یعقوب عشق نازنینم تنها خواهشی که ازت دارم این است که اگر احیاناً حمله شد و تو اگر توانستی بعد از حمله یک تلگراف بزن زیرا در غیر اینصورت من کلاً از بین خواهم رفت😢
زیرا تو نمی¬دونی بدون تو هرگز لحظه¬ای تاب نفس کشیدن را ندارم یعقوب دوست ندارم ترا ناراحت کنم و برایت اظهار علاقه کنم ولی به خدا نمی¬تونم لحظهای آرام بگیرم.❤️
اگر بگویم دراطاقمان اصلاً نمی¬نشینم باور نمی¬کنی زیرا در اطاق به هر طرف که نگاه میکنم تداعی و یادآور خاطره¬های یکسال را برایم دارد.😭
شهیدانه🇵🇸🇮🇷✌️
خواستم بگم این شهید از شهدای کربلای ۵ هست و پدر و مادرشون هم فوت کردند ایشون را هم در کربلا یاد کنید،
پدرشون می گفت : روز اعزام به قدری نوراني و عوض شده بود نشناختم ، از دوستش پرسیدم قربانعلی را ندیدی؟
دوستش گفت : همین که روبروت هست ، قربانعلی دیگه
قربانعلی شب قبل اعزام رفت تو اتاقش تا صبح نماز خوند و گریه کرد.
پدرش می گفت :تا او را روز اعزام دیدم که آن همه نوراني شده فهمیدم که قربانعلی بر نمی گردد.
در همان عملیات رفت و برنگشت .