eitaa logo
شــهــیدانــهـ⃟🌱
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
56 فایل
• بـســم رب شــهدا🌿💚• 🇵🇸🇮🇷 • _ صحبت های در گوشیتون با شهدا🍃 https://daigo.ir/secret/91804454623 • _ ادمین کانال✒️ @shahidaneh_admin • _ گروه خادمین دخترای شهدایی مون🌙🩷 https://eitaa.com/joinchat/1116276070C5f811282ca
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸 رمان برگرد نگاه کن بعد از سکوت کوتاهی شیشه را بالا کشید و با کمی من و من گفت : –خانم حصیری. از آینه نگاهش کردم. –حجب و حیای خاصی در چشم‌هایش بود. کمی این پا و اون پا کرد. پرسیدم: –طوری شده؟ لحن صدایش تغییر کرد. مهربانتر شد. –نه، طوری که نشده، راستش می‌خواستم در مورد یه موضوعی با شما صحبت کنم و نظرتون رو بدونم. نمیدونم الان موقعیت مناسبی هست برای حرف زدن یا نه. از طرز نگاهش از لحن حرف زدنش دلم گواهی میداد که چه می‌خواهد بگوید. می‌توانستم حدس بزنم. ولی با ابن وجود خودم را به نادانی زدم. –در مورد ساره و شوهرش می‌خواهید نظرم رو بدونید؟ دستش را تکانی داد. –کاری با اونا ندارم. می‌خواستم در مورد خودمون... همان موقع گوشی‌ام زنگ خورد. ببخشیدی گفتم و به صفحه‌ی گوشی‌ام نگاه کردم. مادر بود. به امیر زاده نگاه کردم. –من اینو باید جواب بدم مامانم نگران میشه. با تکان سرش حرفم را تایید کرد. –سلام مامان. –سلام. دختر پس تو کجایی؟ من تازه پیامت رو خوندم. چه کار خیری رفتی انجام بدی؟ –مامان من میام براتون توضیح میدم. مادر نفسش را بیرون داد. –ناهار خوردی یا نه؟ حالا ما یه امروز رو ناهار نخوردیم تا تو بیای توام دقیقا همین امروز دیر امدی. –ببخشید مامان. شما ناهارتون رو بخورید، من اون روز شوخی کردم چرا نخوردید منتظر من موندید؟ –چه میدونم نادیا گفت حالا یه بارم منتظر بمونیم تلما بیاد با هم غذا بخوریم. اگر نزدیکی من کم‌کم سفره رو بندازم. نگاهی به خیابان انداختم. –من فکر کنم چند دقیقه دیگه برسم. تا مادر خواست حرفی بزند صدای نادیا پشیمانش کرد. –گوشی رو بده من مامان، کارش دارم. مادر غر زد. –چه خبرته بچه؟ خیلی خوب بیا بگیر. –بعد از شنیدن این صداها صدای پر هیجان نادیا از پشت خط شنیده شد. –تلما، تلما، اون امروز رفته موهاشو آبی کرده. تازه اونم نه همه‌ی موهاش رو. نگاهی به امیر زاده انداختم، به روبرو چشم دوخته بود. آرامتر گفتم: –رنگ آبی گذاشته؟ حالا چرا آبی؟ –نمی‌دونم لابد مد شده. –اینا خودشون همه چی رو مد میکنن، بقیه از اینا پیروی میکنن نه اینا از کسی. –یعنی الان موی آبی مد میشه؟ –اصلا شک نکن، باور نمیکنی بشین نگاه کن. بزار یه مدت بگذره اگه همه کله آبی نشدن. حالا آبی بهش میومد؟ –آره بابا، اون همه چی بهش میاد. خندیدم. صدای مادر می‌آمد که به نادیا می‌گفت: –نادیا قطع کن داره میاد خونه دیگه، وقتی امد تا شب حرف بزنید ببینید چی مد شده چی نشده. حالا تلما چند دقیقه دیرتر بفهمه موهای کی آبی شده کار مملکت لنگ میشه؟ –مملکت رو نمی‌دونم، ولی من اگه نگم دق میکنم. نادیا بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد. عادتش همین طور بود وقتی حرفی در دلش مانده باشد تا نزند آرام نمی‌شود. گوشی را به داخل کیفم سُر دادم امیر زاده پرسید: –شما تا این ساعت ناهار نخوردین؟ کمی خجالت زده شدم. دلم نمی‌خواست بداند. –دیگه وقت نشد بخورم. ابروهایش بالا رفت. بعد نگاهی به اطراف انداخت. –الان یه چیزی براتون میگیرم تا... حرفش را بریدم. –باید زودتر برم خونه، خانوادمم به خاطر من ناهار نخوردن منتظرم هستن. الان همشون ضعف کردن. کمی بهت زده نگاهم کرد. 🍁لیلافتحی‌پور🍁
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی‌الله‌علیک‌یا‌ابا‌عبدالله♥️'
هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم🌿🦋 امروز؛ صفحه ۹ سوره مبارکه بقره 🌙توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. شــهــیدانــهـ⃟🌱 @westaz_defa
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش به جُز از وصل تو ، خشنود نکرد:))! السَّلامُ‌عَلَى‌شَمْسِ‌الظَّلامِ شــهــیدانــهـ⃟🌱 @westaz_defa
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز با توکل بر خدا و توسل به آقا جان حسن عسکری -ع- روزمون رو شروع میکنیم🌱🦋 🌿نیت امروز شهید شهید محمد جواد باهنر ان شالله برکت وجود آقا جان امام حسن عسکری -ع- و شهیدان عزیز شامل کارهامون بشه 🌼🫀 شــهــیدانــهـ⃟🌱
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتصاب کامیون‌داران و راننده‌های ایرانی ساکن امارت در اعتراض به برچسب خلیج‌العربیه بجای خلیج فارس روی اجناس و توقف تا تبدیل آن به واژه زیبای خلیج فارس حرکت نمی‌کنند. درود به این غیرت ایرانی درعین متصور بودن محدودیت وحتی مخاطرات آن به این حرکت ارزشمندمبادرت کردند. @westaz_defa
در برگه های دفتر دل ثبت میکنم دلتنگ برف مشهد و باران کربلا...
-چهارشنبه‌های‌امام‌رضایی @westaz_defa