🔮🎷کشف ناحیهای از مغز که در تجربیات معنوی نقش دارد
✨چه خودمان را فردی مذهبی بدانیم چه غیرمذهبی، خیلیها لحظاتی از زندگی را تجربه میکنند که حالت معنوی دارد – حس بزرگتری از معنا، آرامش و ارتباط با دنیای پیرامونمان را پیدا میکنیم. اکنون دانشمندان تصور میکنند محلی که این لحظات متعالی در مغز انسان پردازش میشود را کشف کردهاند. آنها ناحیهای را در قشر پاریتال شناسایی کردهاند که در تجربیاتی فراتر از حالت عادی انسان نقش دارد.
✨“مارک پوتنزایکی” عصبشناس از دانشگاه ییل گفت: «تجربیات معنوی حالات قویی هستند که میتوانند اثرات عمیقی بر زندگی افراد بگذارند. درک مبانی عصبی تجربیات معنوی به ما کمک میکند تا نقشهای آنها در آرامش و ریکاوری سلامت ذهنی و اختلالات اعتیادآور بهتر مشخص شود.» برای اینکه مشخص شود این لحظات معنوی در کجای مغز ِ افراد رخ میدهند، تیمِ پوتنزا با ۲۷ جوان سالم مصاحبه کرد. این تیم از آنها خواست تا یک لحظهی معنوی در گذشته را بخاطر بیاورند و آن را بنویسند.
✨به شرکتکنندگان گفته شد: «قصد داریم موقعیتی را برایتان توصیف کنیم که در آن احساس ارتباط قوی با یک قدرت متعلی برقرار می کنید. حالات معنوی حالاتی هستند که شما را به چیزی فراتر از خویشتن (یگانگی) متصل میکنند یا یک نیروی قوی هستند که بصورت انرژی، نیرو، قدرت برتر، خدا یا شکل متعالی یا آگاهی تجربه میشوند.»
✨در یک جلسۀ جداگانه یک هفته بعد، همان داوطلبان تحت اسکنهای مغزی fMRI قرار گرفتند و وقتی به یک صدای زنانۀ خنثی که در حال خواندن یک متن از تجربهی معنویاش بود گوش میدادند،فعالیت عصبیشان ثبت میشد. ایدۀ اصلی این بود که آنها مجبور شوند تجربیات متعالی از چیزی فراتر از نفس خود را بخاطر بیاورند، در حالیکه فعالیت مغزیشان تصویربرداری میشد تا مشخص شود که این حالت معنوی چگونه و در کجای مغز به وجود میآید. نتایج نشان داد که وقتی تجربیات معنوی بخاطر آورده میشدند، شرکتکنندگان الگوهای کاهش یافتهای از فعالیت را در لوب آهیانه پایینی سمت چپ(IPL) نشان دادند؛ این فعالیت در آگاهی از خویشتن و دیگران، مشارکت دارد. همچنین فعالیت تالاموس میانی و هسته دمدار در مغز نیز کاهش پیدا کرد (مناطق مربوط به پردازش حسی و عاطفی)...
مطالعه کامل مقاله :
bigbangpage.com/?p=76667
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷سه مفهوم بسیار پیچیده از جهان چند بُعدی
✍امین میرزایی · ۱۳۹۷/۰۴/۱۲
نزدیک به یک قرن پیش کشف ادوین هابل درباره پدیده “انتقال به سرخ نور کهکشان ها” ((red-shiftingg) در همه جهات نشان داد که جهان در حال انبساط است. از ترکیب این کشف هابل و تعدادی از مفاهیم هندسه نا اقلیدسی مشخص شد که کیهان دارای بیش از سه بعدی است که در زندگی روزمرمان با آن آشنایی داریم.
به گزارش بیگ بنگ، چون بخشهای مختلف کیهان به شکلی جدا از هم در حال حرکت هستند، هنوز هیچ نقطه مشخصی بعنوان مبدا و مرکز انبساط جهان تعیین نشده است. یک بادکنک را در نظر بگیرید، پوست آن را می توان یک سطح دو بُعدی در نظر گرفت (مانند دو بُعدی فرض کردن صفحه کاغذ که از ضخامت کاغذ صرف نظر می شود)، همچنانکه👌 بادکنک در حال باد شدن است، پوست آن هم بزرگ و بزرگتر می شود، و این سطح دو بُعدی در یک فضای سه بُعدی طوری گسترش می یابد که هیچ نقطۀ مبدا برای انبساط سطح پوست بادکنک وجود ندارد. حال اگر این مفهوم را به انبساط فضای سه بعدی جهان بر روی چهار بُعد تعمیم دهیم، این پدیده راحتتر درک می شود. همچنین از همین منظر خم شدن، 👌پیچش و تاب برداشتن فضای سه بعدی روی چهار بعد توجیه می شود، همانطور که پوست بادکنک در فضای سه بعدی میتواند خم شده یا تاب بردارد.
⭐️👌ما ابعاد اضافی را نمی بینیم، یا احساس نمی کنیم، با این حال فیزیک نظری پیشبینی می کند که آنها باید وجود داشته باشند. اما کاربردی هم برای ابعاد اضافی وجود دارد؟ آیا آنها می توانند بخشی از فیزیک کاربردی شوند؟
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷مفهوم اول
⭐️۱-حرکت مافوق نور
دانشمندان برای توضیح درباره بعد چهارم، دائما از تشبیهها استفاده می کنند، مثلا چیزی به نام ابرمکعب(Hypercube) یا رمان قرن نوزدهمی تخستان(Flatland) اثر ادوین ابوت، این کتاب زندگی موجودات دو بعدی در یک جهان مسطح را به تصویر کشیده است که فقط دارای ابعاد طول و عرض هستند. تخستانیها قادر به درک بعد سوم نیستند، آنها از موجودات سه بعدی فقط یک سطحشان را می بینند، چیزی شبیه ِ توموگرافی یا تصویربرداری ام آر آی (MRI) که از قسمتهای مختلف بدن عکسبرداری می شود. برشی از یک قسمت ِ پا با برشی از قسمتی چند میلیمتر بالاتر از آن تقریبا یکسان است، اما یک برش از کمر یا سینه، تصویری کاملا متفاوت را نشان می دهد. با تعمیم این موضوع، می توانیم درک کنیم، تصویری که ما از محیط سه بعدی می بینیم تنها یکی از بینهایت برش ِ یک محیطی چهار بعدی است.
اما مفاهیم در فراتر از چهار بعد، بسیار شگفتانگیزتر و تجسمشان سختتر می شود.
⭐️مهمترین نظریه در این رابطه، نظریه M است، این نظریه میان نظریههای ناهماهنگ ابرریسمان، اتحاد ایجاد می کند. در نظریه M بسته به 👌نوع تبیین ۱۰ یا ۱۱ بُعد وجود دارد. به جز سه بعدی که در زندگی روزمرهمان با آنها سر و کار داریم و همچنین بعد زمان، دیگر ابعاد فشرده و کوچک هستند (فشرده و کوچک از این بابت که اگر بر روی یکی از این ابعاد اضافی به حرکت در آییم، پس از طی مسافتی کوتاه به مکان اولیه خود باز می گردیم) اما چیزی که در این مورد بیشتر مورد توجه است، این است که ابعاد اضافی یا فشرده، لزوما فشرده نمی مانند و همانطور که ریچارد ابوسی مدیر سازمان تحقیقات سفینههای فضایی ناسا می گوید، این ابعاد مانند جعبه می توانند باز شوند.
«اگر یک تمدن پیشرفته یاد بگیرد که چگونه می توان ابعاد اضافی را دستکاری کرد، ممکن است از آنها برای تکنولوژی حرکت مافوق نور استفاده کند» ابوسی در این رابطه مطرح می کند که، اگر به شکلی کنترل شده اقدام به گشودن ابعاد اضافی کنیم، می توانیم سه بعد اصلی که می شناسیم را فشرده کرده یا گسترش دهیم. اگر به طور هماهنگ فضای جلوی فضاپیمایمان را فشرده کرده و فضای پشت آن را گسترش دهیم، می توانیم به سرعت مافوق نور دست پیدا کنیم.[ماشین وارپ]
اما هنوز برای آماده شدن برای سفر به منظومۀ آلفا قنطورس به کمک این تکنولوژِی زود است، ابوسی اعتراف می کند مشکلی که در این رابطه وجود دارد این است که هنوز هیچ شواهدی دال بر اینکه ابعاد اضافی فرضیۀ ما وجود خارجی دارند، در دسترس نیست. احتمالا در آینده با کمک شواهدی که از آزمایشات برخورد دهنده هاردونی بزرگ به دست می آید، ما به وجود این ابعاد پنهان پی خواهیم برد. اما حتی با داشتن چنین مدارکی، اینکه این پدیده منجر به حرکت مافوق نور شود، در حد حدس و گمان است.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷مفهوم دوم
⭐️۲-سفر در زمان
زمان با ابعاد فضایی که می شناسیم کاملا متفاوت است، اما معمولا بعنوان یک بُعد در نظر گرفته می شود. ما پی در پی در حال حرکت بر روی محور زمان هستیم. و هنوز به تکنولوژِیای که بتواند زمان را به عقب برگرداند و تاریخ را تغییر دهد، دست پیدا نکردهایم. اگر با کمک روشی می شد ابعاد را تحت کنترل خود در آوریم، آنگاه به شکلی که از درک سه بعدی ما از جهان خارج است، می توانستیم به مکانهای دور افتادهای در فضا تونل بزنیم، یا اینکه به حالتی ابهام آمیزتر، تونلهایی ایجاد می کردیم که به دورههای زمانی در گذشته یا آینده سر در می آوردند.
