به قول حسین دهلوی:
«ظاهرم چون بید مجنون است
و باطن مثل سرو
از تواضع سر به زیر انداختم خم نیستم.»
@vlog_ir
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_یک_زندگی
دعوا داشتیم ولی مهربون بود...
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
"نحنُ أحنّ مِن أن
نَردّ الأذى بالأذى..."
ما مهربانتر از آنیم که رنجیدن را
با رنجاندن تلافی کنیم...
@vlog_ir
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تزیین_سالاد
وقتی مهمون داری و میخوای هم خوشگل و هم سریع سالادت رو تزیین کنی این بهترین مدله👍
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوهرم معلم روستا های کوچک بود که دخترای کم سن و سال رو فریب میداد و...
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
_ با صدای بلند تری گفت : خونه مادرشوهرمه به تو چه ؟
سالار خودشو جلو انداخت و گفت :
زن داداش فريبا بچست شما بزرگي كن ببخش !
از اين حرف سالار خيلی بدم اومد ، اون چه حقي داشت كه منو جلوي زن داداشش كوچيك كنه ؟
پشت چشمي براش نازك كردم و رفتم سمت آشپزخونه .. نوری جان كه توی آشپزخونه بود به محض ديدن من گفت : دختر ميذاشتي از راه برسن ، بعد دعوا راه مينداختي !
تا دهن باز كردم حرف بزنم شهين خودشو انداخت وسط و گفت : نوري جان ، ما ميايم به شما سر بنزنيم توي گلوی اين دختر گير كرده
به هزار زحمت سكوت كردم و لب پايينمو برای خالی كردن حرصم محكم به دندون گرفتم ..
موقع چيزن سفره شهين هيكل گنده اش رو تكون داد و خواست كمكم كنه و خودشو تو دل نوری جان جا بده كه گفتم : نميخواد شما به زحمت بيفتي ، زيادم نميتوني خم و راست بشی ،
اذيت ميشي خودم ميچينم و تند تند قبل از اينكه شهين بخواد كاري انجام بده سفره رو چيدم ، نگاه پر حسرت شهين به سفره به خوبي نشون ميداد كه حالش گرفته شده با يك لبخندي از آقايون خواستم بيان بشينن دور سفره
همه از غذا و سفره تعريف ميكردن شهينم خون قورت ميداد ..
اون شب از اينكه حال شهين رو گرفته بودم خيلی سر حال بودم .
توی اتاق وقتي موهامو شونه ميكردم و لبخند ميزدم سالار گفت :
_ ميبينم كيفت كوكه ؟
نخواستم حالشو بگيرم ، ابرويي بالا انداختم و گفتم : وقتي دهن زن داداشتو به خاك ميمالم خيلی حالم خوب ميشه ..
خوب ميدونم اگه در حالت عادی اين حرفو زده بودم سالار ازم ميخواست بي ادب نباشم اما چون سالار بهم نياز داشت ، حرفي نميزند كه از كوره در برم ..
دم گوشم به آرومی زمزمه كرد...
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff