eitaa logo
عاشقانه ای برای زندگی
20.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
3 فایل
عاشقانه ای برای زندگی‌....... تو این‌کانال حرف های دم گوشی بانوان زده میشه آقایون لف بدن مجبور به ریمو نشم **یاد بگیریم شاد زندگی کنیم** ❤️❤️ 🦄🌱 از آشنایی هاتون برام بگین @M_dkhsh https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
مشاهده در ایتا
دانلود
1.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به همین آسونی تخم مرغای عیدتو رنگی رنگی و خوشگل کن🤌🏻🤤 بفرس بره تا همه اینقدر اسون خوشگل کنن سفره شونو😍🐣 ° لوازم لازم 🧚🏻‍♀️ : دستمال کاغذی ضخیم ماژیک رنگی اب و تمااااام😎👌🏻 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودت توی خونه سبزه ی عید درست کن🥰 به اندازه سایز ظرف مورد نظرتون که ترجیحا سفالی باشه یک تکه ابر برش بدین و به شکل دایره دربیارین نمدار کنین و داخل ظرف بذارین مقداری بذر ریحون یا همون تخم شربتی رو داخل آب بریزید؛ده دقیقه زمان بدین خیس بخوره و بعد با کمک قاشق به ابر بچسبونین طوریکه یک لایه ضخیم تخم شربتی روی ابر بمونه با نایلون کاور کنین تا محیط بهتری باشه برای رشدش بعد یک روز جوانه میزنن آب روش اسپری کنین تا خشک نشه وقتی کامل بزرگ شد دیگه به نایلون احتیاج نداره در جای خنک نگه دارین تا ساقه ها افتاده نشن اینم یه سبزه ی دلبر برای سفره هفت سین تون🥰 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتی واسه میز ناهار و شام‌ام میتونی ازین ایده قشنگ استفاده کنی😍 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
2.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چطوریاست🥰 تا حالا کجا دیده بودی با برنج رنگ بزنن😍 بارنگ خوراکی میتونی به راحتی رنگ کنی❤ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
1.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانه هایی که باید ۶ تا ۸ ساعت خیس شوند: تربچه،کنجد، شاهی، یونجه، شنبلیله🌱 دانه هایی کهباید حدود ۱۰تا ۱۸ ساعت خیس شوند نخود، عدس، ماش، سویا، گندم، آفتابگردان🌱 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای این آموزش فقط به آب و یه کیلو گچ احتیاج دارین یک کیلو گچ ۷ تا ظرف هفتسین بهتون میده😍❤️ اگه دوس داشتی رنگش کنی از رنگ و ابزار فروشیا ،اسپری رنگ یا رنگ اکریلیک بگیر و رنگش کن یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدوارم این آموزش هم دوست داشته باشین یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
20.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه ایده خوشگل برای سفره هفت سین😍 ‌ 🔻خاک ژله ای شفاف رو میتونین از گل فروشیا یا بازار گل تهیه کنین. چند ساعت تو آب بذارین بزرگ‌ میشه، من تو آب داغ ریختم چون اینجوری زودتر بزرگ میشه تا آب سرد یا معمولی. حدودا ۴،۵ ساعت موند به این اندازه درومد ولی اگه ۲۴ ساعت بذارین بمونه بزرگ تر هم میشه. ‌ 🔻خاک ژله ای یه بار مصرف نیست و وقتی خشک شه دوباره میتونین ازش استفاده کنین. ‌ 🌹طبیعتا با گل مصنوعی ماندگاریش بیشتره ولی خب با گل طبیعی هم خیلی خوشگل میشه😍 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
4.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما یه نگاهی بنداز شاید خوشت ا مد درست کردی😅✨️ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
4.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما یه نگاهی بنداز شاید خوشت ا مد درست کردی😅✨️ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
" دمشق شهرِ عشق " ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی ساده‌ای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر نبود دلم می‌خواست حداقل به اینهمه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند. باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد. می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی‌اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی خوندی، بسه!» به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم!» لحن محکم وقتی در لطافت کلمات می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد که برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت باز بود و ردیف اخبار که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این می‌خوای کنی؟» و نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!» نفهمیدم چه می‌گوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی‌مقدمه پرسید :«دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!» دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه بی‌نتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!» با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!» خیره نگاهش کردم و او به خوبی می‌دانست چه می‌گوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به ضربه زدیم!» در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و درافتادیم!» سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیال‌انگیز آن روز‌ها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمی‌دونی وقتی می‌دیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی می‌شدم! برا من که عاشق بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!» در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!» تیزی صدایش خماری را از سرم بُرد، دستم را رها نمی‌کرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر قید خونواده‌ات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترک‌شون کردم!» مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی‌توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :« هم به‌خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»... ✍️نویسنده: https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
1.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانه هایی که باید ۶ تا ۸ ساعت خیس شوند: تربچه،کنجد، شاهی، یونجه، شنبلیله🌱 دانه هایی کهباید حدود ۱۰تا ۱۸ ساعت خیس شوند نخود، عدس، ماش، سویا، گندم، آفتابگردان🌱 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir