eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
7هزار دنبال‌کننده
687 عکس
590 ویدیو
144 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها نشر بدون نام کانال شرعاً مجاز نمی باشد.🚫 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 جلوه ذات خدا آمده است مظهر لطف و عطا آمده است طلعت آینه ی لم یزلی آیت شمس و ضحی آمده است وارث علم نبی پور علی تقی آن ابنِ رضا آمده است سبط احمد گل گلزار بتول نوگل باغ هدا آمده است مظهر ذات خداوند غفور منبع جود و سخی آمده است ولی و والیِ مُلکُ ملکوت حاکم هر دو سرا آمده است مشعل راه هدایت بر خلق نورِ مصباحِ هدا آمده است اولین اختر شاهنشه طوس شمس ایوان ولا آمده است دومین کوثر دریای کرم روح تسلیم و رضا آمده است سوم از چار محمد به جهان زینت عرش علا آمده است ثمر پنج تن آل عبا گُهَرِ بحر وفا آمده است محور شش جهت از کون و مکان پایه ی عرش و سما آمده است قبله ی هفتم ما را به جهان پسری زآل کسا آمده است نور چشمان امام هشتم خلف بَدرِ دُجی آمده است نهمین حجت حی متعال اسوه صدق و صفا آمده است دهمین روز رجب ماه خدا منبع فیض و دعا آمده است همه گویند به مهدی تبریک ماه پر نور و ضیا آمده است ناطق از پرده دل می گوید شافع روز جزا آمده است
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای دل، امشب مدینه بس زیباست غرق شور و شعف همه دنیاست هر کجا را که بنگری بینی محفل شادی و طرب برپاست رجبیون همه به پا خیزید شب راز و نیاز و ذکر و دعاست دهد این مژده جبرئیل امین وقت بخشیدن گناه و خطاست آب و جارو کنید عالم را شب میلاد دلبر دل هاست سخن ساکنان باغ بهشت ز شکوفایی گل طاهاست خانه ی غرق نور شمس شموس کعبه ی عاشقان آل عباست چشم دل باز کن ببین ای دوست گل لبخند بر لب مولاست امشب از ره جواد می آید آن که امید قلب خسته ی ماست عرشیان جملگی به هم گویند چه قدر این پسر شبیه رضاست یم جود و سخاست این مولود آری ابن الرضاست این مولود * دارم امشب به لب ثنای جواد سر گذارم به خاک پای جواد چشم امید دارم امشب بر کرم بی حد و عطای جواد همۀ هستی ام سر و جانم پدر و مادرم فدای جواد بین مردم گر آبرومندم هست از برکت دعای جواد می گشاید گره ز هر کارم دست های گره گشای جواد من در این آستان غریبه نیم بودم از اول آشنای جواد دوست دارم که وقت جان دادن بنگرم روی دلربای جواد چه شود گر شبی شوم ای دل! زائر صحن با صفای جواد دم باب المراد بنشینم بینم آن گنبد طلای جواد امشب عیدیّ خویش می خواهم فرج مهدی از خدای جواد ای سرا پا وجود تو برکات لحظه لحظه به مقدمت صلوات شاعر: جواد غفوریان
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بر سر آنم زبان بگشایم و آوا كنم خویش را در محضر مولای خود پیدا كنم تا بگوید سر گذشت غربتش را بهر من سر گذارم بر قدومش با دلش نجوا كنم او امام هشتم و آئینه ذات خداست عالمی را من فقط با نام او شیدا كنم تا كه مولانا رضا از دست من گردد رضا از زبان حال او گویم روایت ای خدا سال ها من منتظر بودم كه آید گوهرم این مبارك كودك و نور دو چشم مادرم او مبارك تر بود از هر چه مولود است و بس او محمد یا جواد است و بود تاج سرم او امامت را برایم تا ابد تثبیت كرد كرد رسوا فتنه ی خصم لعین و ابتر م او مسیح عترت صدیقه ی اطهر بود در مقام عصمتش همپایه ی كوثر بود كودك است اما چو لب وا كرد غوغایی نمود خطبه ای كوتاه خواند و كار زیبایی نمود آن چنان شیوا سخن گفت و عدو را پست كرد آن كه اهلش بود گفتا كار زهرایی نمود رفع تهمت كرد، از آن كه ز مریم برتر است بهر مادر كودك نازم مسیحایی نمود گفت من از نسل زهرایم عزیز حیدرم من جواد ابن الرضا آئینه پیغمبرم گر نمی آمد بنای دین حق كامل نبود دشمن من شاد می شد گر مرا حاصل نبود گر نمی آمد اگر چه بعد عمری انتظار تهمت دیرینه ی ابتر مرا باطل نبود بهر دیدار جمال نازنین كودكم كس شبیه من چنین آشفته و بیدل نبود پیش زهرا سر فرازم این جواد من بود نی كه بهر شیعه این باب المراد من بود دست از او بر مدارید این گل زهرا بود دست او باز است و كارش حل مشكل ها بود نی فقط آبادی دنیا بخواهید از جواد در قیامت كار او زیباتر از دنیا بود كم از او هرگز مخواهید این جفا بر او شود عاشق دیدار سائل چشم این آقا بود هستی ام دار وندار من همین دردانه است هر كه صاحب عقل باشد بهر او دیوانه است با چه جرات شرح اوصاف كمالش می كنید؟ با قیاس یوسفی وصف جمالش می كنید؟ یوسف از دریای زیبایی او یك قطره است از خدا گوئید گر نشر خصالش می كنید این جواد من شبیه من غریب و بی كس است منعم از گریه چرا وقت وصالش می كنید گوئیا می بینم اینك در جوانی دلبرم می شود مظلوم كشته مثل زهرا مادرم ماهیان بحر و مرغان هوا گریان او جمله ذرات دو عالم می شود نالان او از شرار زهر و از سوز عطش پرپر زند كف زند شادی نماید زوج بی ایمان او در شب میلاد او من روضه خوانی می كنم جان من كه باب او هستم فدای جان او اولین مرثیه خوان و روضه خوان او منم هر كه گوید از غم او میزبان او منم شاعر:جواد حیدری
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دل را شرر عشق مراد است امشب از شوق نگار خویش شاد است امشب ای غمزدگان عشق آئید اینجا صحبت ز گل روی جواد است امشب *** شده است ماه جمال که جلوه گر امشب که گرد نقره بریزد به بام ودر امشب در آسمان مدینه دو ماه می تابد شده است معجز شَقُّ القمر مگر امشب بیا به ساحت شمس الشموس ره سپریم که روی دامن خود دارد او قمر امشب چه دیدنی است سپهر ولایت ای یاران که ماه روی جواد است جلوه گر امشب شمیم رحمت حق است در فزای چمن که گشته گلشن دین غرق زیب و فر امشب کُنند جمله ترنم قناریان در باغ که بذر نغمۀ آنها دهد ثمر امشب ز فیض نام جواد است وعطر جان بخشش گرفته نخل ولا گرکه برگ وبر امشب بگو به روح الامین سوره فلق خواند که گشته شام امید رضا سحر امشب گریست بر گل خود باغبان چو او را دید چرا که دارد از آینده اش خبر امشب به سوز دل همه آئید امشب ای یاران دعا کنید که دارد دعا اثر امشب به دیگران چه نیازم اگر جواد از لطف کند به حال من خسته دل نظر امشب رسد به مسند والا گر ((آذری)) چه عجب جـــواز عفو بگیرد ز او اگر امشب شاعر : حسین آذری
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دلم امشب هوای یار کرده هوای دیدن دلدار کرده هم او که خواب شیرین شبم بود سحرگاهان مرا بیدار کرده خیالش راحت از جانها ربوده دلم را طالب دیدار کرده نفسهایش نسیم دلکش وصل نگاهش آسمان را خوار کرده صدایش برترین آوای عشق است که جان را محرم اسرار کرده مرا دلداده مهرش نموده دگر از غیر او بیزار کرده به یاران دلربایی ها نماید که دل را فارغ از اغیار کرده میان باغ گل چون رخ گشاید ز حسنش هر گلی را خار کرده ز زیبایی رویش صد چو یوسف به مستی راهی بازار کرده خیال او بهشت است و دلم را رها از جنت و از نار کرده به یمن مقدم بس نازنینش دو عالم را چنین پر بار کرده به دستان پدر تابیده آن سان که خورشید و قمر را تار کرده رضای حق به دیدارش رضا داد که شکر درگه دادار کرده غلام درگه ابن الرضایم که با عشقش مرا بیمار کرده
