🌠🌠🌠🌠
جلسه عزاداری دهه دوم ایام محرم
با حضور
✅سخنرانی سرکار خانم سرلک
ساعت⬅️ 5 عصر
زمان⬅️ دهه دوم محرم
آدرس ⬅ حسینه زاهد خیابان نطنز نرسیده به سه راه چمران
@women_kashan
🌠🌠🌠🌠
جلسه عزاداری دهه دوم ایام محرم
با حضور
✅سخنرانی سرکار خانم رسول زاده
ساعت⬅️ 9 الی 11 صبح
زمان⬅️ 11 الی 20 محرم
آدرس ⬅ خ آیت الله کاشانی، کوچه شهید موسویان، منزل مس فروش
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
🌷 #دختر_شینا75 💥آقا شمساللّه کنار مادرشوهرم نشسته و به تلویزیون خیره شده بود. تا مرا دید، گفت: « م
🌷 #دختر_شینا76
💥فردای آن روز نزدیکهای ظهر بود که چند تا بچه از توی حیاط فریاد زدند: «آقا صمد آمد. آقا صمد آمد» خانه پر از مهمان بود. دویدیم توی حیاط. صمد آمده بود. با چه وضعیتی! لاغر و ضعیف با موهایی ژولیده و صورتی سیاه و رنجور. دلم نیامد جلوی صدیقه با صمد سلام و احوالپرسی کنم، یا جلو بروم و چیزی بگویم. خودم را پشت چند نفر قایم کردم. چادرم را روی صورتم کشیدم و گریه کردم. صدیقه دوید طرف صمد. گریه میکرد و با التماس میگفت: « آقا صمد! ستار کجاست؟! آقا صمد! داداشت کو؟!» صمد نشست کنار باغچه، دستش را روی صورتش گذاشت. انگار طاقتش تمام شده بود. هایهای گریه میکرد. دلم برایش سوخت. صدیقه ضجّه میزد و التماس میکرد: «آقا صمد! مگر تو فرماندهی ستار نبودی؟ من جواب بچههایش را چی بدهم؟ میگویند عمو چرا مواظب بابامان نبودی؟! » جمعیتی که توی حیاط ایستاده بودند با حرفهای صدیقه به گریه افتادند. صدیقه بچههایش را صدا زد و گفت: « سمیه! لیلا! بیایید عمو صمد آمده. باباتان را آورده»
💥 دلم برای صمد سوخت. میدانستم صمد تحمل این حرفها و این همه غم و غصه را ندارد. طاقت نیاوردم. دویدم توی اتاق و با صدای بلند گریه کردم. برای صمد ناراحت بودم. دلم برایش میسوخت. غصهی بچههای صدیقه را میخوردم. دلم برای صدیقه میسوخت. صمد خیلی تنها شده بود. صدای گریهی مردم از توی حیاط میآمد. از پشت پنجره به بیرون نگاه کردم. صمد هنوز کنار باغچه نشسته بود. دلم میخواست بروم کنارش بنشینم و دلداریاش بدهم. میدانستم صمد از هر وقت دیگر تنهاتر است. چرا هیچکس به فکر صمد نبود. نمیتوانستم یک جا بایستم. دوباره به حیاط رفتم.
@women_kashan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
ذکر روز جمعه:صدبار
اللهم صل علی محمد و آل محمد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
السلام علیک یا ابا صالح المهدي ادرکنی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
سلام برشما منتظران
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
📣📣 توجه توجه
🔸 یک نذر فرهنگی به مناسبت ایام محرم
🌸با توجه به مباحث #قرآنی ، #مناسبتی_اخلاقی و #مهدویت که در پیش دبستانی مهد قرآن کریم کاشان آموزش داده میشود
شخصی نذر کرده و تقبل کرده هزینه 300 هزارتومان هزینه مهد و پیش دبستانی ده دانش آموز که مشکل مالی دارند پرداخت کند
✅اولویت با کسانی است که زودتر به ایدی کانال نام دانش اموز بفرستند تا ذخیره شود
و فردا صبح برای ثبت نام اقدام کنند
☎️55577880
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
🌷 #دختر_شینا76 💥فردای آن روز نزدیکهای ظهر بود که چند تا بچه از توی حیاط فریاد زدند: «آقا صمد آمد.
