eitaa logo
شـهــود♡
36 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات حماسه شهرهزارسنگر . غروب روز ۶بهمن بود که دربین بسیجیان شهر های مازندران بویژه شهر ساری، خبر حمله ضدانقلاب به آمل پخش می‌شد. نگرانی زیادشده بود، بسیجیان آماده حضور سریع برای مبارزه و مقابله با ضدانقلاب (مهاجمان) به شهر آمل بودند. تمامی پایگاه‌های مقاومت محلات، مملو ازداوطلبان بود. اقدامات امنیتی شدید تری درتمامی شهرها وروستاها انجام گرفته بود. شورونشاط قابل ملاحظه ای دربین عاشقان انقلاب اسلامی وجود داشت. که بی صبرانه برای رفتن به محل درگیری لحظه شماری می‌کردند. پاسداران عزیز پیش گامان حضور در این حماسه بودند ومشغول نبرد باضدانقلاب شده بودند. مردم شهر آمل، شهر راسنگر بندی کرده بودند. وغوغایی دربین عاشقان انقلاب اسلامی بود. نگار که هر چه شرایط، وضعیت ها بحرانی میشد، عشق بازی برای فداشدن درراه انقلاب اسلامی زیباتر دیده ولمس میشد. آنقدر داوطلب ها زیاد بودند که توفیق اعزام وحضور بسیجیان آماده وشهادت طلب شهرهای استان میسر نشد. مردم ولایتمدار شهرهزارسنگر سنگر آمل، خودشان بندوبساط ضد انقلاب راجمع کردند. درآن شب وروز حماسی ۶بهمن، ۴۰ شهید ازمدافعان شهر ازخواهر وبرادر جانفشانی نموده وشهدشیرین شهادت رانوشیدند. که درتاریخ مازندران و ایران اسلامی، این حماسه بزرگ میدرخشد. توفیق حضور درتشیع پیکرهای ۴۰ شهید عزیز را چند روز بعد درامل داشتیم. شور وشعف، مقاومت و ایستادگی بزرگی درروز تشیع پیکرهای شهیدان شهرهزارسنگر آمل بنمایش گذاشته شد. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.🌷🌷
🌸من يك شب ديدم كه در خانه اي قرار داشتم ومي خواستم بگيرم در نظرم آمد كه خانه ي همسايه ما خانه ي (س) است. 🌸 خواستم كه آنجا بگيرم اول از كسي خواستم كه نزد ايشان ((حضرت فاطمه )) برود و اجازه ِ وضوي من را از او بگيرد. 🌸خانم حضرت فاطمه (س) داد ومن روي ايشان را نديدم، چون با چادر ونقاب روي خويش را گرفته بودن و من ديدم در خانه ي حضرت فاطمه زهرا است و من رفتم كنار حوض كوثر و گرفتم و از آنجا خارج شدم. 🌷 💟
در دنیا آدم‌هایۍ هستند کھ‌ بھ‌ ظاهر زنده‌اند نفس مےکشند، زندگے مۍکنند اما در حقیقت اسیر دنیا برده‌ۍ زندگے و ذلیل حوادث هستند! شهیدمصطفی_چمران🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷شهید علی تجلایی🌷 شب عملیات اومد توی خاکریز شروع کرد به جنگیدن. مثل یه بسیجی ساده. قرار بود گردان سیدالشهدا بیاد کمکون اما خبری نشد. فقط بیسیم چی شون اومد و گفت:{گردان نتونست بیاد.} علی تجلایی رفت برای بررسی موقعیت خاکریز بعدی. حدودا پانزده متر با ما فاصله داشت. رسید سر خاکریز. تا یه لحظه برای دیدن منطقه بلند شد، تیر خورد توی قلبش... آروم افتاد روی خاکریز. لحظه های آخر با دست اشاره ای میکرد... انگار آب میخواست، اما هیچکس آب همراهش نبود... آخه خودش سفارش کرده بود: {قمقمه هایتان را پر نکنید، ما به دیدار کسی میرویم که تشنه لب شهید شده است...} 🦋
🔹آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان شما چيست⁉️ گفت: هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس را بپوشي. ️ 🔸آآیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست⁉️ گفت: فرهاد😊 فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا بگذاريد. شما در تاجگذاري ✨امام زمان (عج) ‌به خواهيد رسيد🌷. 🔹شما يكي از سربازان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید👤 شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی🌷 که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب تاج گذاری👑 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394🗓 درسوریه به رسید 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
الگوی برتر🍃 خواهر شهید: احمد را مختص دختران نمی دانست و بر روی حجاب دخترها و پسرهای نسل جدید حساس بود☝️ و آن را واجب می دانست و بر "حیا و غیرت"، تأکید فراوان داشت👌. می گفت الگوی تو باید حضرت زهرا و حضرت زینب باشد.🌺🍃 شهید لبنانی ❤️
💠همسایه بهشتی ●قبل از عملیات کربلای 8، با گردان رفته بودیم مشهد.یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده، ولی تمام بدنش می لرزید. گفتم:«چی شده؟» گفت: «فک می کنم تب و لرز کردم.» ●بعد از یکی دوساعت، به من گفت: «امروز حتماً باید بریم بهشت رضا.» اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا علیه السلام بود. از احمد پرسیدم:«چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا؟» با اصرار من، تعریف کرد: ‌‌●«دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: «تو در بهشت همسایه منی! من خیلی تعجب کردم، تا به حال او را ندیده بودم. گفتم: تو کی هستی و الان کجایی گفت: من در بهشت رضا هستم.» احمد آن روز آن قدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی دانست، پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرف ها زد. 🌷🕊️🌷🕊️ 🌹محفل شهدا🌹
🟢 آن شهیدی که شب ۱۱ ماه رمضان حضرت صاحب را دید به ما میگوید: اگر ذره ای از ولایت فاصله بگیریم، شکستمان نه... نابودیمان حتمی است.. 📚 به نقل از پدر شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده در دیدار با مقام معظم رهبری
1_6983001616.mp3
3.31M
🌺 میلاد_پیامبر_اکرم(ص) 💐جان دلم همه جا حرف مهربونیته 💐جان دلم خورشید من که پیشونیته
سلام رزمنده دلاور صبح بخیر شهدا به راحتی از راحتی گذشتند ما را همراهی کنید. دعای شهدا همراهتان ‌
●امیدی به زنده موندن نداشتیم، مرگ را می دیدیم بچه هاتوسط بیسیم شهادتنامه خودرامی گفتندویک نفر پشت بیسیم یادداشت میکرد. صحنه خیلی دردناکی بود. بچه هامیخواستند شلیک کنند، گفتم: ماکه رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چندتاازآنهارابزنیم، بعدبمیریم. ●تانک هاهمه طرف رامی زدندوپیش می‌آمدند. بارسیدن آنهابه فاصله 150 متری دستورآتش دادم. چهار آرپی جی داشتیم. ●بابلندشدن ازگودال، اولین تانک رابچه هازدند. دومی درحال عقب نشینی بود که به دیواریکی ازمنازل بندربرخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. بامشاهده عقب نشینی تانک، بلندشدم ودادزدم:اللّٰه اکبر، اللّٰه اکبر... حمله کنید، که دشمن پابه فرارگذاشته بود. ✍راوی:خودشهید
بچه­ ها! سعي ڪنيد عاشق باشيد عاشق ! منتظرنباشيدڪہ ڪسے بہ شمابگويد خداقوت، ڪسے ازتان تشڪر ڪند ویاکسے قدرڪاروتلاش ومشقتے راڪہ ڪشیده­ اید بداند