یه کم بحث عمیقتر
چند وقت پیش حدیثی قدسی خواندم در کتاب علامه حُرّ عاملی که: خداوند دو جا به تعبیری خنده اش میگیرد... یکی، جایی که بخواهد یکی را عزیز کند و همهٔ دنیا جمع شوند که ذلیلش کنند. و یکی وقتی بخواهد کسی را ذلیل کند و همهٔ دنیا جمع شوند که عزیزش کنند...
در جریان اخیر ایران، رسما ناجوانمردانه، برخی از ایرانیهای ساکن داخل و خارج به هر دری میزنند که به تصور خودشان ضربه اساسی بزنند. در حال رو زدن به هرکس و ناکسی هستند... به دشمنان ایران!. به کسانی که تا دیروز روحشان از وجود کشوری بنام ایران خبردار نبوده. و یا به کسانی که رسما اعلام کردهاند که بودجه سالانه دارند برای فروپاشی ایران. به کسانی که ذره ای هم ایران و ایرانی برایشان مهم نیست و هیچ دغدغه ای نسبت به ایران و مردمش ندارند. اصلا نمی دانند ایران کجاست. اصلا برایشان بی معنی ست رفتار این دست از ایرانی ها. خیلی از کارهایشان را دنبال کردم. واقعا رفتاری ضایع و دور از کلاس اجتماعی دارند. خیلی عجولانه و پرشتاب پیام می دهند. هشتک گذاری می کنند. به راحتی دروغ میسازند، بزرگ می کنند. خودشان باور می کنند. اینطور رو زدن به غریبه تازه نه با بیان اصل و حقیقت ماجرا که با دروغهای عجیب و غریبی ست که واقعا انسان احساس خجالت می کند...
بعد من فکر می کنم این حوادث چیز عجیب و جدید و متفاوتی نیست. در طول تاریخ هزاران بار حق و باطل به مصاف هم رفتند و مقابل هم قرار گرفتند. در ظاهر هم سپاه باطل بیش از سپاه حق بوده است. پر سرو صدا تر. پرجنجال تر. همان کف روی آب که قرآن می گوید باطل مانند کف روی آب است. و حق خود آب. به هیاهو و سر و صدایش توجه نکن. طبیعتا کف از بین می رود و آنچه می ماند خود آب است.
حضرت علی که به شهادت رسید تا زمان ششمین امام بعد ایشان مزار ایشان پنهان بود. چرا؟ چون توهین و تخریب می کردند. امام حسین که شهید شد، به حضرت زینب گفتند دیدی خدا با شما چه کرد و چه کسی شکست خورد و چه کسی پیروز شد؟ بعد هم در تاریخ هست که بارها مزار امام حسین را آب بستند و کامل زمین را شخم زدند و کشاورزی کردند که قبرها گم شوند... اما امروز را می بینیم... در این دنیایی که به سمت تمامی سبکهای گناه و آلودگی و بی دینی می رود گرایش انسانها به این والامقام ها هر سال گسترده تر می شود. و مراسماتی که در دایره یک گروه از شیعیان بود به گستردگی تمام مسلمانان شده و حتی با دین و خارج از دین، جهانی شده است. یعنی تا جایی که از سراسر جهان میلیونی به سمت او برای اربعینش حرکت می کنند... اربعین حسینی هنوز بایکوت خبری است در دنیا ولی هرکه آمار گرفته و محاسبه کرده اعلام کرده است که چنین تجمع و گردهمایی در جهان با این سبک خاص اصلا سابقه و شبیه ندارد.
تاریخ خوانی و آینده پژوهی به ما می گوید: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». زمانی در جهان قرآن ها به آتش کشیده شد با هدف تظاهر به تنفر مردم از اسلام. اما ناگهان خبر رسید سرعت گرایش به اسلام در جهان بیشتر شده است. از خیلی از کسانی که مسلمان شدند پرسیدند: علت مسلمان شدن شما چه بود؟ گفتند: ما اصلا نمی دانستیم قرآن چی هست! وقتی این همه هیاهو در دنیا دیدیم گفتیم برویم این کتاب را بخوانیم ببینیم آخر چه گفته که انقدر مورد نفرت است و بعد با معارف عمیقی آشنا شدیم که هیچ جا سراغ نداشتیم و این باعث هدایت ما شد...
حالا من فکر می کنم احتمالا وقایعی در پیش است که باید اول ایران در جهان شناخته شود... بی شک خیلی ها تازه می پرسند ایران کجاست؟ ایرانیها چه کسانی هستند؟ رهبر ایران چه کسی است؟ داستان چیست؟ یعنی با این دروغ ها اول ایران را می شناسند ولی کم کم... با ایران واقعی آشنا می شوند.
پس به نظر لازم هست دنیا ما را بشناسد... چون اتفاقاتی جهانی در راه هست که ظاهرا محورش ایران خواهد بود... اتفاقی نجات بخش، مانند همان انفجار نور و البته با مقیاس جهانی. بخاطر همین باید بدانیم در این میان دنیا به کام کسانی که این توطئه را تئوریزه کردند پیش نخواهد رفت. قرن هاست سنت های الهی کاملا مشخص محقق و تکرار می شود. دود آتش این ناجوانمردی که به پا کردند در چشم تک تک این افراد خواهد رفت. در زندگی فردی و اجتماعی آن ها. اما خب آینده جهان در این خصوص در ادامه، هم دیدنی، هم شنیدنی و هم تجربه کردنی است... فقط چون در حصار زمان و مکانیم نیاز به صبر هست.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
https://eitaa.com/women92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یکی از تلخترین صحنههای زندگی را در #هلند تجربه کردم...