طرفداران فیلم پیشتازان فضا(Star Trek) می دانند فلسفه سفر به گذشته بسیار گیجکننده است، وقتی به گذشته سفر می کنید می توانید تاریخ را عوض کنید، می توانید از سلسله وقایعی که موجب به وجود آمدن خودتان شده است، جلوگیری کنید و بسیاری کارهای تناقضآمیز دیگر. اما سفر به آینده اینطور نیست، با کمک سرعتهای بالا بدون اینکه درگیر تناقضهای پیچیدۀ فلسفه زمان شویم، میتوانیم به آینده سفر کنیم.
⭐️در مفهوم اتساع زمان که توسط نسبیت خاص اینیشتن پیشبینی شده، اگر سرعت فضاپیمایمان را به سرعت نور نزدیک کنیم، زمان از نظر ما کندتر سپری می شود. میزان این کندی را با عاملی به نام فاکتور گاما(Gamma Factor) می سنجند. بنابراین تعریف، اگر سرعت فضاپیما ۰٫۸۷ برابر سرعت نور باشد، شاخص گاما مساوی ۲ می شود، یعنی هر یک دقیقهای که در فضاپیما سپری می شود، برای ناظر زمینی ۲ دقیقه به نظر می رسد. اگر سرعت فضاپیما به ۰٫۹۴ برابر سرعت نور برسد، شاخص گاما برابر ۳ می شود و در ۰٫۹۹۹۲ برابر سرعت نور شاخص گاما به ۲۵ می رسد، این میزان از تفاوت زمانی، سفر به آینده را تا حد قابل توجهی میسر می کند.
با چنین سرعتی طی دو سال می توانیم به سمت ستاره وگا(Vega)، که در فاصلۀ ۲۵ سال نوری از زمین واقع شده، برویم و برگردیم، اما وقتی که به زمین می رسیم می بینیم که نیم قرن گذشته است. درستی پدیده اتساع زمان برای ما قطعی شده است، چون قبلا آن را به کمک ذرات زیر اتمی اثبات کردهایم. اگرچه در حال حاضر امکان انجام آن بر روی انسانها میسر نیست، اما ممکن است در آینده به کمک تلکنولوژی پیشرفتهای همچون 👌همجوشی هستهای، بر این محدودیتها فائق آییم.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷مفهوم سوم
⭐️۳-کرمچالههای قابل عبور
روش دیگری که حمل و نقل چند بُعدی در کیهان را ممکن می کند “کرمچالهها” هستند. “کارل سیگن”(نویسنده و مروج موفق اخترشناسی) هنگامی که برای داستان علمی خود به راه حلی برای سفر میان ستارهای نیاز داشت با فیزیکدان نظری، “کیپ تورن” مشورت کرد. کیپ تورن با حل معادلات فیزیکی نشان داد که تنها راه حل ِ موجود استفاده از کرمچاله قابل عبور ِ پایدار است. سیستم تونل مانندی که مناطق مختلف فضا-زمان را به هم متصل می کند. نزدیک به یک دهه قبل از اینکه “میگل آلوبیره” نشان دهد بر اساس نسبیت عام اینشتین می توان مشابه فیلم پیشتازان فضا با سرعت مافوق نور حرکت کرد، سیگن مفهوم کرمچاله را تنها ابزار علمی معتبر برای رفت و برگشت سریع بین ِ کهکشان معرفی کرد.
یک تمدن پیشرفته می تواند با کمک کرمچالهها تونلی بین دو نقطه از صفحۀ فضا-زمان ایجاد کند. در اصل این نقاط ورود و خروج روی صفحه فضا-زمان روش دیگری از جابجایی به کمک بُعد چهارم است. اگر ما قادر به استفاده از تلکنولوژی کرمچالهای بودیم می توانستیم، در جایی درون منظومه شمسی دروازهای ایجاد کنیم که به نقطهای در منظومه ستارهای دیگر که دارای سیارهای مشابه زمین است، منتهی شود. چیزی که در داستانهای علمی- تخیلی به آن دروازۀ ستارگان می گویند.
براساس یافتههای ریاضی بدست آمده از معادلات نسبیت عام (که بعنوان معادلات میدان اینشتین شناخته می شوند) تکلنولوژی مافوق نور و کرمچالههای قابل انتقال، به پدیدهای به نام انرژی منفی نیاز دارند. تجسم این پدیده پیچیده از نظر شهودی بسیار سخت است، اما بخشی از نظریه کوانتوم از وجود آن حمایت می کند. فیزیکدانان با کمک تکنولوژِی نورشناخت کوانتومی(Quantum optics) و پدیدهای به نام اثر کاسیمیر(Casimir effect) توانستهاند که مقدار ناچیزی از انرژِی منفی را تولید کنند. اما تولید آن در مقیاس بزرگ به مقادیر عظیمی از نیروی گرانش نیاز دارد، که در حال حاضر ما قادر به ایجاد آن نیستیم.
اریک دیویس، محقق ارشد موسسه مطالعات پیشرفته آستین-تگزاس، که یک متخصص در زمینۀ مفاهیم سرعتهای بالاتر از نور است، امیدوارکنندهترین راه برای تولید انرژی منفی را استفاده از دستگاهی کوانتومی به نام آینه فورد-اسوایتر(Ford-Svaiter mirrors) می داند. این وسیله که هنوز ساخته نشده، اما قابلیت تولید را دارد می تواند انرژِی منفی را متمرکز کرده و یک کرمچاله کوچک ایجاد کند. البته دیویس معتقد است که دستگاه در مقیاسهای بالاتر می تواند کرمچالههای بزرگتری ایجاد کند که برای ورود یک فضاپیما کافی باشد. در ابتدا ممکن است با آینه فورد-اسوایتر جهتیابی برای پیدا کردن نقطه خروجی کرمچالهها به درستی صورت نگیرد؛ اما از نظر تئوری ساخت یک تنظیم کننده برای نقاط خروجی امکانپذیر است.
اولین کرمچالهای که با ورودی و خروجی پایدار ساخته شود، ما را قادر می سازد که بین زمین و مقصد میان ستارهایمان رفت و آمد داشته باشیم. می توانیم منظومههای ستارهای مختلف را کاوش کنیم، و سیارات قابل سکونت را برای مهاجرت پیدا کنیم. همچنین می توانیم از این حرکت بعنوان نقطه آغازی برای دست آوردهای بیشتر استفاده کنیم. مثلا کمکم می توانیم در گوشه و کنار کهکشان، شبکههایی از کرمچالهها ایجاد کنیم. یا اینکه حتی ممکن است همانطور که کارل سیگن گفت، در برخی نقاط تونلهای کرمچالهای ما به شبکههایی که از قبل وجود داشتهاند، راه پیدا کنند. البته بهتر است قبل از هر چیز قوائد استفاده از این شبکهها را خوب یاد بگیریم، برای اینکه ممکن است در آنجا با ترافیک روبرو شویم!
✍نویسنده: دیوید وارم فلش
ترجمه: امین میرزایی/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: discovermagazine.com
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷کرمچاله ها در قرآن و توضیح علمی معراج پیامبر اکرم (ص)
✍رامین فخاری - شنبه، ٢٦ بهمن ۱۳٩٢
کرمچاله ها 👈پل های کوانتمی در فضا و زمان هستند که بنا به نظریه نسبیت انشتین👌 یک پل میانبر در فضا و زمان هستند.وجود کرمچاله را انشتین در سال 1935 بر اساس نظریه نسبیت عام خود پیشنهاد داد.و کرمچاله ها از دیدگاه نظری فاصله فضا و زمان را کاهش می دهند و علاوه بر اینکه می توانند یک میانبر برای جهش بین فاصله های دور باشند ممکن است امکان سفر در زمان را فراهم نمایند.دانشمندان در آینده می خواهند با استفاده از کرمچاله ها فاصله های نجومی را کمتر و سرعت سفر در فضا را بیشتر نمایند.
یعنی بطور فیزیکی کرمچاله ها می توانند یک مسیر چند هزار ساله را مه مقدار چند دقیقه کوتاه تر نمایند.
در مدل در نظر گرفته شده برای کرمچاله کرمچاله دارای یک در ورودی است که اجسام داخل آن می شوند و در مکان دیگری از فضا و زمان از در دیگر آن که شاید یک سفید چاله باشد به بیرون رانده می شوند.
دانشمندان می گوید این خاصیت کرمچاله ها ممکن است به دلیل چرخش سریع ذرات بنیادی به دور آن باشد.برای مطالعه بیشتر در مورد کرمچاله ها می توانید به سایت ویکی پدیا مراجعه نمایید.
🎯به همین دلیل است که در داستان معراج پیامبر پیامبر در عرض زمان کوتاهی توانست فضا را طی کند و به بعد های دیگر کائنات برسد.در قرآن کریم نیز به این مساله اشاره شده است.
⭐️در سوره الحجر آیات ۱۴ و ۱۵نوشته شده است :
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّواْ فِیهِ یَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾لَقَالُواْ إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ﴿۱۵﴾و اگر درى از آسمان بر آنان مىگشودیم که همواره از آن بالا مىرفتند ﴿۱۴﴾قطعا مىگفتند در حقیقت ما چشم بندى شده ایم بلکه ما مردمى هستیم که افسون شده ایم﴿۱۵﴾
در این آیه به در اشاره شده است و بنا به گفته فیزیکدانان کرمچاله ها دارای یک در ورودی و خروجی هستند و در این آیه نیز اشاره شده است که این درها باعث صعود به آسمان بالا می شوند که این دو ویژگی مستقیما به سیاهچاله ها مربوط شود و در آیه بعدی نیز از تعجب مردم نسبت به کرمچاله ها اشاره می شود.
⭐️در سوره السجده آیه ۵ نوشته شده است:
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر میکند سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهائی است که شما میشمرید به سوی او باز میگردد (و دنیا پایان مییابد).
در این آیه نیز به مساله نسبیت زمان و بازگشت به سوی خدا در مدت زمان بسیار کم اشاره شده است که این مساله نیز توسط فیزیک دانان تایید شده است توسط کرمچاله ها امکان پذیر است.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷عرفان و عبادت در سيره پيامبراعظم(ص) (۱)
✍محمدرضا جبارى
عرفان و عبادت از مهم ترين محورهاى بحث در سيره نبوى(صلى الله عليه وآله) است.
⭐️عبادت، فرع و مترتب بر معرفت است، و از همين روى، پيامبراعظم(صلى الله عليه وآله) تحت تربيت الهى مسير كسب معرفت را چنان طى كرد كه آماده پذيرش رسالت عظيم الهى شد.
درجات بالاى معرفتى آن حضرت، حالتى قرين با ذكر و احساس حضور دايم در پيشگاه حق به او بخشيده بود.
اين حالت به صورت خشوع و خداترسى و خوف حقيقى از سخط الهى در عبادات آن حضرت متجلى مى شد.
جلوه هاى عبادت در سيره پيامبراعظم(صلى الله عليه وآله) در نماز و ذكر، تهجد و نوافل، روزه، اعتكاف و حج رخ نموده است.
نماز ايشان، كه آن را نور چشم خود مى خواند، همراه بود با اوج توجه و حضور دل.
حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) بر تهجد و نوافل نيز اهتمام خاصى داشتند.
همچنين عبادات سنگين و طولانى همراه با فراهم سازى لوازم و مقدمات آن از قبل، و نيز آداب خاصى چون تقسيم نماز بر ساعات شب، بيدارى پس از ثلث يا نصف شب و قرائت قرآن و مناجات در گزارش هاى مربوط به سيره عبادى آن حضرت به چشم مى خورد.
⭐️سيره عبادى
سيره عبادى پيامبر عظيم الشأن اسلام از مهم ترين محورهاى مطرح در سيره نبوى(صلى الله عليه وآله) است؛
چرا كه مى توان عبادت و عرفان را غايت حركت انسان به ويژه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) در سير معنوى دانست.
⭐️اهميت بعد عرفان و عبادت، مربوط به ارتباط اين دو امر با هدف نهايى و متعالى خلقت انسان هاست.
به حكمِ گفته الهى در آيه نورانىِ
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُون»
هدف از خلفتِ بخشِ تكليف مدار هستى، يعنى انسان و جن، عبادت است، و عبادت نيز بدون معرفت ارزشى ندارد
و عبادتِ مورد نظر اين آيه نيز عبادتى قرين و ملازم با معرفت است؛
بدين معنا كه هر درجه از عبوديت، درجه اى از معرفت را مى طلبد،
و با هر عبادتِ عارفانه، درجه اى برتر از معرفت به دست مى آيد.
اين روندِ رو به كمال و رشد، تا بالاترين مراحل امكان معرفت ادامه مى يابد،
و به اين ترتيب، مفهوم سخن برخى مفسران كه «ليعبدون» را در آيه ياد شده «ليعرفون» معنا كرده اند، روشن مى شود.
ادامه دارد....
علمی عرفانی👇
@wittj2
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
مولانای جان🌻
👈لاهوت:عالم خدا/ناسوت:عالم اجسام که شامل این دنیا و جهان است
@wittj2
اگرچه عالم را همی گشتی...
چون برای او نگشتی!!!
تو را باری دیگر میباید گردیدن گِرد عالم...