🌷 #دختر_شینا77
💥مادرشوهرم روبهروی صمد نشسته بود. سرش را روی پاهای او گذاشته بود. گریه میکرد و میپرسید: «صمد جان! مگر من داداشت را به تو نسپردم؟! » صمد همچنان سرش را پایین انداخته بود و گریه میکرد. مردها آمدند. زیر بازوی صمد را گرفتند و او را بردند توی اتاق مردانه.
💥جلو رفتم و کمک کردم تا خواهرشوهر و مادرشوهرم و صدیقه را ببریم توی اتاق. از بین حرفهایی که این و آن میزدند، متوجه شدم جنازهی ستار مانده توی خاک دشمن. صمد با اینکه میتوانسته جسد را بیاورد، اما نیاورده بود. به همین خاطر مادرشوهرم ناراحت بود و یکریز گریه میکرد و میگفت: «صمد! چرا بچهام را نیاوردی؟!» آخر شب وقتی خانه خلوت شد؛ صمد آمد پیش ما توی اتاق زنانه. کنار مادرش نشست. دست او را گرفت و بوسید و گفت: «مادر جان! مرا ببخش. من میتوانستم ستارت را بیاورم؛ اما نیاوردم. چون به جز ستار، جسد برادرهای دیگرم روی زمین افتاده بود. آنها هم پسر مادرشان هستند. آنها هم خواهر و برادر دارند. اگر ستار را میآوردم، فردای قیامت جواب مادرهای شهدا را چی میدادم. اگر ستار را میآوردم، فردای قیامت جواب برادرها و خواهرهای شهدا را چی میدادم» میگفت و گریه میکرد. تازه آن وقت بود متوجه شدم پشت لباسش خونی است. به خواهرشوهرم با ایما و اشاره گفتم: «انگار صمد مجروح شده»
@women_kashan
🌠🌠🌠🌠
جلسه عزاداری محرم ویژه بانوان
با حضور
✅سخنرانی سرکار مقنی
ساعت⬅️ 17 عصر
تاریخ⬅️ به مدت ۵ روز، از یکم تا پنجم مهر
آدرس⬅️ مسکن مهر غدیر ۱۸۸ واحد ۱۰
@women_kashan
📣📣کلاس طراحی سیاه قلم
✅اموزش عالی با بهترین مربی
✅ اموزش طراحی چهره😎
✅فردا شنبه ساعت 10 صبح شروع کلاس
جهت ثبت نام با شماره 09900750965 تماس بگیرید
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
📣📣 توجه توجه 🔸 یک نذر فرهنگی به مناسبت ایام محرم 🌸با توجه به مباحث #قرآنی ، #مناسبتی_اخلاقی و #مهد
همه افرادی که هنوز ثبت نام نکردند و دغدغه مالی داشته اند فردا صبح از ساعت 8 صبح به مهد قران تشریف بیاورید
مدیریت #طرح_های_ویژه ای درنظر گرفته اند تا همه فرزندان گل کاشانی بتوانند #پیش_دبستانی بروند
مهارت هایی که بچه ها در پیش دبستانی یاد میگیرند نیاز همه بچه هاست
☎️55577880
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
ذکر روز شنبه:صدبار
یا رب العالمین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
السلام علیک یا ابا صالح المهدي ادرکنی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
سلام علیکم و رحمت الله
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌠🌠🌠🌠
جلسه عزاداری محرم ویژه بانوان
با حضور
✅سخنرانی سرکار خانم نصیری
استاد حوزه و دانشگاه
ساعت⬅️ 10:20
تاریخ⬅️ ۳۱ شهریور و ۱ و ۲ مهر
آدرس⬅️ کمربندی، بعد از اتوبوسرانی، روبروی پمپ گاز، کوچه مسجدالزهرا، روبروی مسجد الزهرا، منزل ماشالا زاده (مزروع)
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
مطالب بهترین زوج #جلسه209 #خانومها_بخونن 💞 مردها نیاز دارن که ازشون قدر دانی و تشکر بشه ✅خانومها
مطالب بهترین زوج #جلسه210
💟 #خانم_ها_بخوانند
✅ گاهی برخی خانمها وقتی میخواهند به بیرون از منزل تشریف ببرند، دهها دقیقه جلوی آینه معطل میشوند!!! ولی متاسفانه هنگام ورود و حضور #همسر در منزل حاضر نیستند یک نگاهی به آینه بیاندازند و خودشان را برانداز نمایند...
💟 جذابیت در برابر همسر را دست کم نگیرید.