در هلند رایج است که میزهای رستوران را بیرون رستوران هم میچینند و خیلیها کنار خیابان غذا میخورند. یعنی مردمی که عبور میکنند شاهد غذاخوردن دیگران هستند...
امروز یک جوان ظاهراً اروپایی و فقیر دیدم که خیلی غمانگیز به سمت یکی از این میزها آمد که همه پیتزا سفارش داده بودند و درخواست کرد یک برش هم شده به او هم بدهند... آنها اول بیمحلی کردند. اما اصرار جوان را که دیدند با او با تندی برخورد کردند که نمیشود و برود... از اینکه از بیش از ده نفر حتی یک نفر دلش نسوخت که یک برش از غذایش را به او بدهد شوک شدم.
او دقایقی خیره نگاه کرد و با چهرهای که دل شکستگی در آن موج میزد آنها را ترک کرد. داشتم دیوانه میشدم. کاش آن لحظه در حال غذا خوردن بودم و کل غذایم را به او میدادم... کاش پول نقد همراهم بود که به او پولی میدادم....
هرچه بود باید کاری میکردم اما موقعیتش هیچ گونه برایم فراهم نبود...
خیلی اذیت شدم و ناخواسته یاد اربعین حسینی افتادم...
داستان سرعت گرایش جوانان غرب به اسلام از اینجا شروع میشود. از تجربه دو فرهنگ بسیار متفاوت...
https://eitaa.com/women92
🔴اینم تصاویری که دیروز در #هلند گرفتم. تنوعی از پوششها حتی با چادر.
البته تعدادش بیشتر بود که در
پستهای بعدی ارسال میکنم و این تعداد را گزینش کردم.
حدود نیم ساعت رفتم خرید در یک محله کوچک.
من فکر می کنم حتی نسبت به شش ماه پیش هم، تعداد محجبهها بیشتر شده است...
شنیدم کسی در ایران گفته حجاب موضوعی قدیمی است و باید به روز بود☺️ واقعا فقط میشود لبخند زد... به روز ترین اتفاق دنیا گرایش به دین اسلام و مشخصا گرایش زنان به پوشش و #حجاب است...
https://eitaa.com/women92
لطفا کانال مطالعات اسلامی زنان را به دوستان خود معرفی کنید
چه اتفاقی در عراق افتاده...
اولین سالی بود که ایران موفق شده بود راه کربلا را باز کند... خون شهدا ثمر داده بود... صدام بود... اما دیگر مانع نمیشد...
خوب خاطرم هست که اما بسیار سختگیرانه بود. مفاتیح و زیارت عاشورا در عراق یافت نمیشد! تازه در ایران مفاتیحهای جامع شیخ عباس قمی در ابعاد کوچک چاپ میشد. سنی نداشتم. اما بتازگی یکی خریده بودم و خیلی دوستش داشتم.
پدر بزرگم که آن را دید خیلی خوشش آمد. اجازه خواست که با خودش به کربلا ببرد. بحث این بود که کتاب را ورق ورق کنند یا نه. که نکند وسایل را بگردند و کتاب را بگیرند و دور بیندازند! تجربه تلخی از سفر حج داشت...
اما گفتند کوچک است و خلاصه کتابم را به امانت بردند. وقتی برگشتند خبری از کتاب نبود. پدر بزرگم گفت مردی عراقی و شیعه با گریه گفته ما از این کتب دعا نداریم. دسترسی نداریم. این کتاب را به من ببخش...
پدر بزرگم هم دو دستی تقدیم کرده. بعد که برگشتند، سعی میکرد از دل من در بیاورد... با این توضیح که نمیدانی چگونه گریه میکرد، درخواست میکرد... و من غرق خوشحالی بودم که امانتیام در کربلا مانده... یعنی الان مفاتیحم کجاست؟؟...
سالها از آن روزها گذشته و هر زمان سیل و شکوه جمعیت و فراوانی زوار از اقصا نقاط جهان و راحتی حرکت به سمت کربلا با ماشین شخصی و بدون ویزا از ایران را که میبینم یاد این داستان میافتم...
و فکر به تغییر روال تاریخ و جهت آن...
دو روز پیش هم یک کاروان از #هلند راهی کربلا شدند...
آیا هنوز معلوم نیست اتفاقی در عالم افتاده؟
معلوم نیست حماسهای شکل گرفته و واقعهای کبیر و جهانی در راه است؟ کجا و چه قدرتی هر سال توانسته بیش از سال قبلش جمعیتی میلیونی و رو به افزایش را از همه عالم یکجا جمع کند!؟
معلوم نیست از دل آلودگی و سیاهی و تباهی جهان، انفجاری از نور در حال وقوع است؟
چنین روزهایی را عراق تجربه کرده که خیلی هم از آن نگذشته.
اما امروز در کربلا و نجف چه خبر است و صدام کجاست؟
مکه، مدینه، قبرستان بقیع، فلسطین اشغالی مسجد الاقصی، اروپا، آمریکا، شرق و غرب عالم، تا انتهای افق...
اندکی صبر، سحر نزدیک است...
https://eitaa.com/women92
لطفا کانال مطالعات اسلامی زنان را به دوستان خود معرفی کنید