فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقیبم شانه خواهد زد، ولی آشفته خواهد ماند
که موهایت فقط عادت به انگشتانِ من دارند...
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عشق_مذهبی
عـــشق ؛
همان حواست به خودت باشه های ساده است
بافتن شالگردن جهتِ سرما نخوردن معشوق
بوسه بر دستان خسته
و گاهی آغوش ها و شانه ای برای اشک ..
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
به خدا غیر خودم چشم بدوزی به کسی
مثل مو در جهت باد بهم میریزم
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من کجا بیشتر از حقِ خودم خواستهام؟
مرگ حق است، به من حق مرا برگردان!
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حُفرهای بود پُر از خون وسطِ سینهی من
مِهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانه_داری #ترفند
دندونت دردمیکنه؟🤕
اگه نصف شب دندون دردگرفتی حتمااینکاروانجام بده👌
یکی دوحبه قندوداخل یه قاشق ذوبش کن ویکم بهش پودرفلفل بزن
بعدم بایه پنبه یادستمال کاغذی بزارروی دندونت👌
مثل آب روی آتیشه💪😍
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
گر خونِ دلم خوری زِ دستت ندهم
زیراکه به خونِ دل بهدست آمدهای
@vlog_ir
21.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آشپزی
طعم این ترکیب استثنایی شد،ایام عید برا مهموناتون درست کنید و لذتشو ببرید،برای دوستاتون هم بفرستید که اونا هم کیف کنن
ادویه های لازم برای مواد میانی تهچین:
_زردچوبه
_فلفل سیاه
_نمک🧂
_پودر سیر🧄
_ پودر دارچین
_ پودر زنجبیل
_ادویه ماسالا گوجه ای که آموزشش توی پیجم هست،این ادویه فوق العاده در طعم و رنگ این تهچین موثر هست
اندازه مواد تهدیگ تهچین:
_به ازای دو ملاقه برنج آبکش شده
_یک عدد تخم مرغ🥚
_سه ق غ ماست پرچرب🍶
_پنج ق غ روغن
_زعفران به میزان لازم،هر چی بیشتر، خوشمزه تر و خوشرنگتر و خوش عطر تر🫖
⭕نکات:
_حتما در آب در حال جوش برنج،زردچوبه و نمک بریزید و برنج رو کمی دون تر آبکش کنید
_یکساعت زمان برای پخت این تهچین با شعله ملایم کافیست
امیدوارم درست کنید و لذت ببرید
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
گذشتهات را نمی توان عوض کرد،حتی اگر روزها و ساعتها به آن فکر کنی آنرا نمی توان دوباره نوشت ،اما آینده ات کاغذ سفیدی در دست خودت است امروز را زیبا و با امید زندگی کن تا آینده ات آنطور که تو می خواهی نوشته شود
@vlog_ir
-میگفت..
همهی ماههای طول سال از نظر رحمت
و لطف و فضیلت،
در ماه رمضان جمع شده است
و همهی خوبیها و فضیلتهای این ماه
در شب قدر گرد آمده است.
عمل در شب قدر معادل با هزار شبی است
که شب قدر در آن نباشد.🖤
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
" دمشق شهرِ عشق " ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در ای
بهقدری جدی شده بود که نمیفهمید چه فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونوادهات فرق داشتی و بهخاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگیات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانوادهام را در محضر و سر سفره #عقد با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای #سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست.
از سکوتم فهمیده بود در #مناظره شکستم داده که با فندک جرقهای زد و تنها یک جمله گفت :«#مبارزه یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم.
مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شبنشینی #عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد.
در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی #بنزین حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده #مستانه سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«میخوای چیکار کنی؟»
دو شیشه بنزین و #فندک و مردی که با همه زیبایی و #عاشقیاش دلم را میترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمیشد در شیشههای دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟»
بوی تند بنزین روانیام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی میکرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا میگفتم اونروزها بچه بازی میکردیم؟»
فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سالها انتظار برای چنین روزی برمیآمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از #تونس و #مصر و #لیبی و #یمن و #بحرین و #سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!»
گونههای روشنش از هیجان گل انداخته و این حرفها بیشتر دلم را میترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگیاش زمزمه کرد :«من نمیخوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! #بن_علی یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! #حُسنی_مبارک فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز #ناتو با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار #قذافی هم دیگه تمومه!»
و میدانستم برای سرنگونی #بشّار_اسد لحظهشماری میکند و اخبار این روزهای سوریه هواییاش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار میکنه! حالا فکر کن ناتو یا #آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!»
از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر میشد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان میگرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه میخوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت میتونه به #ایران ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!»
با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانهاش فشار میداد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمیدانستم از من چه میخواهد که صدایش به زیر افتاد و #عاشقانه تمنا کرد :«من میخوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمیشنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟»
نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده میشد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانهای چنگ میزدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درسمون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس میکنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته #کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟»
به هوای #عشق سعد از همه بریده بودم و او هم میخواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمیبری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، میتونی تحمل کنی؟»...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت
از دوست بهخیر آمد و از ما بهسلامت
@vlog_ir
May 11
گونههایش جنس مرمر بود و چشمش جنس دُر
خندههایش شکل دریا بود و غرقش میشدم
@vlog_ir
اونجا که ابوسعید ابوالخیر میگه:
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
شوری برخاست فتنهای حاصل شد
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطرهٔ خون چکید و نامش دل شد
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنان گذشت پریشان دو روزِ عمرِ شریف
که هر که حالِ مرا دید یادِ زلف تو کرد.
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرآن
🔴 خواص سورههای قرآن طبق روایات 👇
✅️ سوره جمعه؛ محبوب شدن در نزد مردم
✅️ سوره شمس؛ موفقیت و تقویت حافظه
✅️ سوره مُزَّمِّل؛ زندگی خوش
✅️ سوره حمد و توحید؛ افزایش برکت
✅️ سوره ناس؛ درمان تمامی دردها
👈 نکته؛ هر کدام از این سورهها طبق روایات روش مخصوص دارند.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
تو حق نداری به چیزای منفی فکرکنی،
تو از جنس خدایی و خدا سرشار از انرژی مثبته🕊
@vlog_ir
#نکات_آشپزی
🍃اگه دنبال رنگ طبیعی برای غذا هستید آب لبو را در قالب یخ بریزید هر وقت لازم داشتید یک حبه را از فریز در آورید برای تزیین پلو،رنگ دسر،رنگ فرنی و.. استفاده کنید
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
تو همان عطر گل یاس و نسیم سحری
که اگر صبح نباشی نفسم میگیرد!
@vlog_ir
#نکات_خانه_داری
🍃دیدی عدسی های بازاری چه خوشمزه هستن رازش اینه👆
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir