eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
7.1هزار دنبال‌کننده
687 عکس
590 ویدیو
144 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها نشر بدون نام کانال شرعاً مجاز نمی باشد.🚫 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 هر کس با بغض علی علیه‌السلام بر زمین راه برود حرام است عن ابن عباس قال رسول الله صلی الله علیه و آله لعی علیه‌السلام: «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزّوَجَلَّ زَوَّجَكَ فَاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَدَاقَهَا الْأَرْضَ فَمَنْ مَشَى عَلَيْهَا مُبْغِضاً لَكَ مَشَى عَلَيْهَا حَرَاماً.» ابن عباس نقل می‌کند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به علی علیه‌السلام فرمود: «ای علی! خدا فاطمه عليهاالسلام را به ازدواجت درآورد و مهریه‌اش را زمین قرار داد، کسی بر روی زمین گام بردارد و با تو دشمنی داشته باشد راه رفتنش بر زمین حرام است.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۴۵، حدیث ۴۹
☑️ او که حالش تو را برانگیخت، اهل دوزخ است أميرالمؤمنين عليه‏‌السلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه‏‌ی خويش حرکت کرد در حالی که کميل ابن زياد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهی می‌‏کرد، در بين راه از کنار خانه‏‌ی مردی گذشتند که صدای تلاوت قرآنش بلند بود و اين آيه را (امن هو قانت آناء الليل…)(۱)با صدای دلنشين و آهنگ حزين می‌خواند، کميل از حال اين مرد لذت برد و از روحانيت او خوشحال شد. بی‏‌آنکه بر زبان چيزی براند، امام عليه‏ السلام رو به سوی او کرد و گفت: «سر و صدای اين مرد مايه‏‌ی اعجاب تو نشود، او اهل دوزخ است، به زودی خبر او را به تو خواهم داد.» کميل از اين مسأله در تعجب فرو رفت، نخست اين که امام عليه‏‌السلام به زودی از نيت او آگاه گشت، ديگر آن که شهادت دوزخی بودن آن مرد ظاهر الصلاح را داد. مدتی گذشت تا سرانجام کار خوارج به آن‌جا رسيد که در برابر اميرمؤمنان ايستادند و حضرت با آنها پيکار کرد و جنگيد، در حالی‌که قرآن را آن گونه که نازل شده بود حفظ داشتند، رو به کميل کرد در حالی که شمشير در دست آن حضرت بود و سرهای آن کافران طغيانگر بر زمين افتاده بود، با نوک شمشير به يکی از آن سرها اشاره کرد و فرمود: «ای کميل (امن هو قانت آناء الليل) يعنی اين همان شخصی است که در دل شب تلاوت قرآن می‌‏نمود و حال او و ياران او تو را برانگيخت.» کميل حضرت را بوسيد و استغفار کرد.(۲) 📚منبع (۱)سوره زمر، آیه ۹ (۲) تفسیرنمونه، ج۱۹، ص۳۹۸
🔶 پناه آوردن حیوانات به حرم امن امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) محمد بن زكریا (به سندش) از عبد اللَّه بن حازم حدیث كند كه گفت: روزى با هارون‌الرشید براى شكار از كوفه بیرون رفتیم، پس به ناحیه غریین و ثویه (كه جایى است پشت كوفه و قبر أبو موسى اشعرى در آن جا است) رسیدیم. آهوانى را در آنجا دیدیم، پس بازها و سگ‌ها (ى شكارى) را به طرف آنها رها كردیم، آنها ساعتى براى شكار آهوان دست و پا كردند (ولى نتوانستند آنها را شكار كنند) پس آن آهوان به تپه (كه در آنجا بود) پناه بردند و بالاى همان تپه ایستادند، (ناگهان دیدیم) بازها در كنارى از آن تپه فرود آمدند و سگ‌هاى شكارى بازگشتند. هارون از این جریان در شگفت شد، سپس آهوان از تپه به زیر آمدند بازها به طرف آن ها پرواز كردند و سگ ها نیز به سوى آنها دویدند، آهوان (كه این جریان را دیدند) دوباره به آن تپه رفتند، بازها و سگ ها نیز (آنها را رها ساخته) به جاى خود بازگشتند، و تا سه مرتبه این جریان تكرار شد. هارون‌الرشید گفت: بشتاب بروید و هر كه (در این اطراف) یافتید او را نزد من بیاورید (زیرا چنین می‌نماید كه این زمین مقدسى است و اسرارى در آن نهفته است. گوید: ما به جستجو در آن اطراف پرداختیم،) پیر مردى از قبیله‏ بنى اسد یافتیم، و او را نزد هارون آوردیم، هارون به وى گفت: مرا آگاه كن كه این تپه چیست؟ پیر مرد گفت: اگر امانم دهى ترا آگاه سازم، هارون گفت: عهد و پیمان خدا براى تو است (و من با خدا عهد كنم) كه تو را از جایگاهت بیرون نكنم و آزارت ندهم؟ پیر مرد گفت: پدرم از پدرانش براى من حدیث كرده كه آنها گفته‏‌اند: در این تپه قبر على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام است، و خداى تعالى آنجا را حرم امن قرار داده، و هیچ چیزى بدان جا پناه نبرد جز اینكه ایمن شود. پس هارون پیاده شد و آبى خواسته وضو گرفت و نزد آن تپه نماز خواند، و خود را به خاك آن مالید و گریست، پس برگشتیم‏. 📚منبع الارشاد، شیخ مفید، ج١، ص٢۶