هدایت شده از خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
#خاطرات_خود_نوشت
#ادمین_نوشت
می خواهم به جای سوگند در جشن فارغ التحصیلی، با سوگند به آرمان های امام و انقلاب نامه خود را شروع کنم، نمی دانم باید از سیستم های آموزشی احمق پرور و بدکار آفرین تان شروع کنم یا از خرفتان کرسی نشین.
نمی دانم از چند سال عمر و فکر و جوانی ام بگویم که در دانشگاه شما تلف شد یا از سیستم های تاریخ مصرف گذشته، اظهار تاسف کنم.
نمی دانم چه طور باید از خاکی بگویم که بر سر دانشکده علوم انسانی ما شده است
نمی دانم از علمی بگویم که زینتی برای تظاهر زمانه است یا از علمی که محملی شده برای حاکمیت اشراف و سلطه زور، نمی دانم از دیکتاتوری علمی بگویم یا از دانشگاه استعماری، نمی دانم از عمرو عاص بگویم یا ابوموسی اشعری، نمی دانم چه طور باید از خاکی بگویم که بر سر دانشکده علوم انسانی ما شده است!؟
من برای خودم و امثال خودم که بعد از چند سال از دانشگاه شما بدون هیچ علم و هنری فارغ التحصیل می شوند، قلباً اظهار تاسف می کنم.
فاصله چندین فرسنگی علوم نظری دانشگاه و فنون کاربردی آنقدر عیان است که نیازی به توضیح ندارد، در کشوری که بر پایه کشاورزی استوار است، بیکاری 93 درصدی مهندسان کشاورزی دانشگاه های شما مدعایی است برای ناکارآمد بودن آموزش هایی که در دانشگاه ارائه می شود.
همچنین رتبه بالا در المپیاد های علمی و رتبه های پايین در بخش صنعت نشانه دیگری برای فاصله زیاد بین علوم تدریسی و علوم کاربری و پادشاه لخت سیستم های آموزشی شماست.
زباله دان ذهنم مملو از کتاب هایی است که در دانشگاه شما تدریس می شود و این کتاب ها، کتاب هایی که گره ای در زندگی باز نمی کند و فقط تراکمی است از نوشته ها؛ و این ها چه جایی بهتر از زباله دان دارند؟
برای دانشگاهی که هر قدم مرا از خلق و خدا دور کرد متاسفم، من برای از دست دادن تمام فرصت هایم که در دانشگاه محملی برای بروز آنها نبود متاسفم، سه سال در حسرت یک همایش علوم انسانی ماندیم !! تا بالاخره در لابه لای کاغذ پاره های بعضی از مدیران مان برای همیشه به فراموشی سپرده شد.
من برای تمام بچه شیعه هایی که در دانشگاه شما به سکولار نماز خوان تبدیل شدند؛ متاسفم.
سیستم آموزشی ما منفعل است و پاسخ گوی نیازهای جامعه ما نیست، به درد بی دردی دچار است و خروجی های ما هم افرادی بی آرمان و بدون مدینه فاضله اند.
بسیاری از علوم ما سرگرمی بی دردان است و باید توجه داشت که تفکر عمیق از جایی آغاز می شود که آرمانی هست، آشفتگی روشی و ارزشی بیداد می کند.
علوم انسانی خنثی نیستند، فارغ از زمان و مکان ارزشی ندارند، بدون توجه به جامعه انسانی دردی را دوا نمی کنند و اگر خدمت نکنند به بیراهه ای می افتند که انتهای آن خیانت است و روز به روز بر نقش افرادی که در این سیستم آموزش دیده اند و تنها به دزد با چراغ شبیه شده اند، بیشتر می شود.
به نظرم می رسد که با این سیستم آموزشی احمق پرور، ما هر روزه به دور خود می چرخیم، گواه این صحبت ها در حجم 12 میلیونی پرونده های قضایی و آمار رو به افزایش طلاق و قتل در جامعه است، دانشگاهی که با درد های مردم بیگانه باشد، به درد نمی خورد.
تمام عقب ماندگی ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بوده است، متاسفانه نگاه ما از ابتدای انقلاب به تولید علم و سیستم های بومی که از آن به اسلامی سازی و پیونده حوزه و دانشگاه تعبیر می شود، یک نوع نگاه مکانیکی بوده است و بیشتر وقت مدیران ما صرف مهر زدن نامه های اداری و جلسات بی پایان و بی سرانجام شده است.
این درد نامه را با جمله ای از حیدر رحیم پور تمام می کنم؛ «خروجی سیستم های کارمند پرور دانشگاه های شما می شود خرفتان کرسی نشین و کوچک مردانی که بر صندلی های بزرگ می نشینند و کارمندان جمهوری اسلامی را می سازند و خیانتی که ادارات جمهوری اسلامی به انقلاب اسلامی کردند، دشمنان هم نکردند».
#یادش_بخیر
#فارغ_التحصیلی_کارشناسی