📗فیه ما فیه
@wittj2
حجة الحق شیخ علی آقا پهلوانی (قدس سره)🌻
هوشياران و زيركان امّت...، بر اين عقيده اند كه: انبياء عليهم السلام براى راهنمايى بشر به كمالات انسانى و دعوت به فطرت و عمل كردن و بازگشتن به آن و رسيدن به عبوديّت واقعى (كه در معرفت پروردگار حاصل مى شود) آمده اند، و تمامى دستورات ظاهرى اسلام، بيان آداب عبوديّت و رسيدن به اين مقصد اعلى است، و هدف از تشكيل حكومت نيز در همين راستا مى باشد، تا جامعه آماده و پذيراى آن شده و مردم بتوانند به سهولت و سرعت به آن دست يابند.
📗بر گرفته از کتاب جمال آفتاب
علمی عرفانی👇
@wittj2
مرگ قبل از مرگ.mp3
2.97M
🎷علامه مروجی سبزواری
⭐️مرگ قبل از مرگ(موت اختیاری)
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷نوع دوستی و فداکاری انسانها در دنیای ملکولها چگونه ترجمه میشود؟
✍توسط بهناز ابیض در۱۵ تیر ۱۳۹۷تازه ترین اخبار کوانتومی فلسفه ی کوانتوم فیزیک کوانتومی
نوع دوستی یا فداکاری نوعی رفتار انسانی است که در اکثر موارد، دلیلی منطقی ندارد، انسانهای زیادی برای کمک به همنوعان، از دارایی و حتی جان خود میگذرند. این رفتار عجیب و زیبا، دانشمندان را بر آن داشت تا برای توجیه آن، از دنیای ملکولها کمک بگیرند. آنها با استفاده از قوانین ومدلسازیهای فیزیکی به بررسی نوع دوستی پرداختهاند. در این پژوهش، جوامع، همچون فازهای جامد، مایع و گاز در نظر گرفته شدهاند و انسانها همچون مولکولها.
✍نوشتار زیر، ترجمهی مقالهی منتشر شده در وبسایت معتبر ایون، نوشتهی محقق پسادکتری، اسکی کریگر در دانشگاه هاروارد است.
⭐️حیات چیست؟ در سال ۱۹۴۳ اروین شرودینگر سوالی را در مجموعه سخنرانیهایش در کالج ترینیتی دوبلین مطرح کرد. او که به قهرمان تحولات کوانتومی مشهور است، وظیفه جدیدی به دانشمندان محول کرد تا شروع به ارزیابی فعالیتهای موجودات زنده با استفاده از ابزارها و کشفیات فیزیک کنند. هفتادوپنج سال گذشته و بیوفیزیک هنوز در حال پیشرفت است. شرودینگر، همکارانش را به فعالیتی خلاقانه فرامیخواند تا به اجزای سازنده حیات در تمام ابعاد نظر کنند؛ از مولکول DNA بسیار کوچک تا ساختار لانهی مورچهها. ما در دانشگاه هاروارد، نوع دوستی را مطالعه میکنیم و در جستجوی پاسخ به این سوالیم که چرا انسانها خود را برای خشنودی عموم فدا میکنند. ما برای پاسخ به این سوال، به جای تکیه بر روانشناسی و فلسفهی اخلاق، از ترمودینامیک استفاده میکنیم: چگونه قوانین حاکم بر گرما و برهمکنش ذرات میکروسکوپی میتواند به رفتارهای ماکروسکوپی ترجمه شود؟ آیا میتوانیم نوع دوستی را با در نظر گرفتن انسانها همچون اتمها و مولکولها؛ و جوامع به عنوان جامد، مایع یا گاز شرح دهیم؟
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
ما نوع دوستی را به عنوان یک تقابل ساده بین دو شخص مدلسازی کردهایم: آیلا و بابک. هر یک از آنها میتواند یکی از دو گزینه را انتخاب کند: همکاری یا کلاهبرداری. اگر آیلا با بابک همکاری کند یک دلار به بانک مرکزی میدهد که بانک سریعا پنج دلار به بابک میدهد. اگر همکاری نکند هیچ اتفاقی نمیافتد، اگر هر دو نفر کلاهبرداری کنند، تعادل آنها تغییری نمیکند، اگر هر دو نفر همکاری کنند، هرکدام چهار دلار بدست میآورند و اگر یکی همکاری و دیگری کلاهبرداری کند، اولی یک دلار از دست میدهد و دومی پنج دلار بدست میآورد. قوانین، نسبتا سادهاند و به آسانی میتوان نتایج را در مقیاس بزرگ تصور کرد. وقتی همه همکاری کنند، موفقیت اقتصادی بیشتر است. آنچه برای کل جامعه مفید است به نظر میرسد برای یک شخص هم خوب باشد، اما همکاری عمومی به راحتی بدست نمیآید.
افراد زیادی را تصور کنید که بر اساس مدل همکاری/کلاهبرداری تعامل دارند، ولی نمیتوانند یکدیگر را ببینند یا با هم صحبت کنند. بدون هرگونه تعامل فیزیکی، هیچ راهی برای شناسایی طرف مقابل نیست، بنابراین هرکس همکاری یا کلاهبرداری را انتخاب کرده و با آن در روابط زیادی شرکت میکند. سپس تصور کنید به اشخاص اجازه داده میشود که سود نسبی خود را مقایسه کنند. افرادی که همکاری کردهاند و افرادی که کلاهبرداری کردهاند، سود خود را با هم مقایسه میکنند و کسانی که همکاری کرهاند ناامید خواهند شد، زیرا فردی که کلاهبرداری کرده، به ازای هر همکاری، ۵ دلار کسب کرده است. اما فردی که همکاری کرده، ۴ دلار کسب کرده و به ازای هر فردی که همکاری نداشته، یک دلار ازدست داده است. فرد همکاریکنندهی ناراحت، به کلاهبرداری تمایل پیدا کرده و بار مالی بر همکاریکنندگان را افزایش میدهد و افراد، بیشتر و بیشتر مقروض میشوند تا جایی که دیگر هیچ کس همکاری نمیکند. ولی چنین نتیجهای نمیتواند درست باشد، زیرا هنوز نوع دوستی و فداکاری در اطرافمان دیده میشود، حتی وقتی اشخاص، یکدیگر را نمیشناسند: شهروندان طی قطع آب یا برق، برای نگهداری آب و برق فداکاری میکنند و مردم گاهی جان خود را برای کمک به غریبهها در معرض خطر قرار میدهند.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
بنابراین آزمایش فکری ما دو اشکال عمده دارد: اول آنکه ما با همه به یک نحو برخورد نمیکنیم، یعنی بیشتر علاقه به ارتباط با دوستان و اقوام داریم تا با غریبهها. ایدهی ما دربارهی قوانین میکروسکوپی تعامل میتواند اشتباه باشد. دوم آنکه، ما تعاملات شخصی را ساده در نظر گرفتهایم. اگر قوانین سادهی خود را حفظ کنیم، این احتمال که هرکس، به ویژه در گروههای بزرگ، به همان اندازهای که انتظار داریم وارد رابطه شود، درست نیست. در حقیقت، جزییات دقیق شبکههای اجتماعی (چه کسانی باهم در ارتباطاند و شامل چند نفر میشوند) تاثیر زیادی بر رفتار آنها دارد. رییس آزمایشگاه ما مارتین نواک در کتاب اَبرهمکارها (۲۰۱۱) بیان میکند که ساختارهای جمعیتی را میتوان مانند فازهای فیزیکی مواد در نظرگرفت. مولکول آبی که با مولکولهای دیگر مخلوط میشود را در نظر بگیرید: ساختار جمعیتی یخ (که در آن مولکولها ثابتند و چند مولکول اطراف خود را میبینند) مجموعهای از برهمکنشها را با آب (که اغلب همسایههای نزدیک و یکسانی را میبینند، ولی به اطراف حرکت میکنند و دیگر همسایهها را شناسایی میکنند) یا بخار (که هیچ همسایه آشنایی وجود ندارد و مولکول ها به شدت مراقب هستند) ایجاد میکند.
بالا بردن دمای یک جامد، آن را به مایع و سپس به گاز تبدیل میکند. به طور مشابه می توان به نوعی دمای اجتماعی فکر کرد که سرعت ارتباط مردم و میزان آشنایی را تعیین میکند. در آزمایش فکری، اغلب با مردمی آشنا میشویم که به ندرت میشناسیم مانند راهی که در بین جمعیت باید طی کنیم تا سوار مترو شویم، در این سناریو (مانند متروهای حقیقی) همکاری کردن، سخت است.در انتهای دیگر یک طیف جامد چه اتفاقی میافتد؟ جمعیت یک جامد تغییر نمیکند، مانند مولکول های یک آجر یا صخره، شما همیشه مردم یکسانی را میبینید و رفتار و خصوصیات آنها را میدانید. برای بیشتر ما این جامد با فاز کریستالی، نشاندهنده ستون اصلی زندگی اجتماعیمان است، ما ارتباطات طولانی با دوستان و خانواده داریم و اغلب با آنها در ارتباط هستیم ولی دوستانِ دوستان یا اعضای خانواده آنها را زیاد نمیبینیم. کم بودن این ارتباطات شما را از کلاهبرداران محافظت میکند. اگر یک کلاهبردار در سکوی مترو باشد شما ممکن است در معرض کلاهبرداری قرار بگیرید، ولی اگر لولهکش همسر عموزادهی شما، اتفاقا یک کلاهبردار باشد امکان ندارد تحت تاثیر آن قرار بگیرید. بنابراین اگر ما شروع به ارتباط با هرکس کنیم، مانند یک گاز، همکاری از بین میرود، زیرا هرکس، مستعد کلاهبرداری است. اما اگر این راههای ارتباط اجتماعی را سریعا قطع کنیم، میتوانیم ارتباطاتی مبنی بر همکاری ایجاد کنیم که ایمن هستند، بنابراین احساس خطر ناشی از کلاهبرداری، تنها از راه دوستِ دوستِ دوست ایجاد میشود.
نیمه هادی جامد، دیدگاه دیگری دربارهی فیزیک نوع دوستی بدست میدهد. در نیمههادیها، تغییر در ساختار میکروسکوپی یک فلز میتواند میزان الکتریسیتهی مورد نیاز برای فعال کردن آن را تحت تاثیر قرار دهد. مقدار جریان عبوری از صفر تا عددی خاص بالا میرود. به طور مشابه اخیرا مقالهای در مجله Nature پیشبینی میکند چه پاداش بزرگی (الکتریسیته) نیاز است تا نوع دوستی در یک گروه (نیمههادی) ایجاد و پخش شود. بعضی از شبکهها نیاز به پاداش ۱.۰۵ دلاری دارند و بسیار در نوع دوستی فعالند، بعضیها ۱۰۰ دلار یا بیشتر نیاز دارند و به سختی فعال میشوند.
در جمعیتهای مایع به چه صورت است؟ ما در مقالهای قدیمیتر آزمایش کردیم که همکاری چگونه در اجتماعات انعطافپذیری مانند مکانهای کاری،کافیشاپها و حرکتهای هنری ایجاد میشود. در اینجا اشخاص به یک یا چند گروه تعلق دارند و اگر دوست داشته باشند میتوانند عضویت خود را تغییر دهند. اگر تغییر عضویت راحت باشد، پس یک مایع به راحتی همکاری خود را با دیدن اولین نشانه کلاهبرداری تغییر میدهد، بنابراین تمام همکاران به سادگی میروند و در جایی دیگر سازماندهی میشوند. اما هنگامی که موانعی برای مهاجرت باشد، اگر حرکت هزینهبر باشد تا آنجا که میتواند قبل از رفتن با کلاهبرداران مقابله میکند و بسیاری از همکاران را نیز ترغیب به مقابله میکند. البته اجتماع حقیقی، مخلوط پیچیدهای از انواع فازهای جمعیتی است. روابط محکمی داریم که هر از گاهی آنها را ایجاد یا به هم میزنیم، به نظامهایی میپیوندیم یا از آنها جدا میشویم. صدها رابطهی میکرو با مخلوط گازی از غریبهها در قطارها یا هواپیماها داریم، اما با مطالعهی هرکدام از فازها به عنوان فیزیکدان از رسیدن به یک دستورالعمل برای نوع دوستی دور میشویم. آنچه تا به حال مشاهده کردیم ارتباطات محلی قوی، نوع دوستی را همیشه افزایش میدهد. انعطافپذیری و حرکت، کلاهبرداری را متوقف میکند، ولی در جایی که همکاری کم شده نمیتوانیم یک رژیم گازی به کار ببریم.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷عرفان و عبادت در سيره پيامبراعظم(ص) (۲)
⭐️ادامه سیره عبادی
با آنچه گفته آمد روشن شد كه معرفت و بصيرت از نظر رتبه، مقدم بر عبادت و عبوديت است،
و عبادتِ بى معرفت و شناخت را ارجى نتوان نهاد؛
زيرا تا عبد شناختى هرچند اندك به آنچه مى پرستد نيابد، عبادتش جز كارى لغو، بى مبنا، بى هدف يا👌 تقليدى صرف نيست،و عبادى كه اين چنين اند همواره در روايات ملامت شده اند و درجه عبادتشان بر اساس درجه عقل و معرفتشان محك خورده است.
عبادت نبوى(صلى الله عليه وآله) عبادتى بود همراه با بالاترين درجات معرفت به معبودِ هستى؛ و اين سير معرفتى با زمينه هاى تربيت نبوى(صلى الله عليه وآله) از دوران كودكىِ ايشان توسط برترين ملك الهى ادامه يافت، و سرانجام با اتصال نبى اكرم(صلى الله عليه وآله) به منبع وحى الهى پس از رسالت به اوج رسيد.
⭐️پس از مرتبه معرفت، نوبت به ذكر و حضورِ دل مى رسد و نيز توجه دايم به منبع عظيم هستى؛ و با اين توجه و حضورِ دل، اعضاء و جوارح نيز در مراتب بعدى همراه شده، عبادات جارحه اى قرين عبادات جانحه اى مى گردند.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2