✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه✨
قسمت اول
من مدتی بود که به خدمت حضرت آیت الحق, حاج آقا حق شناس این استاد اخلاق و سلوک الی الله می رسیدم و از جلسات پربار این استاد استفاده می کردم. سالها بود که به دنبال یک استاد معنوی می گشتم و حالا با راهنمایی برخی علمای ربانی تهران توانسته بودم به محضر این عالم خود ساخته راه پیدا کنم👌شنیده بودم که حضرت استاد این شاگرد خود را بسیار دوست داشته; برای همین تصمیم گرفتم که در مراسم تشیع این شهید عزیز شرکت کنم. مراسم تشییع به پایان رسید.
پیکرشهید🌷را به سوی بهشت زهرا (سلام الله علیها) بردند, من هم به همراه آنها رفتم. درآنجابه دلیل اینکه شهیددرحین نبرد به شهادت رسیده بود, بدون غسل 🚿و کفن باهمان لباس نظامی آماده تدفین شد.
چند ردیف بالاتراز مزار عارف مبارز, شهیدچمران, برای تدفین اوانتخاب شد.من جلو رفتم تابتوانم چهره ی شهید را ببینم. درب تابوت باز شد, چهره ی معصوم و دوست داشتنی شهیدرا دیدم, شاداب و زیبا بود. گویی به خواب عمیقی فرورفته❗️اصلا چهره ی یک انسانی که از دنیارفته رانداشت 🚫تازه دوستان او می گفتند: ازشهادت اوشش روزمی گذرد! دست این شهید به نشانه ی ادب روی سینه اش قرارداشت! یکی از همرزمانش می گفت: درلحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که اورا بلند کنیم.
وقتی روی پایش👣 ایستادروبه سمت کربلا دستش رابه سینه نهاد و آخرین کلام را برزبان جاری کرد《السلام علیک یااباعبدالله. بعدهم به همان حالت به دیدار ارباب بی کفن رفت✅ برای همین دستاش هنوز به نشانه ادب برسینه اش قرار دارد!
برای من عجیب بود. چراطلاب علوم دینی و شاگردان استاد, که معمولا انسانهای صوری هستند درفراق این دوست, طاقت از کف داده اند⁉️
پیکر شهید را داخل قبرگذاشتندو لحدرا چیدند. شخصی که آخرین لحد را گذاشت, و بیرون اومده رنگش پریده بود😰 پرسیدم چیزی شده? گفت: وقتی آخرین سنگ را عوض کردم, ناگهان بوی عطرفضای قبر را پرکرد. باورکنید با همه ی عطرها دنیایی فرق داشت‼️
امروز مراسم ختم این شهیداست. رفقا گفته اند: خود استاد حق شناس درمراسم حضورمی یایند! فراق این جوان برای استاد بسیار سخت بود 😔من در اطراف درب مسجد🕌 امین الدوله ایستادم .می خواستم به همراه استاد وارد مسجد شوم.
دقایقی بعد این مرد خدا از پیچ کوچه عبورکرد و به همراه چندتن از شاگردان به مسجد نزدیک شد. این پیراهل دل💖 درجلوی درب مسجد سرشان را بلا آوردند و نگاهی👀 به اطرافیان کردند.
بعد باحالی نالان و افسرده گفتند: آه.آه, آقاجان. دوباره آهی ازسر حسرت کشیدند و فرمودند;《بروید در تهران بگردید و ببینید کسی ماننداین احمدآقا پیدا می کنید⁉️》
شب موقع نماز فرا رسید.در شبهای دوشنبه وغروب جمعه ایشان مجلس موعظه داشتند.
یک صندلی برایشان می گذاشتند و این مرد واراسته مشغول صبحت می شد. آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند, اما ازجا بلندشدند و روی صندلی
شروع به صحبت کردند. صحبت ایشان به همین شهید مربوط می شد. در اواخر سخنان خود دوباره آهی ازسر حسرت در فراق این شهید کشیدند.
بعد در عظمت این شهید فرمودند:《این شهید را دیشب درعالم رویا دیدم. ازاحمد پرسیدم چه خبر⁉️به من فرمود: تمام مطالبی که (ازبرزخ و....)می گویند حق است. از شب اول قبروسوال و....اما من را بی حساب و کتاب بردند.》
بعدمکثی کردند و فرمودند:《رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمیدانم این جوان چه کرده بود, چه کردکه به اینجا رسید!》
من باتعجب😳 به سخنان حضرت استاد گوش می کردم.به راستی این جوان چه کرده بود که استاد بزرگ اخلاق و عرفان این گونه در وصف اوسخن می گوید⁉️ بعد از مراسم ختم به یکی ازدوستان شهید گفتم: این شهید چند ساله بوده? گفت: نوزده سال! دوباره پرسیدم دراین مسجد چه کاری می کرد? طلبه بود? او جواب داد: نه,طلبه رسمی نبود. اما از شاگردان اخلاق و عرفان حضرت استاد بود. دراین مسجد هم کار فرهنگی و پذیرش بسیج انجام می داد.
تعجب من بیشتر شد😱 یعنی یک جوان نوزده ساله چگونه به این مقام رسیده که استاداین گونه از او تعریف میکند؟
👈 ادامه دارد
#کانال_بانوان_برتر_کاشان
@women_kashan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
✅ذکر روز چهارشنبه: صد مرتبه یا حی و یا قیوم
🌸🌸
🔸السلام علیک یا ابا صالح المهدي ادرکنی
🌼🌼
🔸سلام بر شما مهربانان
🍀🍀
بانوان برتر کاشان
مطالب بهترین زوج جلسه #۳۲۶ 🔴 #اثر_لحن_در_زندگی 💠 آقایان و خانمهای عزیز بدانید #لحن شما موقع صدا کر
مطالب بهترین زوج #جلسه۳۲۷
🔴 #پیامبر_صلی_الله_علیه_و_آله:
💠 ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎی #ﺯﻥ ﻭ #ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ،
👱♂ ⬅️ 😁
👱♀⬅️ 😃
ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ یکدیگر ﻭ ﯾﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎفظی ﺻﺪﻗﻪ ﺍست و ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻧﻔﺎﻕ فی ﺳﺒﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ.
📙ڪﺎفے ﺝ۵ ﺹ۵۶۹
#کانال_بانوان_برتر_کاشان
@women_kashan
تــــوجه تــــوجه
دعوت کار خیر از طرف حاج خانم رسول زاده
🌸باعرض سلام و تبریک ماه رجب وقبولی عبادات
✅جلسه فارس الحجاز درنظر دارد که برای سلامتی امام زمان( عج)
۱- قربانی
و
۲- دریافت صدقه انجام دهد
عزیزانی که مایلند در این دو عمل خیر شرکت کنند
کمکهای نقدی خود را جداگانه به این دو شماره حساب واریز کنند
🌸🌸🌸
شماره حساب برای قربانی
6037 9919 4103 3023
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شماره حساب برای صدقات
6037 9981 1231 6293
هردو بنام صدیقه طاهره نراقی بانک ملی
👌ازهمکاری صمیمانه تون متشکرم
بانوان برتر کاشان
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه✨ قسمت اول من مدتی بود که به خدمت حضرت آیت الحق, حاج آقا حق شناس این استاد
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه #قسمت_۲
آن شب به همراه چندنفر👥👥 از دوستان و به همراه آیت الله حق شناس به منزل همان شهید در ضلع شمالی مسجد رفتیم. حاج آقا وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل روبه برادر شهید کردند و با حالتی افسرده😥 خاطره ای نقل کردند و فرمودند: به جز بنده و خادم مسجد این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشتند. بعد نفسی تازه کردند و فرمودند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم به محض اینکه در را باز کردم دیدم 👀شخصی در مسجد مشغول نماز است. حضرت آقای حق شناس مکثی کردند و ادامه دادند: من دیدم یک جوان در حال سجده است. اما نه روی زمین😳بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح 📿حق است!
حاج آقاحق شناس درحالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود😢, ادامه دادند: من جلورفتم و دیدم همین احمدآقا مشغول نماز است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت: تا زنده ام به کسی حرفی نزنید❌
بعد از تایید حضرت آقای حق شناس بود که برخی از نزدیک ترین دوستان این شهید لب به سخن گشودند👌آن ها آنچه را به چشم خود دیده بودند بیان کردند و من باتعجب بسیار😳, فقط گوش می کردم.
