چرت کوتاه به مدت 10-20 دقیقهحالتِ
خوبیرا به شما میده. و برایبالا
بردنهوشیاریو افزایشسطح انرژی یک
گزینه خوب است"اما باید دقت کنید که"
مدت آنبیشتر نشه و عمیقنشه😴
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاست_زنانه
نظر شما چیه؟ موافقید؟
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
✅رشد مو با زنجبیل✅
✔️زنجبیل رنده شده ۱ قاشق غذا خوری
✅۱ قاشق غذا خوری روغن جوجوبا
⬅️این دو را با یکدیگر مخلوط کنید و به صورت مستقیم بر روی پوست سر خود اعمال نمایید و به آرامی ماساژ دهید و اجازه دهید این ترکیب تقریبا یک ساعت و نیم بر روی سرتان بماند .
⬅️اگر احساس گرم شدن به شما دست داد کاملا طبیعی است. سپس همانند معمول موهای خود را با شامپو و نرم کننده بشویید.
@vlog_ir
#به_وقت_عاشقی
-آرام باش که خداوند به موقع
از راه میرسد:)
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
و هر گاه خدا را برای نعمت هایش
شکر میکنیم،
حسین علیه السلام را بارها حساب میکنیم..
@vlog_ir
" سرگذشت عاشقانه و واقعی فلک "
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
قسمت ۱ بر خلاف اکثر دخترا که احساس خوشگلی میکنن من هیچ وقت حس نکردم موجود زیباییم البته گلایه ایی
همیشه تو بازیای بچه گی نقش جن و بازی میکردم
خواهرام میگفتند سهیلا یعنی تو جنی و میخوای ما رو بخوری بعد از دستم فرار میکردند
این بازیا تو بچگی برام شیرین بود
اما بزرگتر که شدم از یاد اوریشون عذاب میکشیدم
البته خواهرامم چندان خوشگل نبودند
کلا هممون به مامانمون رفته بودیم
سیاه و ریزه میزه
اما من از همشون شاهکار تر بودم
همه ی فامیل از مادرم بیزار بودند میگفتند جادو جنبل میکنه
اینو بارها از دختر عموهام شنیده بودم
اما معنیشو نمیفهمیدم
ولی بزرگتر که شدم با چشم خودم میدیدم مامانم با هر کی چپ میفته میره پیش دعا نویس و براشون جادو جنبل میکنه
البته من هیچ وقت باور نمیکردم این دعاها اثر کنه
ولی بعد ها فهمیدیم این همه سال مامانم بابام و با همین جادو ها نگه داشته
بابام دیوونه وار مامانمو دوست داشت
با اینکه مامانم دست پختی هم نداشت چنان تو جمع از دسپخت مامانم تعریف میکرد که لج همه در میومد
با اینکه همیشه خونه ریخت و پاش بود همیشه از اینکه چقدر مادرم کدبانو و خونه داره حرف میزد
12سالم بود که خواهر اولم ازدواج کرد
با یه پسر ترک از همدان
یادم میاد قبل از ازدواج پسره با خواهرم دوست بود
مامانم هم میدونست و با خواهرم همکاری میکرد که بره پیش پسرهنمیذاشت هیچکس چیزی بفهمه تا اینکه ازدواج کردند
اول دبیرستان بودم
خواهر دومم 2سال از من بزرگتر بود
خیلی اوضاعش خراب بود
یادمه خیلی دوست پسر داشت
دوست پسراش زنگ میزدند رو گوشیه خونه مامانم هم گوشیو میداد به خواهرم که باهاشون حرف بزنه
تا اینکه یه روز خواهرمو تو یه باغ با دوست پسرش گرفتند
خیلی ابرو ریزیه بزرگی بود
همه فهمیده بودند
حسابی تابلو شده بودم
تو مدرسه همه در مورد خواهرم حرف میزدند و من خجالت میکشیدم
یه بار هم عموم خواهرمو تو یه کوچه بن بست با یه پسر دیده بود که داشتند همدیگه رو میبوسیدند
همون موقع خواهرمو سوار ماشین کرده بود و اورده بود دمه خونه
مادرم شروع کرد به عموم فحش بده که شما چشم دید ما رو ندارین و میخواین واسه دخترای من حرف در بیارین
عموم هی توضیح میداد که به قران دخترت تو کوچه با پسره بود اما مامانم میپرید وسط حرفشو به عموم فحش میداد
بعد هم که بابام اومد شکایت عمومو کرد که دست از سر مون بر نمیدارند
و میخوان ابرومونو ببرند و برامون حرف در بیارن
بابام هم همون موقع رفت و با عموم دعواش شد و اومد
بابام برده ی مامانم بود
حرف مامانم واسه ی بابام وحی منزل بود
خلاصه دیگه از اون روز کسی جرات نکرد تو کارمون فضولی کنه
هرکی هرچی از خواهرم دید چشماشو بست و سکوت کرد
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
23.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇠اصالت یعنی : ⤥
⇠هم وقتشو داری ، هم فرصتشو ، هم کسی
⇠نمیفهمه، ولی چون اشتباهه انجامش نمیدی.🌈
@vlog_ir
#زندگی #موفقیت
⁉️ آیا شما هم تبر زندگیتون رو تیز میکنین؟ آیا اطلاعات خودتون رو به روز میکنین؟ آیا زمانی رو برای فکر کردن و بررسی چیزی که انجام دادین میذارین؟ آیا نتایج کارهاتون رو تجزیه و تحلیل میکنین؟ آیا دنبال راهی موثرتر برای مشکلاتتون هستین؟ یا اینکه اونقدر خودتون رو درگیر انجام کاری کردین که وقتی برای این کارها ندارین.
✅بیشتر مردم فکر میکنن اگر الان انگیزه کاری رو دارن، پس این انگیزه همیشگی هستش و از بین نمیره. اما این طرز تفکر درست نیست بلکه انگیزه ما نیاز به شارژ مجدد داره...
📌اگر مهارتهای شخصی خودتون رو افزایش بدین در هر کار و حرفهای میتونین جزء بهترینها و موفقترینها باشین و این هم مستلزم صرف وقت و هزینه برای مطالعه و آموزش هستش..
✅ برای به روز کردن خودتون وقت بذارین🌸
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
- چقد قشنگ میگه جناب حافظ :🌱
❪لبانت قند مصری ،گونه هایت سیب لبنان را
روایت میکند چشمــانت آهـوی خراســان را
من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم
بهمهرت بستهام دل را،بهدستت دادهام جانرا❫
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج
✅همه آدما دوست دارن در روابط عاطفی خودشون موفق بشن و طعم شیرین یک ازدواج بدون شکست رو بچشن. به همین دلیل هر فردی تلاش میکنه همسر و شریک آیندهاش رو با دقت بالا و حساسیت انتخاب کنه.
📌اما گاهی اتفاق میافته بعضیا تو روابطی قرار میگیرن که برای ازدواج با هم دیگه مناسب نیستن و در صورت ازدواج ممکنه به یک ضربه روحی جبرانناپذیر ختم بشه. انتخابهای اشتباه در زندگی میتونه بسیار سنگین تمام بشه و زندگی طبیعی آدما رو از حالت نرمال خودش خارج کنه.
✅در نتیجه شناخت و آگاهی از روابطی که برای ازدواج مناسب نیستن امری غیر قابل چشم پوشی هستش...
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
#به_وقت_عاشقی
یکی از قشنگ ترین ذکر هایی که خوندم:
"اَلحَمدُللهِ کَما هُوَ اَهلَهُ"
خدایاشکرت هرچقدر سزاوارشی..♥️
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-میگفت..