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ستاره سحری مژده سحر می داد فروغ صبح ز پایان شب خبر می داد ز صحن سینه ما دست عاطفت از شوق کبوتر دل ما را به عرش پر می داد فضای شهر مدینه معطر از گل بود شبی که گلبن باغ ولا ثمر می داد مگر نسیم ز باغ بهشت آمده بود که بوی ناب گل وسبزه های تر می داد سحاب رحمت حق بر مدینه سایه فکند خدا به حجت خود کوثری دگر می داد فلک به یمن قدومش ستاره باران بود خدا به شمس سپهر ولا قمر می داد زدیدگان پدر اشک شوق جاری بود شبی که بوسه به رخساره پسر می داد برای خلق گنهکار در شب میلاد خدا به نخل شفاعت دوباره بر می داد نهم سپهر ولایت جواد اهل البیت کریم بود و به هر بینوا گهر می داد هنوز کعبه شهادت دهد بدان محفل هرآن که مسئله پرسید از او نظر می داد دلم گرفته چه می شد اگر خدا یک شب چنان نسیم به کویش مرا گذر می داد چه عقده ها که وفایی زدل نمی شد باز به ما اگرکه خدا برگه سفر می داد شاعر : استاد سید هاشم وفایی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای پسر حجت هشتم جواد قبلگه حاجت مردم جواد گوهر دریای ولایت توئی چشمه فیاض عنایت توئی از همه خلق خدا برتری بعد رضا بر همگان رهبری ریزه خور خوان تو اهل زمین بنده فرمان تو روحُ الامین بحر کرم معدنِ جود و سخا شاهد جود و کرمت هل اتی قبله حاجات جهان کوی تو چشم امید همگان سوی تو قدر تو از علم تو پیدا شده نزد همه خصم تو رسوا شده مِهر تو جاری است در اعضای من ذکر تو آسایش فردای من جِن و مَلَک در ره تو پایبند اهل جهان از نِعَمَت بهره مند نام تو سر لوحه دیوان من مهر تو سرمایه ایمان من مظهر جودی و نامت جواد از کرم خویش خدا بر تو داد ای که به خلق دو جهانی امیر روز جزا دست مرا هم بگیر
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام حضرت باران سلام یا مولا امام زاده ی سلطان سلام یا مولا گدا برای تو بودن بهانه می خواهد ظهور معرفتی عاشقانه می خواهد شکوه حسن تو را آسمان نمی داند سرود اوج تو را جز ملک نمی خواند نگاه لطف تو را عالمی گدا بوده فقیر منّت آیات هل اتی بوده سحاب رحمت و رافت ، عطای بی منّت جواد جود و کرم ، نور ذاتی عصمت قنوت صبح دعا در نگاه شبهایت نشسته خیره به هر لحظه ی تماشایت به جان خریده ام آقا مدال دینت را شکوه صبح طلایی کاظمینت را رفیق نیمه شب از آسمان دعایم کن برای صبح زیازت مرا صدایم کن صدا کن ای تو مرا مقتدای زیبایی سرود آبی گلواژه های دریایی مدام معتکفم در حریم احسانت نشسته ام به گدایی روح ایمانت نشسته ام که امام الهدی مرا بخری مرا خریده و تا وادی فنا ببری شبیه رقص کبوتر کنار آینه ها طواف می کنم این لحظه ها به دور شما کنار شمع وجودت که حرف سرما نیست تو هستی از چه بترسم که نار بر ما نیست شاعر: وحید محمدی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نشسته‌ام بنویسم گدا نمی‌خواهی؟ میان خانه‌ی خود بینوا نمی‌خواهی؟ نشسته‌ام بنویسم کریم یعنی تو کریم‌زاده تو حاجت روا نمی خواهی شنیده‌ام که عطایت زبانزد همه است نیازمند برای عطا نمی‌خواهی به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد تو علم و معجزه و کیمیا نمی‌خواهی قسم به روی شما خوب می‌شوم آقا فقط بیا و نگو که مرا نمی‌خواهی منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو من از نگاه تو خواندم شما نمی‌خواهی... ... که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم که می‌کنی ز محبّان خود هواخواهی هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا من آمدم که بگویم به تو سپاسم را و جمع می‌کنم این بار من حواسم را که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز به غیر کوی شما دست التماسم را برای آنکه بیایم به محضرت آقا روا بُود که مرتّب کنم لباسم را برای جلب نظر از شما بسوی خودم من استفاده کنم عطر ناب یاسم را میان آیِنه‌کاری چنان شدم تکثیر هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را به غیر نان شما که نخورده ام هرگز ببین زبان و دهان نمک‌شناسم را میان دغدغه ها عطر عاشقی آید فرو نشاند در این دل غم و هراسم را دلم کنار شما خانه در فلک دارد جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد برای ذات خداوند امتدادی تو دوباره نور خدا را به سینه دادی تو زمینِ مُرده‌ی مردم دوباره احیا شد از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو تو از مریضی هر شیعه غصّه می‌خوردی ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر من از ولایت ‌تو آبرو گرفتم پس کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر تو در کرانه‌ی یا ربّنای من هستی من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر هزار غبطه به پای نگات می‌ریزم تمام عمر خودم را به پات می‌ریزم من از نگاه مدامت دوام می‌گیرم ولایت از سخنان امام می‌گیرم به خاک میکده من سر فرود آوردم فقط ز دست کریم تو جام می‌گیرم من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا که آخر از تو عَلَیکَ السّلام می‌گیرم اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده من از دوای شما التیام میگیرم کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین فقط پر از سر این برج و بام می‌گیرم به سنگ‌فرش حریم تو می‌کشم دستم تبرُّکاً در بیت الحرام می‌گیرم تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم چه خوب پیش شما من مقام می‌گیرم غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد تو آمدی که شوی قبله‌گاه مردم ما تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم محبّت تو بُود باعث تفاهم ما تو آمدی که شوی با گدات همسفره که نان جو بخوری جای نان گندم ما کنار حضرت معصومه یادتان کردم چه وقت بهر زیارت تو می‌روی قمِ ما؟ دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد به سر هوای پریدن به کاظمین آمد امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی خدای جودی و جود خدای منّانی به سائلت کن عطا‌ یا جواد ادرکنی طواف کوی تو برتر بُود ز بیت‌الله قسم به سعی و صفا‌‌ یا جواد ادرکنی رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی نشسته‌ام که بگیرم برات رفتن خود به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی تویی تو زاده‌ی شمسُ الشّموس یا مولا علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا نشسته مرد غریبی کنار گهواره کنار گریه‌ی بی اختیار گهواره رضا نشسته بخواند نوای لالایی برای کودک زیبا عُذار گهواره چقدر شب به سحر درد و دل کند با این گلی که شد همه باغ و بهار گهواره چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت چقدر سخت گذشت انتظار گهواره دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی دوباره مرثیه‌ی شیرخوار گهواره میان هُرم عطش مادری صدا می‌زد بخواب کودک دل بیقرار گهواره امان ز اشک رباب و غم علی اصغر چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای محمدجواد پرچمی