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
🌷 #دختر_شینا77 💥مادرشوهرم روبهروی صمد نشسته بود. سرش را روی پاهای او گذاشته بود. گریه میکرد و می
🌷 #دختر_شینا78
💥صمد مجروح شده بود. اما نمیگذاشت کسی بفهمد. رفت و لباسش را عوض کرد.خواهرش میگفت: « کتفش پانسمان شده. انگار جراحتش عمیق است و خونریزی دارد» با ابن حال یک جا بند نمیشد. هر چه توان داشت، گذاشت تا مراسم ستار آبرومندانه برگزار شود. روز سوم بود. در این چند روز حتی یک بار هم نشده بود با صمد حرف بزنم. با هم روبهرو شده بودیم، اما من از صدیقه خجالت میکشیدم و سعی میکردم دور و بر صمد آفتابی نشوم تا یک بار دل صدیقه و بچههایش نشکند. بچهها را هم داده بودم خواهرهایم برده بودند.میترسیدم یک بار صمد بچهها را بغل بگیرد و به آنها محبت کند. آن وقت بچههای صدیقه ببینند و غصه بخورند.
💥عصر روز سوم، دختر خواهرشوهرم آمد و گفت: « دایی صمد باهات کار دارد» انگار برای اولین بار بود میخواستم او را ببینم. نفسم بالا نمیآمد. قلبم تاپتاپ میکرد؛ طوری که فکر میکردم الان است که از قفسهی سینهام بیرون بزند. ایستاده بود توی حیاط. سلام که داد، سرم را پایین انداختم. حالم را پرسید و گفت: « خوبی؟! بچهها کجا هستند؟! » گفتم: « خوبم. بچهها خانهی خواهرم هستند. تو حالت خوب است؟! » سرش را بالا گرفت و گفت: « الهی شکر» دیگر چیزی نگفتم. نمیدانستم چرا خجالت میکشم. احساس گناه میکردم. با خودم میگفتم: « حالا که ستار شهید شده و صدیقه عزادار است، من چهطور دلم بیاید کنار شوهرم بایستم و جلوی این همه چشم با او حرف بزنم. » صمد هم دیگر چیزی نگفت. داشت میرفت اتاق مردانه، برگشت و گفت: « بعد از شام با هم برویم بچهها را ببینیم. دلم برایشان تنگ شده»
@women_kashan
✂️✂️آموزش دوخت و دوز
🍽سرویس آشپزخانه ⬅️۲۰ تا ۲۵ مورد
هزینه 30 تومان
ست سیسمونی⬅️ تشک گارددار، تشک مسافرتی، بالشت شیر دهی، بالشت و تشک ساده و لحاف که به قنداق تبدیل میکنیم و..
هزینه 35 تومان
✅ست سیسمونی پیشرفته هم برگزار میشود برای افرادی که ترم یک گذرانده اند
👚خیاطی مقدماتی⬅️(الگو گرلاوین) اندازه گیری، الگو کشی، دوخت بلوز، مانتو، کت و دامن
هزینه 60 تومان
👗خیاطی پیشرفته ⬅️ (ترم دو) لباس کشی دراپه، کرواتی، شلوار، دامن، شومیز، رگلان، کیمینو
هزینه 80 تومان
👒چادردوزی⬅️ چهار مدل، مقنعه و شال مدل دار
هزینه 60 تومان
👗خیاطی مستقیم روی پارچه⬅️ ۸ مدل دو تا مانتو، دو تا شومیز، شلوار راحتی، مقنعه، دامن تونیک
هزینه 40 تومان
بهترین آموزش با مربی متبحر👌
✅جهت ثبت نام حضوری تشریف بیاورید
☎️55577880
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
✂️✂️آموزش دوخت و دوز 🍽سرویس آشپزخانه ⬅️۲۰ تا ۲۵ مورد هزینه 30 تومان ست سیسمونی⬅️ تشک گارددار، تشک
در ضمن کلاس
خیاطی مقدماتی⬅️ساعت 4
خیاطی پیشرفته ⬅️ ساعت 5:30
از دوشنبه همین هفته شروع میشود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
ذکر روز یکشنبه :صدبار
یا ذالجلال و الاکرام
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
السلام علیک یا ابا صالح المهدي ادرکنی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
سلام بر بزرگواران
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌠🌠🌠🌠
جلسه عزاداری محرم ویژه بانوان
با حضور
✅سخنرانی سرکار مقنی
ساعت⬅️ 8:15 صبح
تاریخ⬅️ دوم و سوم مهر
آدرس⬅️ سالن ورزشگاه سپاه کاشان
@women_kashan
📣📣توجه توجه
افراد متقاضی برای کارورزی و کمک مربی مهد و پیش دبستانی
با شماره زیر تماس بگیرند
09900750965
بانوان برتر کاشان
مطالب بهترین زوج #جلسه210 💟 #خانم_ها_بخوانند ✅ گاهی برخی خانمها وقتی میخواهند به بیرون از منزل تشر
مطالب بهترین زوج #جلسه211
#خانومها_بخونن
بعضیا از خانوما میگن همسرمون برامون هیچی نمیخره:
شاید دلیلش یکی از موارد زیر باشه
