التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمتگزاران، روزهداران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهیاند، و مؤمنان را بشارت ده.
{سوره توبه/آیه۱۱۲}
@westaz_defa
آقاجون اسعدالله ایامکم؛
ولادت جد غریب تون مبارک باشه💚
#اللهمعجللولیڪالفرج
@westaz_defa
🥀
🌹نحوه ی شهادت شهید ذوالفقاری:🌹
نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود
که شیخ هادی به همراه دیگر رزمندگان به
روستای مکشیفیه در بیست کیلومتری سامرا وارد شدند.
ساختمان کوچکی در آنجا وجود داشت که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفتند.
هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که یک بولدوزر انتحاری
با بدنه ای پوشیده شده از ورق های آهن (ضد گلوله)
از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروی مردمی
حرکت کرد.
لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین را لرزاند!
صدها کیلو مواد منفجره، آسمان را سیاه کرد.
انفجار به قدری عظیم بود که پیکر شهدا قادر به شناسایی نبود.
در اصل پیکر #محمدهادی_ذوالفقاری پرت شده بود و
بعد از ۴ روز بدن این شهید بی پلاک شناسایی شد.
🌹شادی روح مطهرهمه شهداوبه یادمهمان امروزمان شهیدهادی ذوالفقاری فاتحه مع الصلوات 🌹
@westaz_defa
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
🥀 🌹نحوه ی شهادت شهید ذوالفقاری:🌹 نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود که شیخ هادی به همراه دیگر ر
دوستات انشاءالله بعد از غدیر مسابفه کتابخوانی شهید ذوالفقاری را در کانال خواهیم داشت کتاب فلافل فروش از وقتی من این کتاب را خوندم به این شهید ارادت خاصی دارم ، کتابش واقعا خوندنی هست ، دوباره باهم خواهیم خوند
Amir 1401.mp3
8.93M
قطعه (امیر)
باصدای شاعراهل بیت
《حمید محمدی 》
برای دهه ولایت
تقدیم به عاشقان ولایت
زمین خورشید تابان دارد آری
محمد یک جهان جان دارد آری...
@westaz_defa
« گزیده ای از وصیتنامه شهید علی اکبر مردمی »
«اي اهل ايمان، سلاح جنگ برگيريد و آن گاه دسته دسته با هم يكبار متفق براي جهاد بيرون رويد.»
پدر و مادرم، ناراحت نباشيد. چرا كه بشر يك روز به دنيا ميآيد و يك روز ديگر از دنيا ميرود. پس خوب است كه در راه خدا از دنيا برود.
اگر با كشته شدن من در راه اسلام دين محمد (ص)، اسلام باقی ميماند و درخت نوجوان انقلاب آبياری ميشود تانكها و خمپارهها، گلولهها و بمبها مرا بگيريد
برادران در زندگانى خود تقوا پيشه خود سازيد و به مصداق حديث «اوصيكم بتقوي ا... و نظام امركم» در بين خود انضباط و پرهيزكاری و ايثار را كه از صفات برجسته دوستان خداست قرار دهيد.
درد دلى چند با مسؤولين شهر، اى برادران مسؤول و متعهد روحانى و مقامات كشور به نداى امام امت لبيک بگوييد كه همانا وحدت كلمه و تفاهم با هم است.
#شهیدانه
#وصیتنامه
@westaz_defa
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
#تیکه_کتاب تا حدود یک هفته از این موضوع وشهادت فرماندهش درد کشید. حقیقت این است که درد را نه می تو
# تیکه_کتاب
جناب سرهنگ با ناراحتی جواب داد: نگران نباشید، آقای مسلمی دیروز با قاچاقچیان درگیر شده وپایش آسیب دیده است
بالافاصله گفتم:(نه اسیب ندیده بگویید که گلوله خورده است. وای من می دانم حتما وضعیتش وخیم است که شما اینجا امده اید.) جناب سرهنگ مرا به آرامش دعوت می کرد اما من می دانستم اوضاع ازآن چه که آنها می گویند، خطرناک تر است .پسرها را از خواب بیدار کردم و در حالی که در آن هوای سرد لباس گرم برتن نداشتم چادرم را روی سرم انداختم و راهی بیمارستان شدیم . وقتی به بیمارستان رسیدیم فهمیدم که همه از این موضوع با خبر هستند خواهر ها وبرادرهای آقا صفر همه آنجا بودند و با ملایمت خواستند بفهمانند که باید با پیکر آقا صفر که در سردخانه بود باید خدا حافظی کنم. اصلا نمی توانستم نبودنش را باور کنم برای همین به اصرار خواستم تا تعریف کنند چه اتفاقی افتاده و چرا باید اینطور شود. و آنها توضیح دادند که زمان درگیری با قاچاقچیان در حالیکه از ناحیه ی پا آسیب دیده بود دچار خونریزی شدید شده و چون دیر متوجه آسیب او شده اند برای همین به شهادت رسیده است. باورش برایم سخت و غیر قابل تحمل بود و خواستم که پزشک قانونی را هم در جریان بگذارند تا علت شهادت مشخص شود. دختر خاله ام را خبر کردم تا دختر ها را از مدرسه بیاورند. طفلک ها هردو به محض شنیدن خبر حالشان بهم خورده بود. و همان روز در بیمارستان بستری شدند. برادر بزرگ آقا صفر، وضعیت نا متعادل ما را که دید تصمیم گرفت در روستای کلشان و در خانه ی پدری مراسم عزا را برگزار کنند. هیچ وقت فکر نمی کردم در سنین جوانی همسر شهید شوم. وچهار بچه را به تنهایی بزرگ کنم. همانطور که سنگ مزار آقا صفر را نگاه می کنم آه عمیقی می کشم و می گویم: چه سخت است دیدن جای خالی تو..
هان لحظه یاسین سر می رسد و عزم رفتن می کنیم که می بینم می ایستد و سنگ قبر پدرش را طوری نگاه می کندکه گویی می خواهد او را با خودش به خانه بیاورد.
#مدافع_وطن
نویسنده:خانم ساعدی
@westaz_defa
17.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به به
جوووونم به این بچهها😍
ببینید کیییف کنید💚
@westaz_defa
کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها "
اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.
می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ "
بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.
می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".
از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره
شهید مصطفی احمدی روشن🕊
westaz_defa
قبول کردن و رد کردنش به دست علیست
نخست سمت نجف میرود دعای همه
- ۲ روز تا غدیر💚
4_5869635296080953369.mp3
6.62M
من در تو گریزان شده ام
از فتنه خویش..
@westaz_defa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهرا رضوی کلاس ششم از استان فارس شهرستان کازرون
وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و (در آن روز) فرشتگان (رحمت) را مشاهده کنی که گرداگرد عرش (با عظمت الهی) در آمده و به تسبیح و ستایش خدایشان مشغولند و میان اهل بهشت و دوزخ به حق حکم شود و (همه زبان به حمد خدا گشایند و) گویند: سپاس و ستایش خاصّ خدای یکتا پروردگار جهانیان است.
{سوره زمر/آیه ۷۵}
@westaz_defa
عاليجنابِ عشــق ! چرا غايبی هنوز؟!
يادِ تو قرنهاست که در جمعه حاضرست!
@westaz_defa