آیا یک جوان می تواند به این درجه از کمال بشری دست یابد?! نمی دانم⁉️ چرا من به طور ناخودآگاه در تمام مراسم این شهید حضور داشتم. چرا این عبارت عجیب را از زبان این استاد وارسته و به حق رسیده شنیدم! چرا⁉️ شاید این بار مسولیتی برعهده ماست.
شاید خدای متعال می خواهد یکی از بندگان خالص و گمنام درگاهش را که بسیارساده و عادی در میان ما زندگی کرده به دیگران معرفی کنیم. شاید برای این دوره ی معاصر که غالب بشر در ورطه ی حیوانی خود دست و پا می زند احمدآقا الگویی شودبرای آن ها که می خواهند در مسیر بندگی باشند💯
هرچند از دوران شهادت ایشان چند دهه گذشته, اما با یاری خدای متعال تصمیم گرفتیم که خاطرات 🔖این عبد درگاه الهی را جمع آوری کنیم. تازه زمانی که کار شروع شد, متوجه دیگر سختی های کار شدیم.
احمد آقا از آنچه فکر می کردیم بسیار بالاتر بود. اما اگر استاد العارفین این گونه در وصف این جوان سخن نمی گفت, کار بسیار سخت تر می شد.
ادامه دارد 👈
#کانال_بانوان_برتر_کاشان
@women_kashan
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
🎍نوروز_مبارک🎉🎉🎉
🌈تنوعی جذاب از پوشاک اعضای خانواده در فروشگاه #خانه_ایرانی_کاشان
⏳فرصتی نمانده! تا رنگبندی و سایزبندی کامله خرید کنید.💯
📣شعار همیشگی ما که یادتونه!
🛑"کیفیت عالی، قیمت مناسب"
#پیراهن
#تیشرت
#روسری
#چادر
#ست_زنانه
#ست_مردانه
#ست_بچه_گانه
#شومیز
#حوله_مسافرتی
#صابون_مسافرتی
#کیف
#کفش
#پاپوش
#شال
#گل_سر
#شلوار_مجلسی
#شلوار_راحتی
🗓هر روز از ۱۷:۳۰ تا ۲۱:۳۰، حتی جمعه ها
📌خ آیت الله کاشانی روبروی ک حوضخانه
🛍اطلاعات کامل محصولات را در کانال های زیر مشاهده کنید.
تلگرام
🇮🇷https://t.me/joinchat/AAAAAEYeUpC4AvK7K0dGsw
ایتا🇮🇷http://eitaa.com/joinchat/2502098944C9e414f0c96
🔰پیج اینستاگرام ما رو فالو کنید👇
https://www.instagram.com/khane_Irani_Kashan
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
بسم الله الرحمن الرحيم
✅ ذکر روز پنجشنبه:صد مرتبه
لا اله الا الله الملک الحق المبین
🍀🍀
🔸السلام علیک یا ابا صالح المهدي ادرکنی
🌹🌹
🔸 سلام بر بانوان سربلند و نمونه
🌷🌷
◾️شهادت غریب سامرا بر تمامی شیعیان تسلیت باد◾️
#کانال_بانوان_برتر_کاشان
@women_kashan
🤲اعمال شب لیلة الرغائب ۹۸/۱۲/۸
رجب نام نهری در بهشت است، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر. هرکسی یک روز از رجب را روزه بگیرد ، از آن نهر خواهد نوشید.🌸
🗒تهذیب الاحکام ج۲ ص۹۲
✨ماه رجب ماه پر برکتیه.
اولین شب جمعه ماه رجب شب لیلة الرغائب (شب آرزوها) است!
👌شما هم این شب را به دوستانتون یادآوری کنید
به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!!🌷
#التماس_دعا_از_شما_عزیزان🤲
#کانال_بانوان_برتر_کاشان
@women_kashan
❌آیین عبادی سیاسی نمازجمعه این هفته در شهر کاشان برگزار نمیشود
🔷رئیس ستاد #نماز_جمعه کاشان روز پنجشنبه در این زمینه بیان کرد: با توجه به ضرورت رعایت مسایل بهداشتی برای #پیشگیری از ویروس #کرونا مسوولان کاشان به این جمعبندی رسیدند./ایرنا
🔰پیگیر کاشون باش👇
@women_kashan
💢طبق اعلام بحران وضعیت کاشان تمام جلسات شهر این هفته کنسل شده بدین وسیله به اطلاع می رساند این هفته دعای ندبه منزل خانم حاج بابایی برگزار نمی شود.
