🌱 امام به زبان های گوناگون سخن می گفت. شیخ کلینی به سند خود و دیگران از نصیر خادم نقل می‌کند که او گفت: بارها شنیده بودم که امام حسن عسکری(ع) با غلامان ترک و رومی و صقالبی (صقالبه محلی بین بلغار و قسطنطنیه بوده است) به زبان خودشان سخن می‌گفت. من تعجب می‌کردم و با خودم می‌گفتم این شخص در مدینه متولد شده و تا هنگام رحلت پدرش به جایی و پیش کسی نرفته و کسی او را ندیده (که درس بخواند و زبان نزد کسی بیاموزد)‌ پس چگونه به زبان‌های مختلف سخن می‌گوید؟ من در این موضوع فکر می‌کردم که حضرت به من متوجه شد و فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی حجت خود را در همه چیز در سایر مردم امتیاز داده است و آگاهی به لغات و زبان و شناخت نسب‌ها و مرگ و حوادث آینده را به او عطا فرموده است و اگر چنین نبود میان حجت و مردم فرقی نبود. 📚منابع: کافی، ج ۲، ص ۴۳۷ الارشاد، ج ۲، ص ۳۱۴ برگرفته از: مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۳۶۸ #ولادت_امام_حسن_عسگری_ع #فضائل_امام_عسکری_ع

🌱 سخاوت امام حسن عسکری(ع) محمد بن علی می گوید: زمانی بر اثر تهیدستی کار زندگی بر ما سخت شد. پدرم گفت: بیا با هم به نزد ابو محمد (امام عسکری علیه السلام) برویم. می گویند او مردی بخشنده است و به جود و سخاوت شهرت دارد. گفتم:او را می شناسی؟ گفت:نه او را هرگز ندیده ام. با هم به راه افتادیم. در بین راه پدرم گفت:چقدر خوب است که آن بزرگوار دستور دهد به ما ۵۰۰ درهم بپردازند! تا با آن نیازهایمان را برطرف کنیم. دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای پرداخت بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر! من پیش خود گفتم:کاش برای من هم سیصد درهم دستور دهد که با صد درهم آن یک مرکب بخرم و صد درهم برای مخارج و صد درهم برای پوشاک باشد تا به کوهستان (در اطراف همدان و قزوین) بروم. هنگامی که به سرای امام رسیدیم، غلام آن حضرت بیرون آمده و گفت:علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند. چون وارد شده و سلام کردیم، امام به پدرم فرمود:«یا علی! ما خلفک عنا الی هذا الوقت؟ ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟» پدرم گفت:ای آقای من! خجالت می کشیدم با این وضع نزد شما بیایم. وقتی از نزد آن حضرت بیرون آمدیم، غلام آمده و کیسه پولی را به پدرم داد و گفت:این پانصد درهم است، دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر. آنگاه کیسه ای دیگر درآورده وبه من داد و گفت:این سیصد درهم است، صد درهم برای خرید مرکب و صد درهم برای پوشاک و صد درهم دیگر برای سایر هزینه ها، اما به کوهستان نرو بلکه به سوراء برو. 📚منبع: اصول کافی، کتاب الحجة، باب مولد ابی محمد الحسن بن علی، ح ۳ #ولادت_امام_حسن_عسگری_ع #فضائل_امام_عسکری_ع

🌺  #ولادت_امام_حسن_عسگری_ع 🎤•|  #حاج_حنیف_طاهری |• از همون قدیم به اسم حسن ارادت دارم به آل علی یه عمریه که مودت دارم تموم امید نوکریمه که رو سرم سایه کریمه ارادت به آل علی ارث پدریمه امشب تموم میشه در به دری واسه دلدار اومد دلبری این مژده رو به شیعه ها بدی اومد امام حسن عسکری میخونه کل عالم یا امام عسکری با هر نفس با هر دم یا امام عسکری زخم دلا رو مرهم یا امام عسکری شیعه امام حسن عسکریم حیدریم حیدریم . #گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها

🌸 #ولادت_امام_حسن_عسگری_ع 🎤•| #حاج_محمدرضاطاهری |• نشسته برق شادی، توی چشمای هادی ملائک دمادی، با آهنگ من از همه سری، عزیز حیدری خوش آمدی، امام عسگری اومده آیینه ی خدا، نواده ی علی مرتضی دومین امیرِ سامرا، رسیده سومین ابن الرضا تو مدینه گل می بارن، اسمش حسن می. ذارن از همه سری، عزیز حیدری خوش آمدی، امام عسکری گلِ بابُ المراد، که عطر و بوش زیادِ خدا امشب چه ماهی، به هادی هدیه داده تاجِ سروری، خدایِ دلبری خوش آمد، امام عسکری نشسته برق شادی، توی چشمای هادی ملائک دم بردند. ، با آهنگِ منادی از همه سری، عزیز حیدری خوش آمدی، امام عسکری مقدمش به دل صفا میده به خلقتِ خدا بها میده ای گدایِ سامرا بیا آقا برات کربلا میده ضریحِ شش گوشه داره برامون کم نمی ذاره از همه سری، عزیز حیدری اومد خوشی، امام عسکری تویی وردِ زبونم،تویی آروم جونم سرودِ سال بعد،تو سامرا میخونم نسلِ کوثری،شفیع محشری خوش اومدی امام عسکری نشسته برق شادی، توی چشمای هادی ملائک دم برد، با آهنگ منادی از همه سری، عزیز حیدری خوش اومدی، امام عسگری. سفره داری و زبون زدی میون آقاها سرآمدی اَیُها الزکی العسکری حسن ابا محمدی پدرِ صاحبِ مایی، ثمرِ خونِ خدایی نشسته برق شادی، توی چشمای هادی ملائک دم کنترل، با آهنگِ منادی از همه سری، عزیز حیدری خوش آمدی، امام عسکری #گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها

🌺 #ولادت_امام_حسن_عسگری_ع 🎤•| #حاج_سیدرضانریمانی |• میره قدم قدم دلم سامرا حرم کنار سفره کرم امام عسکری سایه سرم سرگرم مستی ام سرم گرم عشق دلم میخواد اجازه شو بدی امام عسکری قربونت برم خاطرات شیرینم از زیارتت عشقه اون نمازی که خوندم روی تربتت عشقه منو دعوتم کن دوباره که چشمام پر از انتظاره کسی که یه بار زائرت شد برا دیدنت بی قراره خاطرات شیرینم از زیارتت عشقه اون نمازی که خوندم روی تربتت عشقه بارون گرفته باز پر از شور و شوق پر از ترانه های اشتیاق عجب شبی شده واسه عاشقا آغوش آسمون پر از خواهشه میگه که وقت استجابته که تا سحر میشه حاجتا روا برکت قدم هاشه حال خوب این روزا جون گرفته دنیامون از سلاله ی زهرا تو این فصل سرد زمستون نسیم بهاری وزیده بگردی اگه کهکشونو کسی مثل یارم ندیده خاطرات شیرینم از زیارتت عشقه اون نمازی که خوندم روی تربتت عشقه اهل سماء به صف همه جون به کف همه غبار مقدم توند تویی که قلبمو میگیری هدف ای من فدای تو تو ای بهترین زدم دل و سند به نام تو تو ای نواده ساکن نجف یک سره پر از نوری از تبار زهرایی بی نظیر و بی همتا از تبار مولایی سر سفره اهل بیتم که دارم همیشه یه عهدی دلم تنگه روز ظهوره دعا کن که برگرده مهدی خاطرات شیرینم از زیارتت عشقه اون نمازی که خوندم روی تربتت عشقه ای شاه لوکشف منم جون به کف شده برای عاشقت هدف بیا سر قرار ایوون نجف مولا فقط تویی میگم یا علی دلم بهم خبر میده یه روز میگیره دست تو مرتضی علی خاک پای غم بر من مقتدا و رهبر تو عاشقت پیمبر بود عاشق پیمبر تو هلاک تو و بچه هاتم فدای همه نوکراتم #گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها