اربعین ۱۴۰۲ بود.
وارد حرم شدم از شدت گشنگی فقط دعا میکردم و میگفتم امام حسین رفتم بیرون بهم پیتزا بده.
یعنی هیچچچچ دعایی نکردمم فقط ایستاده بودم گریه میکردم که من گشنمه توروخدا پیتزا بده.
و خب چیشد؟ درست فهمیدید موقع برگشت از حرم به سمت موکب یهو جمعیت زیاد شد و من وارد خیابون اشتباه شدم. انقدر گیج بودم فکر میکردم دارم درست میرم.
وسطای خیابون رسیدم و دنبال کوچه ایی بودم که موکب مستقر بود تا برم پیش بابام دیدم دارن پیتزا میدن.
بچها واقعا بال در اوردمم.
اصلا تو عمرم انقدر خوشحال نبودم😭
یا امام حسین قول میدم دیگه پیتزا نخوام ولی نظر مثبتتون به یه چای عراقی تو حرمتون چیه؟🙏🏻