📗انتظار عامیانه عالمانه عارفانه
استاد پناهیان🌻
لطفا عکس باز شود👆
@wittj2
28 rajat dar ahadise nabavi (83-07-23).mp3
882.5K
#عرفان_عملی_اسلامی
#مهدویت_قرآن
#رجعت_در_احادیث✨
#مهدی_طیب
🔮 در ثواب نشر شریک باشید
@wittj2
کانال علمی عرفانی👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f
29 rajat dar ghoran (83-07-30).mp3
11.67M
#عرفان_عملی_اسلامی
#مهدویت_قرآن
#رجعت_در_قرآن✨
#مهدی_طیب
🔮 در ثواب نشر شریک باشید
@wittj2
کانال علمی عرفانی👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f
Hamed Homayoun - Om Almasaeb.mp3
8.19M
⭐️ام المصائب
🎷حامد همایون
👇
@wittj2
Mahmood Karimi - Arbabe Khobam(UpMusic).mp3
3.36M
⭐️ارباب خوبم
🎷محمود کریمی
👇
@wittj2
#خلاصه_شرح_داستان_اول_مثنوی
#مقدمه_قسمت_هفتم
علامه مروجی سبزواری🌻
نکتهی دیگری که در مورد مقام فقر لازم است گفته شود این است که انسان تا به مقام فقر نرسد، محبت خدا را پیدا نمیکند، و مجذوب خدا نمیگردد.
مادامی که انسان در حالت حیوانیت به سر بَرَد و دارای نفس حیوانی و اماره باشد، اولاً مجذوب دنیاست و ثانیاً محبّ دنیاست.
مجذوب دنیاست یعنی به دلیل سنخیتی که بین او و دنیا وجود دارد، مرتب از سوی دنیا بر او جذبه وارد میشود. زیرا انسان در این مرتبه، از نفس طبیعی با خصوصیات ماده برخوردار است.
همچنین محبّ دنیا هم هست. زیرا انسان -و به طور کلی هر موجودی- خودش را دوست دارد. چون دنیا به درون وجود انسان نفوذ کند، و تبدیل به انسان شود، یا انسان تبدیل به دنیا شود، پس انسان دنیا را هم دوست دارد.
حال اگر انسان توانست در طی سفر اول که بر مبنای ریاضات و مجاهدات است خودش را از دنیا خالی کند، پس اولاً دیگر جذب دنیا بر او اثری ندارد، و ثانیاً دنیا را دوست نمیدارد.
ما به طور خلاصه میگوییم سفر اول بر مبنای نوافل و مستحبات است.
⭐️در روایت قرب نوافل، غایت و نتیجۀ نوافل را محبت خدا دانسته؛ یعنی خدا او را دوست میدارد. «وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّه» عبد من به من نزدیک میشود با نوافل «تا اینکه دوستش میدارم». (کلمۀ حتی برای غایت و نتیجه است.)
انسانی که در سفر اول، با نفس اماره و حیوانی در بیفتد و با مجاهدات و ریاضات او را بکشد، در این جا به جایی میرسد که خدا او را دوست میدارد، و چون خدا او را دوست بدارد آنگاه 👌✨«چشمش میشود که با آن ببیند، و گوشش میشود که با آن بشنود و دستش میشود که با آن کار انجام دهد». (فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا).
این که خدا انسان را دوست میدارد به آن معناست که خدا او را در تحت جذب خودش قرار میدهد. چرا که این شخص خود را تخلیه کرده و سبک شده، این شخص روح شده، و روح انسان روح خداست، پس با خدا اشدّ سنخیت را دارد و لذا جاذبۀ خدا بر او تأثیر کرده و او را به سوی خود میکشد و این است که میگوییم این سفر دوم، سفری بر مبنای جذب است. لذا این که فرمود عبد رو به نوافل میآورد و جهاد اکبر میکند و ریاضت میکشد و عبادت میکند، تا جایی که تخلیه میشود و از نفس حیوانی و ثقالت و کثافت نفس حیوانی پاک میشود و در نتیجه «من او را دوست میدارم».
از سوی دیگر انسان هم خدا را دوست میدارد. چرا که وقتی خدا انسان را در تحت جذب خود قرار میدهد معنایش این است که خدا وجود انسان را پر میکند و چون انسان خودش را از خدا پر دید و به هر گوشه و زاویهای از وجود خودش که نگاه کرد خدا را دید، از آنجا که انسان خودش را دوست میدارد، پس اکنون خدا را دوست میدارد و این شد که وقتی مرید وارد آغاز سفر دوم میشود، این مرید هم فقیر میشود، هم مجذوب میشود و هم محبوب؛ این که میفرماید: «یحبهم و یحبونه» مائده ۵۴🌻 (خدا بندگان را دوست دارد و بندگان هم خدا را دوست دارند).
برای همین است که سفر دوم را ⭐️سیر حبی نیز میگویند.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷 فاجعه كربلا در انديشه مولانا
امام حسین و یارانش عاشق خدا بودند، همه ی تلاش عاشق رسیدن به معشوق است. آنان در کربلا زنجیرهای زندان زندگی مادی را شکستند و به معشوق خود رسیدند، دیگر چرا برای آنان نوحه و گریه کنیم؟ زندگی این جهانی برای آنان زنجیر ودر و دیوارهای زندان که مانع پروازشان می شد. آنان در کربلا زنجیر ها را پاره و به سمت بالا پرواز کردند :
روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چه درانیم و چون خاییم دست؟
چون که ایشان خسرو دین بوده اند
وقت شادی شد چو بشکستند بند
سوی شادروان دولت تاختند
کنده و زنجیررا انداختند
شعار انسانی و عزّت مندانه ی امام حسین در کربلا که هنوز هم شعار عزت و غیرت و مبارزه است این بود: «هیهات منا الذلّة » پیام حسین برای بشریت این است: زنده ماندن آن قدر ارزش ندارد که به خاطر آن تن به هر پستی بسپاریم و هر ذلتی را به جان قبول کنیم تا چهار روز بیشتر در هوای آلوده ی ظلمانی نفس بکشیم. ما معمولا ارزش عمرمان را در کمیت آن محاسبه می کنیم، در حالی که کیفیت عمر است که ارزش دارد؛ یک روز زندکی مفید و با کیفیت و با نتیجه بیشتر از یک سال عمر بی نتیجه ارزش دارد. از مولانا بشنویم که چه خوب این مضمون را بیان کرده است:
این چنین عمری که مایه ی دوزخ است
مر قصابان غضب را مسلخ است
چون بگویندش که عمر تو دراز
می شود دلخوش، دهانش از خنده باز
این چنین نفرین، دعا پندارد او
چشم نگشاید، سری برنارد او
گر بدیدی یک سر موی از معاد
اوش گفتی این چنین عمر تو باد!
ادامه دارد...
👇
@wittj2