلومى را ببيند و بتواند ياريش كند و نكند بى گمان انتقام مى گيرم. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره84☝️☝️
ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﻧمیشناسی ؟! ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ .. 🔻اگر در جامعه ای عدالت برقرار نباشد و مردم حقشان پایمال شود، و طبقات ضعیف جامعه به حداقل رفاه و عدالت نرسیده باشند.و آه و ناله و نفرین طبقات ضعیف،به جای دعا ، خیرات هم دیگر شود؛ خیر و برکت در جامعه از بین میرود. 🔻 درخت برای اینکه بار بیشتر و با کیفیت دهد، نیاز به هرس، سم پاشی، آبیاری دارد.شکوفا و با برکت شدن جامعه نیاز به عدالت دارد. 🔻لذا حضرت فرمود: هنگامى كه به غير عدالت حكم كنند، بركت ها از بين مى روند. ♦️زیرا؛ اگر طعم عدالت از مشام مردم جامعه برود، مردم به جان یکدیگر می افتند. و بی عدالتی که در حق او شده است را سر شخص دیگر تلافی میکنند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره85☝️☝️
5_Dastan_Kafi_109924.mp3
2.25M
(عج) پسر مهزیار 20 بار به مکه رفته بود،یک سال از امام زمان ناراحت شد و قهر کرد و مکه نرفت؛بخاطر اینکه این همه سال یک بار توفیق دیدار حضرت را نداشته و.... (س) https://eitaa.com/joinchat/732430612C95848e19f9 ☝☝☝☝
روزی خان یک روستایی به خانه کدخدا می رود. ساززن آبادی پیش خان می آید و ساز عالی می زند. خان که خوشش آمده بود، وعده می دهد، سر خرمن که شد، یک خروار گندم به ساززن بدهد. ساززن خوشحال شد و تا زمان رسیدن خرمن روزشماری می کرد. سر خرمن که رسید خان برای برداشت محصول به روستا آمد و ساززن با خوشحالی پیش او رفت و بعد از عرض سلام یادآوری کرد که: من همان ساززن هستم که گفتید سرخرمن یک خروار گندم میدهم. خان خنده ای می کند و می گوید:« تو یک چیز زدی و خواندی، من خوشم آمد و لذت بردم ، من هم یک چیزی گفتم که تو خوشت بیاید و لذت ببری. 🔻از آن روز اگر کسی به یک نفر جهت راه انداختن کارش و یا چاپلوسی قولی بدهد ومعلوم شود که قصد عمل کردن به قولش را ندارد ضرب المثل« وعده سر خرمن دادن» استفاده میشود. 🔻انسان هر سخنی را که به زبان می آورد باید عمل کند. ♦️لذا حضرت فرمود: بى قرارى شبانه مردى در بسترش كه به او و عده اى داده ام، تا صبح شود و به مرادش برسد بيشتر از بى قرارى من در بسترم نيست. (زیرا که من بیشتر از او) جوش مى زنم که صبح شود و از دَين و و عده اى كه به او داده ام بيرون آيم. و (من بیشتر از او بی قرار هستم) از ترس اينكه مبادا مانعى پیش آید که باعث خُلف وعده شود؛ بخاطر اینکه خلف وعده از خصلت هاى كريمان نيست. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره86☝️☝️
ابوعلی سینا هنگام عبور از شهری ، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش نشست تا غذا بخورد. مردی آمد و خر خود را درکنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست . شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند،زیرا؛خر تو از کاه و یونجه او می خورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را می شکند. مردسخن شیخ را نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد. مرد گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی. شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد. صاحب خر،شیخ را نزد قاضی برد. قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت. قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است؟ روستایی گفت:این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد! قاضی پرسید: به تو چه گفت؟ صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را می شکند . قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت. قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود. ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد درزبان فارسب به مثل تبدیل شد :«جواب ابلهان خاموشی ست» ♦️لذا حضرت فرمود: انسان ها، مخصوصا افراد مومن باید این خصلت را داشته باشند، که نصیحت،هشدار و خیرخواهی دیگران را قبول کنند.اگر قبول نکنند،به جای پیشرفت ضرر و تاوان زیادی میدهند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره 87☝️☝️
در دادگاه قاضی اعلام کرد: این آقا با بیل زنش رو کشته و به اعدام محکوم شد... یکی بلند شد به متهم گفت: تف تو صورتت،بیشور... قاضی گفت: آقا بشین سرجات به شما چه مربوطه؟ یارو گفت: دوساله همسایشم، میگم: بیل داری؟ میگه: نه😁😁 🔻حضرت علی علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نهی میکرد از امانت ندادن اشیا و لوازم خانه به همسایه و میفرمود:«هرکس از امانت دادن وسائل خانه اش به همسایگانش دریغ کند، خداوند نیز خیر خود را در قیامت از او دریغ میکند و او را بخودش واگذارد، و هرکس را خداوند بخود واگذاشت؛ پس چه حال بسیار بدی پیدا میکند. 🔻 واژه «ماعون» نام جامعى است براى اثاث خانه ، مانند ديگ، قابلمه، چکش، تيشه، بیل،گلنگ،چاقو و امثال آن.و هر چيزى كه به ديگرى در رفع نيازى از نيازهاى زندگى كمك كند ، مانند قرض دادن به بدهکار ... خداوند در سروه ماعون نیز میفرماید وای به حال کسانیکه به همسایه امانت نمیدهند: «و يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» . ⚠️ديگر معانى متفرّقه (ماعون) كه در سخنان اهل بيت عليهم السلام در تفسير اين واژه آمده ، همگى به همين معنا باز مى گردند . ♦️و لذا انسان باید هر کمکی که به دیگران، مخصوصا همسایه، میتواند انجام دهد، دریغ نکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره88☝️☝️
شخصی میگفت: با پدرم رفتم سیرک،در صف خرید بلیط،زن و شوهری با ٤ تا بچه جلوی ما بودند. وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه قیمت بلیط هارو بهشون گفت، رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه کار کند...!! ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک اسکناس ١٠ دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت، سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد. مرد که متوجه موضوع شده بود، بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت: متشکرم آقا..!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود، کمک پدرم را پذیرفت؛ بعد ازينکه بچه ها همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند، ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم. 🔻عده ای از افراد فقط به کسانی خوبی میکنند که به آنها نفعی داشته باشد.( مثل ایستادن برای کمک کردن به ماشین خراب شده ی خانمی که آراسته هست، ولی اگر ماشین پیرمردی را ببیند خراب شده به روی خود هم نمی آورد). 🔻در مقابل عده ای از افراد هم هستند که بدون درنظر گرفتن منافعی، کریمانه به همه کمک میکنند و کمک کردن را وظیفه ی دینی و انسانی خود میدانند. ♦️لذا حضرت فرمود:بخشش های انسان کریم و بزرگوار، نيكوكارى هاى خود را بدهى به گردن خود مى داند كه بايد بپردازد و انسان غیر کریم،خسیس، احسانهاى گذشته خود را بدهى به گردن ديگران مى داند كه بايد پس بگيرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره89☝️☝️
مرد ثروتمندی، پسر خوشگذرانی داشت. هرچه به او نصیحت می‌کرد ولخرجی‌ نکن، با دوستانت معاشرت نکن؛آنها دنبال پولت هستند،ولی قبول نمی‌کرد. پدر هنگام مرگ به او گفت: من از دنیا میروم، داخل زیرزمین طنابی آویزان کرده ام،زمانیکه نتوانستی به زندگی ادامه دهی برو خودت را با آن طناب خلاص کن. مدتی بعداز مرگ پدر،ثروتش تمام شد.همه دوستان از او دور شدن. در اوج فقر تکه نانی پیدا کرد، بخورد، آنرا هم هنگام استراحت،کلاغ برد. پسر ناراحت و گرسنه نزد رفقای سابقش رفت و گفت:جای نشستم تا استراحت کنم، کلاغی نانم را برد. همه او را مسخره کردن که چرا دروغ میگویی؟ پسر ناراحت شد و به خانه رفت، تا بخاطرسیدن به اوج بدبختی، به گفته پدرش، خودش را با طناب خلاص کند. طناب را دور گردن خود انداخت. ناگهان به زمین افتاد و کیسه‌ای پر از طلا و سکه نیز از سقف پایین افتاد. پسر گفت: پدر خدا ترا بیامرزد؛مرا نجات دادی. او مهمانی تدارک دید و رفقای خود را دعوت کرد،در مجلس بگو و بخند شروع می‌شود. در این موقع پسر گفت:من امروز کلاغی دیدم که بزغاله‌ای را به پنجه گرفت و برد. رفقا گفتند: بله درست میگویی. پسر گفت: ای نامردها! من گفتم تکه نانم را کلاغ برد، شما باور نکردید و مرا مسخره کردید، حالا چطور می‌گویید کلاغ یک بزغاله را می‌تواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام چماق‌دارهای خود را صدا کرد و کتک مفصلی به آنها زد و بیرونشان انداخت.گفت: شما دوست نیستید پدرم میگفت:شما دنبال پول هستید. غذاها را داد به چماق دارها خوردند و بعد هم زندگی خود را عوض کرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره89👆👆
شخصی در تاریکی شب اوائل صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت، وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزدِ معروفِ ده است. شروع کرد به داد و بیداد. دزد گفت: چرا داد و بیداد می کنی؟ مرد گفت: ای دزد نابه کار، افسار الاغ من در دست تو چه می کند؟ دزد گفت: تو خود در تاریکیِ شب الاغت را به دستِ من سپردی و تازه مرا از کارم باز داشتی. حالا داد و بیداد هم می کنی؟ مرد پرسید: پس چرا الاغ را ندزدیدی؟ دزد گفت: تو الاغت را به من امانت سپردی. من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که امانت به من بسپارند، به آن خیانت نمی کنم. 🔻انسان در هر شغلی که باشد، باید حداقل چند صفت از صفات انسانهای خوب و بزرگوار را داشته باشد. یکی از آن صفات بزرگواری، امانتداری میباشد. ♦️لذا حضرت فرمود: امانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، باز گردانيد، زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام امانتى را به من بسپرد هر آينه آن را به او بر مى گردانم. # امانت https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره90☝️☝️
عارفی ۳۰ سال مرتب ذکر استغفر الله میگفت. شخصی از او پرسید: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم. جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ گفتند: مال شما نسوخته… گفتم: الحمدلله… معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک! آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی. 🔻روزانه چه بسیار از این الحمدلله ها میگوییم و فکر میکنیم انسان شکر گذاری هستیم. 🔻مثل: زمانیکه که در صف نانوایی،نان به ما برسد و به دیگران نان نرسد.تاکسی به یک نفر جا داشته باشد، ما سوار شویم و دیگران همچنان منتظر بمانند. بچه ها که بازی میکنند، خیال کنیم فرزند ما زمین خورده و گریه میکند، ولی مشاهده میکنیم که فرزند همسایه زمین خورده. و.... ♦️لذا حضرت فرمود: از مصيبت (گرفتارى) برادرت اظهار شادى مكن ؛ كه خداوند به او رحم مى كند و تو را گرفتار مى سازد . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره91☝️☝️