eitaa logo
شـهــود♡
36 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــ كليم اگر دعا كند بي تو دعا نمي شود مسيح اگر دوا دهد بي تو دوا نمي شود اگر جدايي اوفتد ميان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمي شود گريه كنم اگر همي بهر تو مي كنم ور نه ز ديده ام عبث اشك رها نمي شود گرد حرم دويده ام صفا و مروه ديده ام هيچ كجا براي من نمي شود گشته به هرزمان زمين سرخ زخون اهل بيت خون كسي چوخون توخون خدانمي شود كسيكه گشت گرد تو گرد گنه نمي رود پيرو خط كربلا اهل خطا نمي شود عمر گذشت و قسمتم نشد روم كرببلا حاجت اين شكسته دل چرا روا نمي شود جز سر غرقه خون تو كه شد چراغ قافله راس بريده بر كسي راهنما نمي شود ـــــــــــــــــ♡♡♡ شنیدم زیارت امام زاده یحیی بن زید ثواب زیارت اربابمون داره ولی من میگم این کجا و کرب و بلا کجا اعضای کانالمون هستیم 🙏
گریه کنم اگر همی.... بهر تو میکنم هیچ کجا برا منِ تشنه ی حرم.... کرب و بلا نمیشود ♡کربلا
‌‎ ‌‎ زنده زنده سوخت.... اما آخ نگفت... 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در می سوخت. فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد! من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت نمی رسه! خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه! برای ولایته! اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، خدایا! خودت باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم! آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ شد. 🌺شهید سردار حاج حسین خرازی 🌺