eitaa logo
ویتامین سیاسی
5.6هزار دنبال‌کننده
91.1هزار عکس
115.3هزار ویدیو
3.7هزار فایل
امام خامنه ای (مدظله العالی) : چیزی که قدرتمندترین آدم تاریخ ،امیرالمومنین (ع) را آنگونه مظلوم کرد،نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و الا همه مردم که بی دین نبودن ؛ تحلیل سیاسی نداشتند- ۷۲/۸/۱۲ رهبر انقلاب : جهاد تبیین یک فریضه قطعی ، فوری ... ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
مشاهده در ایتا
دانلود
📎دلنوشتهٔ شهید آوینی بر سر مزار شهید فلاحت پور عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم . این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم». 🌷 🕊🍃 ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
🌸ازدواج ساده 🔸️محسن مخالف عقد و عروسی سنگین و تشریفاتی بود. می‌گفت: «این مراسمات مانع از ازدواج خیلی از جوانان که تمکن مالی ندارند، می‌شود.» اعتقاد داشت اگر ما هم انجام دهیم می‌شویم یک الگو برای جوانان فامیل و به تاخیر در ازدواج آنها دامن می‌زنیم. دوران عقد ما ۱۱ ماه طول کشید. عروسی نگرفتیم و رفتیم مشهد. شاید باورتان نشود، اما هر دوی ما تصمیم گرفتیم که با اتوبوس سفر کنیم. خانواده‌ها هیچ مخالفتی با این تصمیم ما نداشت، اما بعضی از دوستان چرا! ولی به هر حال این انتخاب ما بود. 🔸️به خاطر همین ساده بودن‌ها و ساده گرفتن‌ها بود که برکات خدا هر روز در زندگی ما بیشتر می‌شد. 🔊راوی" همسر شهید 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
🔹جانش رهبر و ولایت بود. در صورتی که لبخند روی لب‌های آقا دیده می‌شد می‌خندید و می‌گفت: جانم به فدایت. هیچ‌گاه از نماز و قرآن به وقت خود نمی‌گذشت و آن را به تاخیر نمی‌انداخت و همیشه در مسجد محل اذان می‌گفت و قرآن می‌خواند. 🔸صدایش بسیار دلنشین و دلگرم بود و هر چند وقت یکبار صدای خود را در اذان گفتن تغییر می‌داد و می‌گفت: عزیزم این سبک که اذان می‌گویم چگونه است. قبل از رفتن به سوریه نیز در آخرین نماز جماعتی که با همکارانش برپا شد، اذان می‌گوید و به همکاران خود سفارش می‌کند که فیلم مرا گرفته و صدایم را ضبط کنید که این آخرین اذان و قرآنی است که برایتان می‌خوانم. 🔹همرزم ایشان می‌گفت: وقتی برای زیارت به حرم رفتیم او بعد از زیارت با تمام وجودش از حضرت زینب(س) خواست که مرگ او را شهادت قرار دهد. تا اینکه صبح جمعه 13 فروردین 95 ابتدا غسل جمعه و سپس غسل شهادت را انجام می‌دهد و در عصر جمعه به آرزویش که شهادت بود، رسید. 🌷 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تلاوت بسیار زیبا و بنظیر سوره ق 💠ثواب آیات تلاوت شده تقدیم به روح شهدای مدافع سلامت: 🌷شهید مدافع سلامت دکتر محمود قاسم پورآبادی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۹ ه.ش) 🌷شهید مدافع سلامت علی صفرلو (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۹۹ ه.ش) 🕊🍃 ،🌸🍃 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
با اختراعش جواز مدافع حرمی‌اش را گرفت باز پیش من آمد و به او گفتم: برو چیزی بساز که در کشورهای مقصد بدون اینکه نیاز به ایران داشته باشند، بتوانند از آن بهره ببرند. البته یک کمی هم راهنماییش کردم و به بچه‌هایی که مرتبط با این موضوع بودند، آشنایش کردم. تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت: بابا امروز حاج قاسم به محل کار شما می‌آید. سفارش من را بکن! تعجب کردم و گفتم: تو از کجا می‌دانی، در حالی که من خبر ندارم. گفت: بماند! وقتی حاج قاسم آمد، به او گفتم: پسرم می‌خواهد به سوریه برود. این هم نوآوری‌اش که با آن می‌شود در آنجا عملیات کرد. حاج قاسم،‌ بعد از شنیدن سخنانم نامه‌ای نوشت و تأکید زیادی کرد که آقامرتضی جذب شود، چون به او نیاز داریم. بعد از این نامه، زمینه جذب و استخدام آقامرتضی فراهم شد و به این ترتیب مدافع حرم شد. شهید مرتضی عبداللهی🌹 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
4.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سید شهیدان اهل قلم، شهید مرتضی آوینی 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهره‌هایش را هی کم و کمتر می‌کرد. محدثه می‌گفت: «دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.» از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثه‌سادات رهایش کرد. شب، وقتی می‌خواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقه‌اش، تک به تک خداحافظی و دیده‌بوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان. دست‌هایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشم‌هایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...» و تنگ در آغوشم کشید و لحظه‌ای بعد، از حلقه دست‌هایم بیرون خزید و رفت که رفت... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجان‌شرقی ●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi