#قابل_استفاده_بعد_نماز
❇️همیشه بهانهای برای شکرگزاری وجود دارد.
🔹شخصی میگفت: عید نوروز برای عید دیدنی به خانه یکی از صاحب کارهای قبلیم رفتم، در را زدم دقایقی طول کشید تا دم در بیاید و در را باز کند.
در پیری بر اثر بیماری دچار نابینایی شده بود.
🔸 با دیدن چشمهای نابینای او در سکوت اشک میریختم.
🔹او متوجه گریه من شد و گفت:
هرگز بر من اشک مریز، من خدا را شاکرم که در اواخر عمرم بینایی خود را از دست دادهام و چه منتی بر من نهاد که من اکنون چهره فرزندانم را به یاد دارم.
🔸من رنگها را میشناسم. امروز میفهم نابینایان مادرزادی چه میکشند؟
⭕️ انسان بخواهد شاکر باشد همیشه بهانه ای برای شکرگذاری دارد.
#حدیث_تصویری.
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره21☝☝☝
#قابل_استفاده_بعد_نماز
روباهي از شتري پرسيد:
عمق اين رودخانه چقدر است؟
شتر جواب داد:
تا زانو
ولي وقتي روباه توي رودخانه پريد ، آب از سرش هم گذشت!
روباه همانطور که در آب دست و پا مي زد و غرق مي شد به شتر گفت:
تو که گفتي تا زانووو!
و شتر جواب داد: بله ، تا زانوي من ، نه زانوي تو!
هنگامي که از کسي مشورت مي گيريم بايد شرايط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگيريم.
«لزوماً هر تجربه اي که ديگران دارند براي ما مناسب نيست»
#حدیث_تصویری_شماره17
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره22☝☝☝
#قابل_استفاده_بعد_نماز
مردى مهمانِ مُلّانصرالدّين بود. از مُلّا پرسيد: " شما اولاد داريد؟ "
مُلّانصرالدّين جواب داد: "بله! يك پسر دارم."
مرد گفت: " مِثل جوانهاى اين دور و زمونه دنبال جوانگردى و عمر هٓدٓر دادن كه نيست؟ "
مُلّا گفت: " نه! "
مرد پرسيد: " اهلِ شربِ خمر و دود و دٓم و اين جور چيزهاى زشت كه نيست؟ "
مُلّا جواب داد: " ابٓداً! "
مرد گفت: " قماربازى هم كه نمى كند؟ "
مُلّا گفت: " خير! اصلاً و ابداً! "
مرد گفت: " خدا را هزار مرتبه شكر! بايد به شما به خاطر چنين فرزند صالحى تبريك و تهنيت گفت: " آقازاده چند ساله است؟ "
مُلّانصرالدّين گفت: " شير مى خورد. همين چند ماه پيش خدا اونو به ما داده.
♦️اگر فرزندانمان را خودمان درست تربیت نکنیم، در کوچه و خیابان نا اهلان، آنها را تربیت خواهند کرد.
#حدیث_تصویری.
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره23☝☝☝
#قابل_استفاده_بعد_نماز
بازرگانی قصد سفر داشت. مقداری آهن داشت که در خانه دوستی به امانت گذاشت و رفت. اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد. بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه گذاشتم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را خورده بود. بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان موش به خوردن آهن قادر است. دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس به بازرگان گفت: امروز در خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا می آیم. رفت و چون به سر کوچه رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. هرچه گشتند پسر را پیدا نکردند. پس ندا در شهر دادند. بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را برد؟ بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقاب کودک بیست کیلویی را نتواند ببرد؟ مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده وآهن بستان.
♦️لذا حضرت در این سخن نورانی اشاره میکنند:
اگر میخواهید دوستتان یا شخص دیگر را امتحان کنید به نماز و روزه و کار های خوبی که انجام میدهد نگاه نکنید و بگید آدم خوبی هست.ممکن هست هر یک از آن کار ها را با نیت خاصی انجام دهد.ولی کسی که امانت دار و راستگو هست نیتی بجز صداقت و درستکار و انسان خوب بودن ندارد.
