هو الحکیم
❌ گوشهای از دغدغهٔ(‼️) مسئولین وقت در تلاش برای آزادی دیپلماتهای ایرانی از کتاب #راز_قطعنامه:
🔶حاج احمد متوسّليان(فرمانده قوای محمّد رسول الله در لبنان و سوريه)، سيّد محسن موسوی(کاردار سفارت جمهوری اسلامی ايران در بيروت)، کاظم اخوان(خبرنگار و عکّاس خبرگزاری جمهوری اسلامی) و تقی رستگارمقدّم(مسئول تاکتيک و رزم انفرادی تيپ۲۷محمّد رسول الله و از ياران و همسنگران حاج احمد متوسّليان) در بعدازظهر روز ۱۴ تير ۱۳۶۱، در حالی که با يک دستگاه اتوموبيل رسمی ديپلماتيک در جادّه ساحلی طرابلس_بيروت به سوی بيروت حرکت میکردند، در پست بازرسی ((برباره)) توسّط شبه نظاميان مسيحی موسوم به فالانژ به سرکردگی ((ايلی حبيقه)) و ((سمير جعجع))، اين ۴ نفر را ربوده و پس از مدّتی آنها را تحويل رژيم صهيونيستی دادهاند.
در حالی که جناب آقای رفسنجانی، طی سالهای ۶۹،۶۷،۶۵،۶۴،۶۱و۷۵ برای آزادی دهها گروگان آمريکايی، انگليسی، فرانسوی، آلمانی و... واسطه و ميانجی شدند؛ حتّی برای يک بار هم که شده _تأکيد میشود حتّی برای يک بار_ آزادی گروگانهای غربی را مشروط به آزادی ۴ گروگان ايرانی نکردند!!! ايشان بارها ادّعا کرده اند که به خاطر ملاحظات انسان دوستانه، در آزادسازی گروگانهای غربی کمک کرده اند. آيا از نظر ايشان، حاج احمد متوسّليان و همراهانش و خانوادههای آنان جزو انسانها به شمار نمیآيند!؟ چرا اين ملاحظات انسان دوستانه فقط شامل حال گروگانهای غربی میشود!؟
نکته جالب آنکه نه تنها در يادداشتهای روزانه تيرماه ۱۳۶۱ جناب آقای هاشمی اثری از ماجرای ربوده شدن حاج احمد متوسّليان و همراهانش ديه نمیشود؛ بلکه تا پايان سال ۱۳۶۱ نيز حتّی برای يک بار هم که شده هيچ اشارهای به ماجرای ربوده شدن آنها نمیکنند! حتّی تا مدّتها پس از پايان سال ۱۳۶۱ نيز اثری از احمد متوسّليان در يادداشتهای روزانه ايشان ديده نمیشود!
بد نيست با هم نگاهی به يادداشتهای روزانه جناب رفسنجانی بعد از ۱۴ تير ۱۳۶۱ بيندازيم:
۳شنبه ۱۵ تير ۱۳۶۱: افطار را در مجلس بودم و شب به خانه آمدم.
۵شنبه ۱۷ تير ۱۳۶۱: افطار مجلس، آش و تخم مرغ و کره و مربّا و ميوه بود.
شنبه ۱۹ تير ۱۳۶۱: بچّه ها، عفّت و مهدی را با لباس در آب [استخر خانه] انداختند.
۳شنبه ۲۲ تير ۱۳۶۱: با کمک پاسدارها، جوجه کباب درست کرديم و با هم افطار کرديم.
۲شنبه ۲۸ تير ۱۳۶۱: دندان درد شديد آزارم میداد. خبر مهمّی نداشتيم.
۵شنبه ۷ مرداد ۱۳۶۱: شب، جمعی از فاميل مهمان ما بودند.
۳شنبه ۹ شهريور ۱۳۶۱: بچّه ها برای تفريح، همراه بچّههای عمويشان بيرون رفتند.
جمعه ۱۹ شهريور ۱۳۶۱: ياسر با شوخی ضربهای به دستم زد که مجروح شد؛ میخواست مرا غفلتاً در استخر بيندازد.
جمعه ۲۶ شهريور ۱۳۶۱: صبح يکی از همشهری هايمان آمد و مقداری پسته تازه و شيرينی آورد... عصر با اينکه سرد بود، شنا کردم.
۵شنبه ۸ مهر ۱۳۶۱: ظهر بچّه ها به مدرسه و فائزه به اسبسواری رفته بود.
۲شنبه ۶ دی ۱۳۶۱: شام، کوفته برنجی و شلغم داشتيم.
همانگونه که ملاحظه میشود، جناب آقای هاشمی در يادداشتهای روزانهاش، در حالی که از ذکر جزئیترين و بی اهمّيّتترين مسائل نيز غفلت نمیورزد؛ امّا از ذکر خبر مهم رُبايش فرمانده قهرمان عمليّات فتح المبين و عمليّات الی بيت المقدّس (آزادسازی خرمشهر) در روز ۱۴ تير ۱۳۶۱، خودداری میکند و برای او و همراهانش، حتّی به اندازه يک شام کوفته برنجی و شلغم نيز اهمّيّت قائل نمیشود!!!
آيا ملّت مسلمان ايران باور میکنند که اين مسئله از روی فراموشی و غفلت بوده است!؟ آيا انجام ندادن هيچ اقدام عملی برای آزادسازی احمد متوسّليان و همراهانش –در برابر گروگانهای غربی– را بايد مسئلهای کاملاً تصادفی و از سر غفلت حساب کرد!؟
👈 منبع: کتاب "راز قطعنامه"
📖 صفحات ۲۱۴ ،۲۱۳ و ۲۱۵
🔹🔹🔹
@war59_67
👈ما را به دوستان خود معرفی کنید👉
4_5969532369915347180.pdf
1.29M
فایل Pdf کتاب #راز_قطعنامه
علل و عوامل #پذیرش_قطعنامه_۵۹۸
"کامران غضنفری"
#سالروز_پذیرش_قطعنامه
🔹🔹🔹
@war59_67
👈ما را به دوستان خود معرفی کنید👉