هنگام غم و غصه دارشدن
به تمام مومنین و مومنات چه زنده
و چه مرده و به کسانی
که بعدا خواهند آمد استغفار کنید..🌱
@vlog_ir
#سرگذشت_زندگی_اعضا
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
عاشقانه ای برای زندگی
#سرگذشت_زندگی_اعضا یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
قسمت۱۹
دیگه حتی پول کرایه خونمون راهم نداشتیم دوباره روزگار سخت شده بود. شوهرم دوباره نقشه خر کردن منو کشید و گفت طلاهات برو بفروش بده من تا برم یه پیکان بخرم تو خط مسافر کشی کنم. منم چه کنم که همش امیدوار میشدم به حرفهاش و خر میشدم. خلاصه طلاها را فروختم اونم پولشون را برد نمیدونم چیکارش کرد . وقتی بهش گفتم کو پول طلاها؟ گفت به ماشین نرسید که بخرم و رفتم نیم کیلو تریاک خریدم خورد کنم و بفروشم و یه کاسبی کنم.. به همین منوال پول طلاها را هم تموم کرد. گذشت و دوباره با یکی آشنا شد که وضع خوبی داشت و همون نزدیک روستای شوهرم یه روستا بالاتر خونه داشت . تو شهرستان هم خونه داشت و نونوایی آزاد پز هم داشت..یکی دو بار اومده بود خونمون و وقتی منو دیده بود دیگه خونه ما را ول نمیکرد. قشنگ خرج خونه ما افتاده بود دستش. روغن پنج کیلویی و کیسه برنج و گوشت و رب و فلان و همه چی میآورد برامون. شوهر منم دقیقا یه همچین چیزی میخواست که یکی خرج خونش را بده حتی به قیمت اینکه چشم داشت به زنش داشته باشه. همسرم خوب فهمیده بود که اون یارو رفیقش چشم به من داره که همیشه تو خونه ما افتاده بود و خرج خونمون را میداد. صاحب این خونه هم که دید کرایه خونش را دیگه به موقع بهش نمیدیم گفت یکسالتون تموم شده و بلند بشید. وای دوباره همسرم موقع بلند شدن با حاجی که صاحب خونه بود چنان بحثی کرد که نگووو حاج خانم هم اومد پیش منو گفت خدا به دادت برسه دختر با این شوهرت . بهم گفت تا جوانی و زودتر برو طلاقت بگیر با این بشر نمیشه زندگی کنی ... از اون خونه هم بلند شدیم و همون آقا که نونوایی داشت برامون یه خونه اجاره کرد.دوباره یه زیرزمین جای پرت منطقه شهرستانمون فکر میکنم ۱۰۰ هزار تومن پیش داد و ماهی ۳۰ هزار قرار شد اجاره بدیم. ولی منکه از اوضاع زندگی دیگه واقعا خسته شده بودم یواشکی از همسرم رفتم با یه وکیل مشورت کردم و گفت که برای طلاق باید زمینه را مهیا کنی و برای اینکار باید دعوا راه بندازی و پلیس ۱۱۰ بیاد صورت جلسه کنه و چند تا از در و همسایه ها هم باید شهادت بدن.. کار کمی سخت شد ولی منکه تصمیم خودمو گرفته بودم دیگه باید کار را تموم میکردم.یه مدتی بود میرفتم خونه مامانم و کمکش قالی میبافتم و پول خوبی در آورده بودم که پیش مامانم مونده بود و جرات نمیکردم پولم را بگیرم و ببرم خونه چون بی برو برگرد همسرم یا بزور ازم میگرفت یا ازم میدزدید. بلاخره حدود ۴۰۰ هزار تومن پول داشتم پیش مامانم که مبلغ قابل توجهی بود وکیلم گفته بود ۳۰۰ هزار تومن همین اول میگیره و من مجبور بودم پرداخت کنم.وکیل گفت وقتی که مهریه ام را برام اجرا بزاره و اخطار بیاد در خونمون خود همسرم جوش میاره و خواه و نخواه دعوا سر میگیره..
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خواستگاری
*تو خواستگاری نگاه نکنی، باختی*
🔻 بچهها اینجوری در خواستگاری نگاه کنید از بالا به پایین، از چپ به راست، چرخشی، کامل. قشنگ ببینید.
🔹️ دخترم حالا سرتو بنداز پایین ولی یه جوری ببین. بچههای مذهبی، من دیدم بعضیاشون خیلی عجیب غریبن؛ مثلاً رفتن خواستگاری، فرض کنید الان دختر و خانوادهاش اینجا نشستن، پسر خانوادهاش اونجا، بعد خواستگاری تموم میشه میرن، پدر مادرها به دختر و پسر میگن چطور بود؟ خوب بود؟
میگن آره خوب بود، نجیب بود، ازدواج کنیم.
🔴 بزرگترین خطا و خیانت به آینده خودتونه، یکی از مصادیق حیای احمقانه، اینه که خواستگاری بری ولی درست نگاه نکنی، چه دختر و چه پسر.