#حدیث_تصویری.
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره24☝☝☝
#قابل_استفاده_بعد_نماز
برخی زنان پیامبر به حضرت میگفتند: مگر حضرت خدیجه (سلام الله علیه) چگونه بود که ما نیستیم؛ که همیشه از او تعریف میکنید؟
حضرت در پاسخ میفرمودند:
خداوند هیچگاه برایم همسری بهتر از او جایگزین نکرد، او مرا تصدیق نمود هنگامی که هیچکس مرا تصدیق نکرد، یاریام کرد در زمانی که هیچکس مرا یاری نکرد، مالش را برای پیشرفت دین در اختیارم قرار داد، زمانی که همه مالشان را از من دریغ کردند.
♦️ با توجه به این روایت میتوان گفت حضرت خدیجه بهترین و صادق ترین همسر حضرت و مایه آرامش حضرت بوده است. و بخاطر همین او را زیاد دوست داشتند، حضرت حتی تا زمانی که حضرت خدیجه زنده بود ازدواج متعدد نکرد. بعد از وفات حضرت خدیجه پیامبر بنابر مصلحت هایی،ازدواج متعدد کردند.
#حدیث_تصویری.
🖤وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد.
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره25☝☝☝
نسیم رحمت الهی.docx
33.5K
☝🍃☝🍃☝🍃☝🍃☝
#موضوع : نسیم رحمت الهی
موضوع شماره : 32
#منبر و #سخنرانی آماده با بیان جذاب و متفاوت.
فایل ورد
#تربیتی_اخلاقی_مناسبتی .
#منبر_شب_قدر
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
نسیم رحمت الهی.pdf
457.8K
☝🍃☝🍃☝🍃☝🍃☝
#موضوع : نسیم رحمت الهی
موضوع شماره : 32
#منبر و #سخنرانی آماده با بیان جذاب و متفاوت.
فایل PDF
#تربیتی_اخلاقی_مناسبتی .
#منبر_شب_قدر
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
#قابل_استفاده_بعد_نماز
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست.
وقتی خدا امر کند،
حتی شیطان هم فرمان می برد.
♦️لذا حضرت فرمودند: هرکس روزی دارد که حتما به او خواهد رسید.
خداوند با هر اسباب و وسیله ای بخواهد به بنده اش روزی می رساند.
گر خدا خواهد چنان روزی رساند
که صد عاقل در آن حیران بماند
#حدیث_تصویری.
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره26☝☝☝
#قابل_استفاده_بعد_نماز
#حکمت_رخدادها_و_مستجاب_نشدن_دعا
روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود.
آب می خورد و خدا را شکر می کرد.
طاووسی از آنجا می گذشت؛
صدای او را شنید و با صدای بلندی ق خندید.
کلاغ گفت:«دوست عزیز چرا میخندی؟
طاووس گفت:« ازاین که خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی»
بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!»
کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد.
طاووس بسیار عصبانی شد و گفت:«به چه می خندی ای پرنده گستاخ و زشت ؟»
کلاغ گفت:« به حرف های تو.
شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهای زیبا را به تو بخشیده ولی نعمت شیرین پرواز را به من.
و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر و شکر خودش.»
♦️با این آیه و داستان میتوان به نتیجه رسید، که علت بسیاری از رخدادها و عدم اجابت دعا در زندگی ما چیست.
در ظاهر احساس میکنیم، چیزی به صلاح ما هست یا نیست. اگر از عاقبت کار آگاه شویم آرامش وجود ما را فرا میگیرد.
عاقبت کار هم به مرور زمان مشخص میشود.
⁉️ آیا تاکنون از خداوند چیزی خواستید که نداده است، یا کاری درست نشده است و بعدا شکر کرده باشید، که خوب شد آن اتفاق نیوفتاد؟؟
#آیه_تصویری.
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره27☝☝☝
#جوانمردی
قصابی را با چاقوی خون آلود، در خرابه ای دیدند که در كنار اوجنازه خونی بود، طبق قرائن او قاتل بود، او را نزد امام علی (علیه السلام) آوردند.حضرت جریان را پرسید، قصاب گفت:من او را كشتم.
امام بر اساس ظاهر جریان ، و اقرار قصاب ، دستور داد تا قصاب را اعدام كنند.زمانیکه مأمورین، او را به قتلگاه می بردند، قاتل حقیقی دنبال مامورین رفت و خود را معرفی کرد.ونزد حضرت علی رفتند.و گفت:سوگند به خدا، من او را كشتم.
امام به قصاب فرمود: چرا قتل را گردن گرفتی؟قصاب گفت : زیرا؛مرا در کنار جنازه یافتند،ومن متهم به قتل بودم و از كتك خوردن از مامورین ترسیدم و گفتم من كشتم ولی من گوسفندی را نزدیك آن خرابه كشتم، برای دسشویی به خرابه رفتم، وجنازه خونین را در آنجا دیدم ، در همین هنگام این گروه رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر نمودند.
حضرت فرمود: هردو را نزد امام حسن ببرید تا او قضاوت کند.
نزد امام آمدند و جریان را گفتند. امام فرمود: به پدرم بگویید ، اگر این مرد ، آن شخص را كشته، در عوض جان قصاب را حفظ کرده و خداوند در قرآن می فرماید: و من احیاها فكانّما احیا الناس جمیعا.
هر كس انسانی را از مرگ نجات دهد، گوئی همه مردم را نجات داده است (مائده 32)آنگاه قاتل و قصاب را آزاد نمود، و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او داد.سیرهی چهارده معصوم ص263
♦️عذاب وجدان و جوانمردی او قصاب را و ارفاق اسلام او را نجات داد.
♦️کسی که اشتباه کرد باید از وجدان و جوانمردی خود خجالت بکشد و نگذارد تاوان اشتباه او را شخص دیگر دهد.
#حدیث_تصویری
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره28☝☝
#سختگیری_در_ازدواج
استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ 47 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ...
ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺭﻓﺖ، به ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ بوﺩ!!!
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ است :
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ
ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ
ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ
ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ
ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ
ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ
ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ
ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ
ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ.
#حدیث_تصویری.
💚💚#ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره 29☝️☝️
#ارزش_تجربه_بالاترازعلم_هست
مردی هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند.
دو سکه به او نشان میدادند که یکی ازآن طلا بود و یکی از آن نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند ودو #سکه به او نشان می دادند و #او همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اینکه مرد مهربانی
به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ #سکه_طلا را برداری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر مسخره نمیکنند.
پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنها هستم. تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهام😁
♦️ضرب المثل معروفی است که میگوید: اَلتَّجْرﺑَﺔُ فَوْقَ الْعِلْمِ؛ این جمله حاکی از آن است که قسمتی از معلومات ما با تجربه و قسمتی با علم آموزی به دست می آید و بین علومی که از راه تجربه و علم به دست آمده ، علوم تجربه ای ارزش بالاتری دارد .
♦️لذا حضرت فرمودند: برای اینکه بتوانیم به کسی کمک کنیم، نیازمند این هستیم که آن کار را تجربه کرده باشیم، تا بتوانیم راه درست و انتخاب درست را یاد دهیم. زیرا: بعضی از کارها گر چه از لحاظ ظاهر و علمی دو دو تا کنیم، درست می باشد، اما در هنگام اجرا و عمل کردن میبینیم اشتباه است. و این راه انتخاب درستی نیست.
مثل نقره گرفتن گدا از روی تجربه و پیشنهاد گرفتن طلا از روی علم.
#حدیث_تصویری. #تجربه
https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
✅بین الصلات شماره 30☝️☝️