🔰اخبار جلسات کاشان👇
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه #قسمت_۲ آن شب به همراه چندنفر👥👥 از دوستان و به همراه آیت الله حق شناس به م
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه #قسمت_سوم
آنچه که شاگردان و دوستان او از کرامات وحالات او می گفتند, کار را سخت تر کرده بود. آیا آنها را جمع آوری کنم و مکتوب کنم? آیا مردم ظرفیت پذیرش این سخنان رادارند? آیا ما را متهم به خرافه گری و...نمی کنند⁉️ آیا... و صدها سوال دیگرکه پاسخی برای آنها نمی یافتم.
خلاصه مدتها خاطرات او ذهن ما را درگیر کرده بود. تا اینکه با یاری خدای متعال از خود احمدآقا کمک خواستیم و کار را شروع کردیم. اگر هیچ کس هم از این مطالب سودی نبرد لااقل برای نگارنده مفیداست.✅
مطالب او همگی درس درست زیستن است. احمدآقا مربی فرهنگی مسجدبود. بارها به شاگردانش درباره ی عمل به دستورات دین و پرهیز از گناه سفارش می کرد👌 در بسیاری از موارد برای آن ها از نتایج اعمالشان می گفت. ازعقوبت گناهان و از فضایل کار نیکشان آنها را باخبر می کرد.
او مانند یک طبیب, دردهای معنوی را به خوبی درمان می کرد. نسخه های او همگی مطابق با دستورات دین و آیات و روایات بود. برای همین امروز هم می توان به کلام دلنشین این استاد راه اعتماد کرد و آن را چراغ راه قرار داد. ما از خداوند متعال مدد گرفتیم و از روح بلند این شهید🌷کمک خواستیم. اما احتیاج بود که مطالب عرفانی و شاید عجیب ایشان مستند باشد.
فقط نقل قول از اطرافیان, کارجالبی نیست.این بار هم خود شهید ما را یاری کرد! درست زمانی که خواستیم مطلب را آماده کنیم خبر جدیدی به مارسید!
بعد از 27سال در لابه لای یک کیف💼 قدیمی و داخل یک سررسید, یک دفتریاداشت کوچک🗒 از احمدآقا پیدا شد! در این دفترچه به قلم خود احمدآقا گوشه ای از حالات و اتفاقات معنوی ایشان نگاشته شده بود. این مطالب تمام خاطرات دوستان و عبارت حضرت آقای حق شناس را تایید می کرد.
✅حالا دیگر خود شهید سندی قوی در اختیار ما قرار داده بود! ما هم بسم الله را گفتیم و کار را باقوت ادامه دادیم باید برای آن ها که در آینده می آیند بگوییم.
باید بگوییم برای زندگی صحیح از کدام الگوها باید استفاده کرد. باید گفت آن هادچه کردند و چگونه راه را پیدا کردند, باید این ستاره ها✨را به آیندگان معرفی کنیم تا راه رابهتر بشناسند. ان شاءالله
#آن_روزها
تهران خیلی کوچکتر از حالا بود. مردم زندگی های ساده ولی باصفای داشتند. به کم قانع بودند. اماخیر و برکت از سر و روی زندگی هایشان می بارید✅
خدای متعال می داند بااینکه اوضاع اقتصادی مردم بسیار ضعیف تر از حالا بود, اما دلخوشی مردم بیشتر بود. درب هرخانه🏠 که باز می شد لشکری از بچهای قد و نیم قد راهی کوچه وخیابان می شدند! خانه ها کوچک و متنوع بود. اما پر از خیر و برکت. صبح زود🌄مردها بسم الله می گفتند و راهی کار می شدند و خانمها توی خانه مشغول پخت و پز و شست و شو و....
من و حاج محمود در روستای آینه ورزان دماوند به دنیا آمدیم. دست تقدیر مارا به تهران آورده و دراطرف بازار مولوی ساکن کرد. حاجی مغازه ی چایی فروشی در چهارراه سیروس🚦داشت.
آن مواقع اکثر خانه ها دراطراف بازار ساکن بودند. تابه محل کارنزدیک باشند. خداوندمتعال باب رحمتش را به روی ما بازکرد زندگی خوب و هشت فرزند به ما عطا کرد.
ادامه دارد👈
#کانال_بانوان_برتر_کاشان
@women_kashan