#پوستر
#شعر_هیأت
#حضرت_زینب علیهاالسلام
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به با شکوهی زینب، ندیدهایم
✍ #قاسم_صرافان
💠جامعهایمانیمشعر
@ShereHeyat
✅ @www1542org
هدایت شده از شعر هیأت
#وحدت_اسلامی
#غزل
🔹پایان یکیست🔹
خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکیست
خیمهگاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکیست
لات و عزی با نقاب دین به میدان آمدند
بتشکنها خوب میدانند: بتگردان یکیست
داعش و تکفیری و وهابی و القاعده
پشت این دستان پیدا، نیت پنهان یکیست
سالها با اسم آزادی، کبوتر کشتهاند
این جهانِ در ستم آزاد، با زندان یکیست
تن به ذلت هرگز! اما جان به جانان میدهیم
در تمام عصرها، رسم جوانمردان یکیست
مرز، چیزی نیست! حتی از زمان هم رد شدند
از نگاه اهل ایمان، بدر و خانطومان یکیست
چنگ باید زد به حبلالله و از آتش گذشت
عروةالوثقی یکی، پیمان یکی، فرقان یکیست
هر حریمی حرمتی دارد بپرس از محرمان
حرمت آل نبی با حرمت قرآن یکیست
باز «بسم الله مجراها و مرساها» بخوان
موجها بسیار، اما نوح کشتیبان یکیست
صالحان، میراثداران زمین خواهند شد
این حکایت، فصلها دارد، ولی پایان یکیست
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/1751
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_عصر علیهالسلام
#بهار_انتظار
#غزل
🔹بهار من! تو کجایی؟🔹
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار میرسد اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزهای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسنفروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی
به سوی چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم
قسم که حضرت باران! همین بهار میآیی
خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب
نمیرسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/1318
✅ @ShereHeyat
گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
کشتۀ اشک! ما هم اسم تو را
با همان اشکها صدا کردیم
از همان شیرخوارگی مادر
کاممان را به تربتت وا کرد
روضۀ شیرخوارگان رفتیم
گریه بر طفل کربلا کردیم
داشت کمکم سه سالمان میشد
چقدر یک سهساله شیرین است
ناز کردیم و در دل بابا
خودمان را چه خوب جا کردیم
سیزده ساله... اهل درد شدیم
با تو بار آمدیم و مرد شدیم
تانکها شاهدند، فهمیدیم،
عهد را و به آن وفا کردیم
علیِ اکبرت به ما آموخت
پای این عشقِ پاک، باید سوخت
سوختیم و جوانی خود را
پای عشق شما فدا کردیم
افتخار سیاهپوشی را
از غلامِ سیاهتان داریم
این دل، آن خاک تیره بود، که بعد
با نگاه شما طلا کردیم
هر کجا بوی سیب میآید
حتماً اسم «حبیب» میآید
پیر گشتیم، خسته اما نه
سر پیری ببین چهها کردیم
سر پیری، پیالهنوش شدیم
در حرمها علم به دوش شدیم
از جوانها جوانتریم حسین!
با غمت شورها بهپا کردیم...
تا که دیدیم ربنایت را
زیر باران تیرها خواندی
در حضورت نمازِ بیدردِ
همۀ عمر را قضا کردیم
هر زمان بیقرار یار شدیم
زار از زخم انتظار شدیم
کمی از تربت تو بوییدیم
دردمان را کمی دوا کردیم
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/4818
💠 شعرهیأت
✅ @ShereHeyat
💠 جامعهایمانیمشعر
✅ @www1542org