❌ چون خیلی از آقایون خرید کردن رو بدون حضور طرف مقابل دور ریختن پول میدونن ! چون میگن من یه چیز میخرم که ممکنه نیازش نباشه
❌ همسرتون اقتدار خرید برای شما رو از دست داده . یه بار زدی توو پرش و گفتی این چیه رفتی خریدی؟! دیگه دوست نداره برات خرید کنه
پس همیشه حتی اگه دوست نداری ازش تعریف کن و بگوو وااااااااااای چقدر خوووشگله به همه با افتخار نشون بده و بگو شوهرم خریده و بعد سعی کن به مرور سلیقه ت رو بیشتر بهش نشون بدی. مثلا تصاویری از چیزایی که دوست داری بهش نشون بده و ...
❌ همسرتون مناسبتا و این ها رو لوس و مسخره میدونه ... در این صورت شما برای خودتون جشن بگیرید ، وقتی ببینه شما چقدر برای خودتون ارزش قائلید کم کم پی میبره چقدر براتون مهمه ، لااقل در یه ضیافت مفت و مسلم و راحت دعوت شده!
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
🌷 #دختر_شینا78 💥صمد مجروح شده بود. اما نمیگذاشت کسی بفهمد. رفت و لباسش را عوض کرد.خواهرش میگفت: «
🌷 #دختر_شینا79
💥بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون. دنبالم آمد توی کوچه و گفت: « چرا میدوی؟! » گفتم:« نمیخواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه میخورد» آهی کشید و زیر لب گفت: « آی ستار، ستار! کمرمان را شکستی به خدا» با آنکه بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: « مگر خودت نمیگویی شهادت لیاقت میخواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش» صمد سری تکان داد و گفت: « راست میگویی. به ظاهر گریه میکنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر میکنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصهی خودم را بخورم»
💥داشتم از درون میسوختم. برای بچههای صدیقه پرپر میزدم. اما دلم میخواست غصهی صمد را کم کنم. گفتم: « خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند. » همینکه به خانهی خواهرم رسیدیم، بچهها که صمد را دیدند، مثل همیشه دورهاش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمیآمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس میکرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را میبوسیدند.
💥به بچهها و صمد نگاه میکردم و اشک میریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند. گفت: «کاش سمیهی ستار را هم میآوردیم. طفل معصوم خیلی غصه میخورد» گفتم: « آره. ماشاءاللّه خوب همه چیز را میفهمد. دلم بیشتر برای او میسوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد» صمد بچهها را یکدفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت:« سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید اینطوری کمتر غصه بخورد»
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
مطالب بهترین زوج #جلسه211 #خانومها_بخونن بعضیا از خانوما میگن همسرمون برامون هیچی نمیخره: شاید د
مطالب بهترین زوج #جلسه212
#هر_دو_بدانیم
"همدیگر را بفهمید!!!"
🍃 فرض کنید همسر شما کمی زود از کوره در میره و این ویژگی شخصیتی ایشون هست، با همچین فردی نباید تو شرایط بحث و دعوا دهن به دهن گذاشت چون اینکار فقط و فقط باعث تشدید تنش میشه.
👈 سکوت و گفتن جمله «حق با شماست!» میتونه بهترین تصمیم یک زن یا مرد با سیاست باشه که در شرایط بحرانی همسرشو آروم میکنه.
✅ اما این نکته رو در نظر بگیرید که حتماً وقتی حال هر دوتون خوب هست، در مورد اون موضوع با هم حرف بزنید...
@women_kashan
بانوان برتر کاشان
🌷 #دختر_شینا79 💥بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از
🌷 #دختر_شینا80
💥فردای آن روز رفتیم همدان. صمد میگفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای اینکه تنها نماند، بچهها را آماده کردم. سمیهی ستار را هم با خودمان بردیم. توی راه بچهها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی میکردند و میخندیدند. سمیهی ستار هم با بچهها بازی میکرد و سرگرم بود.