" استاد فرهنگ "
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
✔️فواید سحر خیزی✔️
⬅️عملکرد مفید تو افزایش میده
⬅️کمک میکنه بتونی از سکوت لذت ببری
⬅️باعث بهبود سلامت روانت میشه
⬅️راحت تر می خوابی
⬅️زمانتو بهتر مدیریت میکنی
⬅️سبک زندگیت عوض میشه
@vlog_ir
" سرگذشت عاشقانه و واقعی فلک "
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
همیشه تو بازیای بچه گی نقش جن و بازی میکردم خواهرام میگفتند سهیلا یعنی تو جنی و میخوای ما رو بخو
تا بلاخره چند وقت بعد خواهرم با یکی از دوست پسراش ازدواج کرد و رفت
اول دبیرستان و به سختی تموم کردم
تنها رشته ایی که اورده بودم کار و دانش بود اونم رشته ی مدیریت خانواده
تصمیم گرفتم ادامه بدم
حداقلش این بود که تو این رشته نیاز به درس خوندن نبود
چیزایی یاد میگرفتم تو این رشته که امکان نداشت بتونم تو خونه از مامانم یاد بگیرم
اشپزی شیرینی پزی عروسک سازی خیاطی و خیلی چیزای دیگه که یه دختر باید واسه ی اینده ش بلد باشه
عروسک سازی یاد گرفتم اما هیشکی عروسکامو ازم نخرید حتی یه دونشم نتونستم بفروشم
میگفتن بد سلیقه ایی
میگفتند اخه کجا دیدی خرگوش سبز و صورتی باشه
یا خرس ابی باشه
من فکر میکردم اگه عروسک با این رنگا باشه برای بچه ها شاد تره
اما همه مسخره م کردند واسه ی همین عروسک سازیو گذاشتم کنار
خیاطی هم یاد گرفت اما هیچ وقت کسی نخواست براش لباس بدوزم
اخه یه نگاه که به سر و لباسم میکردند میترسیدند نکنه واسه ی اونا هم از اون لباسا بدوزم
خلاصه دیپلممو تو اون رشته گرفتم و نشستم تو خونه
کم حرف و منزوی
مادرم بر عکس بقیه ی خواهرام علاقه ایی به من نداشت
هیچ وقت اونجور که با خواهرام گرم میگرفت با من گرم نمیگرفت
منم کاری به کسی نداشتم
خونه رو تمیز میکردم غذا میپختم
واسه خودم کتاب میخوندم تلویزیون میدیدم
هیچ جایی هم دنبال مامانم نمیرفتم
همیشه خونه بودم
کم کم نگرانیه مامانم شروع شد
ناراحت بود که چرا برام خواستگار نمیاد
19سالم شده بود اما حتی یه خواستگارم نداشتمدو تا خواهرام تا 18سالگی عروسی کرده بودند
مامانم باز افتاد تو کار جادو جنبل واسه ی من
میرفت دعا میگرفت با اب قاطی میکرد میریخت گوشه گوشه ی خونه
لباسامو میبرد پیش دعا نویس روش دعا مینوشت میاورد میداد تنم میکردم
اما فایده نداشت هیچ کس نمیومد خواستگاریم
مادرم خیلی نگران بود
البته خودمم ناراحت بود
نمیخواستم تو خونه بترشم
20سالم شده بود هنوز یه خواستگارم نداشتم
مادرم کم کم شروع کرد بهم گیر بده که یکم از خونه بیا بیرون
از بس تو خونه ایی کسی نمیبینتت که نمیاد خواستگاریت
گفتم اره شاید واسه همینه که هیچ کس نمیاد
با اینکه خوشم نمیومد همه جا دنبال مامانم میرفتم
خیلی محجبه بودم
همیشه با چادر و مقنعه بودم
همه میگفتن ماشاله چه دختر خوب و خانومب اما هیچ کدوم نمیومدند خواستگاری
تا اینکه یه شب بابام اومد خونه گفت واسه سهیلا خواستگار پیدا شده
از خوشحالی داشتم میمردم
سعی میکردم نخندم اما مگه میتونستم
چشم دوخته بودم به دهن بابام
گفت باباش باغ داره
وضع مالیشون خیلی عالیه
خیلی هم با کلاسن
خنده رو لبام خشکید با خودم گفتم پس نمیان منو بگیرن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
عوامل اصلی بوجود آمدن عفونت قارچی واژن
1️⃣شستشوی بیش از اندازه با مواد شوینده
2️⃣پوشیدن شلوارهای خیلی تنگ پوشیدن لباسهای تنگ، چسبناک بویژه از جنس پلاستیک منجر به تشدید رطوبت شده و ناحیه را برای رشد قارچ مستعد می کند بنابراین توصیه می شود از پوشیدن لباسهای تنگ پرهیز شود.
3️⃣-خشک کردن با سشوار
@vlog_ir