eitaa logo
بانوان برتر کاشان
11.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
🌸اولین و بزرگترین کانال رسمی بانوان کاشان کانال اطلاع رسانی جلسات عمومی بانوان معرفی کلاسهای هنری و دوره های تربیت مربی هواشناسی اخبار مهم، مفید و بانشاط کاشان 😊 بزرگواران خوش آمدید 💚 اخبار و پیشنهادات @baanovan_bartar ❤️تبلیغات
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوان برتر کاشان
🌷 #دختر_شینا84 💥همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. این‌بار هم سمیه‌ی ستار را با خودمان آوردیم. فردا
🌷 💥قرآن را برداشت و بوسید. گفت: «این دستور دین است. آدم مسلمان ِزنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته‌ام. نمی‌خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم، نصف مال توست و نصف مال بچه‌ها. وصیت کرده‌ام همین‌جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه‌ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید» 💥بغض کردم و گفتم: «خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم» خندید و گفت: «در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ‌کس مرا به اسم صمد نمی‌شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می‌شوی‌ها! » اسم شناسنامه‌ای صمد، ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می‌زدند. صمد می‌گفت: « اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می‌کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد. » می‌خندید و به شوخی می‌گفت: « این بابای ما هم چه کارها می‌کند» 💥 بلند شدم و با لج گفتم: « من خوابم می‌آید. شب به‌خیر، حاج صمد آقا» سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان‌هایم به‌هم می‌خورد. از طرفی حرف‌های صمد نگرانم کرده بود. @women_kashan