گفتم: « چه خوب شد این بچه را آوردیم. »
با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت.
گفتم: « تو دیدی چهطور شهید شد؟! »
چشمهایش سرخ شد. همانطور که فرمان را گرفته بود و به جاده نگاه میکرد، گفت: « پیش خودم شهید شد. جلوی چشمهای خودم. میتوانستم بیاورمش عقب... »
💥خواستم از ناراحتی درش بیاورم، دستی روی کتفش زدم و گفتم: « زخمت بهتر شده. »
با بیتفاوتی گفت: « از اولش هم چیز قابلی نبود. » با دست محکم پانسمان را فشار دادم. نالهاش درآمد. به خنده گفتم: « این که چیز قابلی نیست» خودش هم خندهاش گرفت. گفت: « این هم یک یادگاری دیگر. آی کربلای چهار! » گفتم: « خواهرت میگفت یک هفتهای توی یک کشتی سوخته گیر افتاده بودی. » برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: « یک هفته! نه بابا. خیلی کمتر، دو شبانهروز» گفتم: « برایم تعریف کن» آهی کشید. گفت: « چی بگویم؟! » گفتم: « چهطور شد. چهطور توی کشتی گیر افتادی؟! »
@women_kashan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
ذکر روز سه شنبه:صدبار
یا ارحم الراحمین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
السلام علیک یا ابا صالح المهدي ادرکنی
🌼🌼🌼🌼
سهشنبه دیگری از راه رسید انشالله امروزتون پر از خیر و برکت باشه دلتون به پاکی صبح، افکار بلندتون سبز
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
برچسب زنی بروی محصولات واجد محصولات تراریخته رسما در کشور شروع شد.
باید از سازمان غذا و دارو تشکر کرد که پس از چند سال مطالبه ملی توسط اساتید و دانشمندان و مردم که بالاخره در قانون مجلس هم آمد را عملی و اجرایی کرد زیرا:
۱- مردم حق دارند بدانند کدام محصولات تراریخته است
۲- مردم حق انتخاب دارند که تراریخته مصرف کنند یا خیر
نوشته تراریخته را مشاهده کنید.
لطفا هر محصولی که برچسب تراریخته دارد را عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید تا اطلاع رسانی شود.
@proffessorkarami
#بنیاد_ملی_سبک_زندگی_سالم
#پروفسور_علی_کرمی
#ترویج_سبک_زندگی_سالم
#نه_به_تراریخته
📣📣توجه توجه
ثبت نام کلاس های پاییز آغاز شد
🔸سرمه دوزی
🔸نقاشی روی پارچه
🔸شمع سازی
🔸عثمان دوزی
🔸فرشینه
🔸تاج و تل مجلسی
🔸بافتنی لباس و گل
🔸جواهر سازی
🔸گل کریستال
🔸تریکو بافی
🔸خیاطی مقدماتی
🔸رباندوزی
🔸خیاطی پیشرفته
🔸نقاشی روی سفال
🔸بافتنی عروسک
🔸گل سرمه
🔸کادو در بادکنک
🔸فنجان معلق
#لیست_کلاس_های_پخت_و_پز👩🍳
مهمون سرزده اومده خونت؟؟
نمیدونی بایدچی درست کنی؟
زمان زیادی هم نداری؟😢
اینکه ناراحتی نداره اگه کلاسهای پخت و پز رو شرکت کنی دیگه استرس نداری☺️ #شروع_خوب
🌮غذاهای مدرن
🍔انواع فینگرفود
غذاهای سنتی
🍹 دسر
🍩شیرینی
🎂 آموزش کیک های تولد: پایه ی کیک تولد، اصول خامه کشی کیک ،دیزاین کیک تولد، کار با قیف و ماسوره، آموزش کیک خامه ای تصویری
🍰آموزش کیک عصرانه
🍩 کوکی
سفره آرایی و میوه آرایی:
حکاکی هندوانه، حکاکی رو میوه جات، دورچین غذا و تزیین سالاد و....
🍹آموزش انواع ژله
ژله تصویری
🍷ژله تزریقی
✅برای حضور در کلاس ثبت نام به صورت حضوری روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت 4 تا 6 به آدرس زیر تشریف بیاورید:
بلوار مطهری، روبروی رستوران جوان، مهد قرآن کریم
55577880
@women_kashan