⚘گمنام⚘:
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
#گلچین_مولودی_یازینب_س
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید
در دل صورها، صدا پیچید
صوت شیرین ربَّنا پیچید
عطر سجادهی خدا پیچید
مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک
سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک
نغمه ی چَنگ و ضَربِ دف آمد
موسمِ شادی و شعف آمد
مِی عُشّاق از نجف آمد
دادِ کعبه از آن طرف آمد:
گوشها! بشنوید فریادم
عاشقِ سینهچاکِ سجادم
ماه، نِعمَ الْبَدَل* گرفت تو را
حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را
شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را
تا پدرجان بغل گرفت تو را
شبِ میلاد..، کربلا رفتی
بین آغوشِ عشقِ ما رفتی
ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم
بخدا سرسپرده ی یاریم
دار بر دوش، مثلِ تَمّاریم
با علیها چه عالمی داریم
شَرَفُ الشَّمس مَشرِقِینی تو
دومین حیدر حسینی تو
عشق تزریق کرده در جانت
تا پدر کرده بوسهبارانت
عمه می گفت: ای به قربانت...
...به عمویت کشیده چشمانت
چشمهای، رو به جو نخواهی زد
با ابالفضل، مو نخواهی زد
فرشِ پشتِ درِ تو از پرِ ماست
بامِ تو لانهی کبوترِ ماست
خانهات سرپناهِ آخرِ ماست
مادرت آبرویِ کشورِ ماست
با تو ما نیز جزءِ این ایلیم
عجمی زادهایم..، فامیلیم
هر که در کویِ وحدتِ تو دوید
از همه غیر رَبِّ خویش بُرید
بال هرکه عروج را فهمید
از صحیفه به صحن عرش رسید
مَلَک وحی اگر جلیل شده
با دعایِ تو جبرئیل شده
قَطرهی نُطقِ تو خودش دریاست
واژههایت عجیب، بیهمتاست
منبرت بانیِ تحولهاست
خطبهات مُهرِ ثبتِ عاشوراست
از تو داریم نوحه و دم را
از تو داریم این مُحرم را
غمِ من را حضور تو کم کرد
عشق را بین سینهام دم کرد
گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد
حَرَمت را درست خواهم کرد
در بقیعت به پا کنم..، عَلَنی!
اوّلین چایخانهی حَسَنی
کاشیاش پُر لَعاب خواهد شد
دلِ زُوّار آب خواهد شد
آبِ حوضش شراب خواهد شد
صحنها، انقلاب خواهد شد
کنج هر صحن، انجمن داری
تا خودِ صبح، سینهزن داری
در حرم عطر ناب خواهم ریخت
مثل مشهد، گلاب خواهم ریخت
مشک بر دوش..، آب خواهم ریخت
یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت
سهم جسمِ ضریح تو..، تب نیست
بیحیا دور عمه زینب نیست
*بهترین جایگزین
✍ #بردیا_محمدی
#کربلایی_جناب_جاودان
#امام_جواد #مدح_امام_جواد
یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید
تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید
از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید
این فقر را به نقد خریدن به ما رسید
عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم
ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم
آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق
طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق
روشنترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق
ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق
امواج را به سینه ی دریا گذاشتی
پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی
در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی
خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی
آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی
پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی
یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام
بانیِ خنده های امامِ رضا سلام
از شعله های شمعِ شبت دود می رسد
از چشمه های چشم ترت رود می رسد
از دخل کسب و کار غمت سود می رسد
از سفره های خانه ی تو جود می رسد
ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست
حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست
سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست
اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست
گرد و غبار طوس بر این کولهبار ماست
ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست
هرکس که سر به پنجرهفولاد می زند
از هجر کاظمین تو فریاد می زند
نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست
آن نفخِ صورِ صبحِ قیامت همین صداست
پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست
باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست
یک گوشهچشم از نظرت را به من ببخش
اذن زیارت پدرت را به من ببخش
تا بیگُدار پا به رکاب بلا زدم
در منجلاب معصیتم دست و پا زدم
هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم
انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم
آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم
تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم
شکرخدا که بال زدم در دیار تو
جبریل می شوم برسم تا مزار تو
تمّارگونه سر بگذارم به دار تو
ایل و تبار من به فدای تبار تو
گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم
بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم
آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران
من را همان گدای قدیمی خود بدان
گرد گناه را بده از شانه ام تکان
تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان
خیلی به حال میخ کج در گریستی
آنقدر پای پهلوی مادر گریستی!
بگذار ابتدای بهاران بخوانمت
بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت
گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت
باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت
صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست
پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست
شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد
خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد
سر نیزه ای به روی تنت جا به جا نشد
حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد
هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش
آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش
🔸شاعر: #گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
#بردیا_محمدی
.
#مناجات_با_خدا
اَجِرنا من النارِ یا #مجیر
گرچه همیشه رازم ، پیش تو برملا بود
نَشکَن دل کسی که ، کارش خدا خدا بود
شرمنده ام به قرآن ، خیلی خراب کردم
ویرانهی دل من ، یک روز خوشنما بود
ظرفِ پُر از تَرَک را ، نقداً خودت خریدی
قلب شکستهی من ، با اینکه بی بها بود
دست از تو تا کشیدم ، دنیا کِشیده ام زد
عاشق بدون معشوق ، سهمش فقط بلا بود
تا گوشه ای نشستم ، پیشم نشستی انگار
پس راه اصلی وصل ، در کُنج انزوا بود
حتّی نگفته ای کیست ، من را بغل گرفتی
بخشایشت همیشه ،بی چون و بی چرا بود
چادر نماز زهرا ، مصداق یا مُجیر است
در اوج بی پناهی، مادر پناه ما بود
آب و غذای ما را ، شخصِ حسن رسانده
رزق از کریم خوردن ، خوشبختی گدا بود
بیچاره ام..،به حَقِّ ، حیدر الهی العفو
مُهر قبولی من ، در دستِ مرتضی بود
قیمت گرفت تربت ، تا خاکی از نجف شد
ایوان طلای حیدر ، اعجاز کیمیا بود
نوکر دلش گرفته ، دلتنگی اش حسین است
ای کاش روزیِ ما ، امسال کربلا بود
افطارِ تشنهلبها ، اشک است ، اشک روضه
یاد همان لبی که ، پامالِ چکمه ها بود
▪️
کهنهحصیرِ دِه هم ، جمعش نکرد آخر...
آن جسمِ قطعه قطعه ، از بس جدا جدا بود
#ماه_رمضان
#مناجات
#بردیا_محمدی ✍
.#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها