تو را دوست دارم و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته میکند
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزند_پروری
❌ با دست خودت بچهات رو نابود نکن!
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
عشقِ من کودک بمان، دنیا بزرگت میکند!
بره باشی یا نباشی، گرگ گرگت میکند.
عشقِ من کودک بمان، دنیا مداد رنگی است!
بهترین نقاش باشی، باز رنگت میکند.
عشقِ من کودک بمان، دنیا دلت را میزند!
سخت بیرحم است، میدانم که سنگت میکند.
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روز خانه را جارو میکشد
پوکی استخوان هایش را قایم می کند
رنگ دکمه های لباسش باهم فرق دارد
هیچوقت به المپیک نرفته است
اما یک قهرمان است...
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول
بین این دو چه کنم نقطه پیوند نبود ...!
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلامتی
🌸 اگر هنگام خواب بینی نوزادان و کودکانتان بسته است، می توانید پیاز را کنار تخت برش دهید و ببینید که بینی کودک باز می شود. حتی در صورت داشتن سرفه هم می توانید آن را بگذارید، در بند آوردن سرفه بسیار مفید است. گاهی میخک را هم در آن فرو می کنم.
اگر هنگام ابتلا به آنفولانزا آن را کنار تخت خود قرار دهید، میکروب ها در پوست پیاز به دام می افتند.
یادتون نره برای عزیزانتون بفرستید🌸
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نکات_آشپزی
سیوش کن که حواست بهش باشه
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
من اناری را میکنم دانه؛
به دل میگویم خوب بود این مردم
دانههای دلشان پیدا بود..🌱💛
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرایشگر معروف شهر بودم عاشق پسری شدم که هم سن پسرم بود غافل از اینکه....
از سوختن و ساختن خسته شده بودم ، دلم یه زندگی با آرامش و عشق میخواست...
بعد از رفتن سميه سالار افتاد به دست و پام كه قضيه امروز رو جايی نگم
تنها چيزی كه باعث ميشد بخوام سكوت كنم و ماجرای امروز رو تو دلم چال كنم محمود آقا بود..
رو به سالار كردم و گفتم : اين زن جيك تو جيك شهينه اونوقت تو پاشدی رفتی با اين؟ نميگی صبح بره بذاره كف دست شهين ؟
سالار در حالی كه پايين پام نشسته بود نگاهی بهم انداخت و گفت : خود شهين گفت كه سميه چشمش دنبالمه ..
از اين چيزی كه شنيدم برق از سرم پريد
چنگی به صورتم انداختم و گفتم : خدا نگذره از جفتتون ، خدا به زمين گرم بزنتون خدا خيری و خوشی رو از در خونتون ببره ..
من اشك ميريختم سالارم التماس ميكرد كه امروز رو فراموش كنم ..
داد زدم و گفتم : برو گمشو بيرون ، نميخوام ريختت رو ببينم ، شبم خونه نيا ، وقتی من از اينجا رفتم تو برگرد اینجا ..
_ آروم گفت : مگه ميشه فريبا جواب نوری جان رو چی بدم ؟
_ با حرص گفتم : خودتو نزن به مظلومی دلم برات نميسوزه خدا لعنتت كنه ..
مدام زير لب ميگفتم خدا لعنتت كنه خدا لعنتت كنه که بالاخره از خونه زد بيرون..
حالم خوب نبود و پر از حرص بودم با اينكه ميدونستم چه دردی ممكنه به سراغم بياد رفتم دره خونه شهين و ...
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir