.
#میلاد_امام_حسن
#نیمه_ی_رمضان
السلام علیک یا کریم اهل بیت
یا امام حسن علیه السلام
قالب شعر:مخمّس ترکیب(مسبّع)
نیمه ی ماه صیام است وبهار شیعه ها
شد مصفّا عرش با نور کریم هل أتی'
آمده اول رئوف حضرت خیرالنسا
شد گل خنده شکوفا بر لبان مرتضی'
هر ملک دارد به لب یا سیّدی یامجتبی'
خانه ی حیدر شده لبریز از دلداده ها
آمده دنیا امام ِ کلّ حیدر زاده ها
آمده با دسته گل هر حور از عرش برین
تا بگیرد عیدی از دستان ختم المرسلین
نغمه خوانی می کند درآن میان روح الامین
می زند فریاد بین آسمان ها و زمین:
صاحب فرزند شد مولا امیرالمؤمنین
از تلاقیّ دو دریا دُرّ سرمد آمده
جانشین مرتضی'، جان ِمحمّد آمده
یک به یک اوصاف رب را چارمین مظهر رسید
بعد احمد بحر رب را سوّمین گوهر رسید
دین اسلام نبی را دوّمین صفدر رسید
آسمان فاطمه را اوّلین اختر رسید
شیعیان تبریک!بر ما بهترین سرور رسید
آمده سرچشمه ی نور کرامت بر همه
وارث اوصاف احمد،مرتضی' و فاطمه
آمد و یمن قدومش شد اجابت هر دعا
آمد و درد دوعالم با نگاهش شد دوا
آمده تا که شود بر جاده ی حق رهنما
اوست در حق آینه بر رأفت و جود خدا
حجّت باری تعالی بر امام کربلا
اوست نور دیده و دردانه ی شاه اَنام
بر حسین بن علی بن ابیطالب، امام
در شب تیره رخش چون ماه ِتابان می شود
روز هم خورشید عالم تاب و رخشان می شود
بس که از حُسن جمالش خَلق،حیران می شود
چون بیاید بین کوچه راه بندان می شود
کافری بیند اگر او را مسلمان می شود
مِهر او حتّی دهد بر دشمنانش آبرو
دشمنش شیعه شود چون که ببیند فضل او
یک نگاهش بر گناه شیعیان باران شود
بس که او در بین مردم اسوه ی احسان شود
دشمنش هم بر عطای سفره اش مهمان شود
او اگر میدان بیاید خالق طوفان شود
تیع ابروی کجش خود فاتح میدان شود
وقت رزم حیدری اش می شود هر پهلوان
از رجزهای أنَا بْنُ الْمرتضایش نیمه جان
وای از آن دم که او گردد علمدار جمل
می رود او سوی میدان با شکوهی بی مَثَل
می رسد سر بر تمام دشمنان وقت اجل
می کند فرشی به پا از کشته ها در هر محل
گوئیا از تن جدا بودند سرها از ازل
می شود دشمن فراری از یسار واز یمین
می خورد آن فتنه انگیز ِجمل روی زمین
ما گدا هستیم بر ما سرور و آقا حسن
پس حساب ماست در دنیا و عقبا با حسن
گر گنهکاریم ما ،شد شافع عقبا حسن
می رسد بر داد کلّ شیعیان فردا حسن
می شود وا درب جنت با ندای یا حسن
شد دمادم ذکر ما روحی فداک یا کریم
شد برائت از عدوی او صراط المستقیم
وای از روزی که یار خانه اش دشمن شود
همسر نامهربانش یار ِ اهریمن شود
حاجتش از بس ندیده روز خوش، مُردن شود
حامی او یک زره در زیر پیراهن شود
آخرش هم قسمتش با زهر،جان کندن شود
می شود وقت شهادت یار وغمخوارش حسین
در کنار طشتی از خونش عزادارش حسین
سال ها او بوده از غم های مادر خون جگر
سال ها با رفتنش در کوچه ای شد محتضر
هم خمیده زیر بار غُصّه ی مسمار در
هم چشیده تلخی بشکستن رأس پدر
آخرش با زهر کین شد شام درد او سحر
سخت باشد دیدن هفتاد تیر پیکرش
در میان صد جفا تشییع جسم اطهرش
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
.#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها