🌷#خــاطــرات_شـهــدا
علی سفارش کرده که بعد از شهادتش برایش ۵ روز روزه بگیرند و تا یک سال نماز بخوانند.
تا ۵ روز همه خواهرانش با هم برایش روزه گرفتیم ،
و پدر تا یکسال سفارش علی را در مورد نمازها بجا آورد بعد از اتمام یک سال پدر که می دانست علی برای جمع آوری بیشتر توشه آخرت سفارش به خواندن نماز کرده بود یک بار دیگر برای ادامه راه او،
قصد خواندن نماز را نمود که با اقتدا نمودن به اولین نماز پس از اتمام سفارش علی،
به گفته وی علی پیش رویش ظاهر گردید و از پدر بسیار تشکر نمود و گفت که میزان نمازهای من به اتمام رسیده و دیگر راضی به زحمت و سختی شما نیستم.
🌼شــادی روح پــاک
شهید "علی رمضانی "صــلــوات🌼
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
@wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
#خاطرات_شهدا
●حاج حسين رزمنده ها را عاشقانه دوست داشت و گاه اين عشق را جوری نشان میداد كه انسان حيران میشد.
یک شب تانک ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستـور حرکت بوديم. من نشسته بودم كنار برجک و حواسم به پیرامونمان بود و تحرکاتی كه گاه بچهها داشتند. یک وقت ديدم یک نفر بين تانک ها راه میرود و با سرنشینان، گفت و گوهای كوتاه میكند.
●کنجکاو شدم ببينم كيست !! مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنار تانكی كه مـن نشسته بودم رويش. همين كه خواستم از جايم تكان بخورم، دو دستی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيد! گفت: به خدا سپردمتون!!
تا صدایش را شنيدم، نفسم بريد
گفتم: حاج حسين گفت: هيس؛ صدات در نياد ! و رفت سراغ تانک بعدی.....
📎فرماندهٔ دلاور لشگر ۱۴ امام حسین(ع)
#سردارشهید_حسین_خرازی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۶/۶/۱ اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۸ شلمچه ، عملیات کربلای۵
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim❣️
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
#خاطرات_شهدا
🔮 زیارت عاشورا
همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا 🌺 داشت.
دوران مجردی هرهفته درکنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند.
برای حاجت روایی چهله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (س)...
و حاجت روا هم میشد.😍😍
کار هر روزش بود ؛
بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند.
حتی اگه خسته بود.
حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد .
شده بود تند میخوند ولی میخوند..😊
تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت..❤️
و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:" اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ"..
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع)
چی بود..😭
🌹 شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری
نقل_از_همسر_شهید
🌹🍃🌹🍃
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
•~🍂🌻~•
#خاطرات_شهدا🕊🌹
بعضی می گویند: درحال نظافت حمام ها و سرویس های بهداشتی توی جبهه بوده و بمباران شده و همان جا شهید شده. وقتی درمی آورندش بوی گلاب می داده. حالا هم از قبرش بوی گلاب می آید.مهدی قزلی
دستمال را آرام کشیدم به سنگ. آوردم جلو روبه روی صورتم نگه داشتم و نفس عمیقی کشیدم. بوی گلابی، همه وجودم را معطر کرد.🌷
دوباره خم شدم روی سنگ قبر. باور کردنی نبود، سنگ قبر باز هم نم ناک بود. دیروز که شنیدم، باور نکردم، حالا هم که می بینم و می بویم، باور نمی کنم. البته برای ما. بیشترمان عادت داریم به ترس و وحشت از قبر و مرده، اما یادمان می رود که این جا بعضی شان مرده نیستند. اینها زنده اند و «عند ربهم یرزقون» حالا ما نمی فهمیم بحثش جداست.
گاهی کسی پیدا می شود مثل سید احمد که نشانه های زنده بودن و زندگی اش برایمان نمایان می شود.✨
عده ای دیگر می گویند همیشه زیارت عاشورا می خوانده و این معجزه امام حسین(ع) است.
بعضی دیگر هم از غسل جمعه های مداومش می گویند و طهارتش در دنیا را دلیل این کرامت می دانند.
حالا آدم اگر اهل گیر باشد، می خواهد بیفتد دنبالش که چرا و چگونه چنین شده. اما اگر دل بدهی به ماجرا، می روی و می نشینی کنار قبرش؛ مثل ما دستمال را آرام می کشی روی سنگ قبر و می آوری جلوی صورتت نگه می داری و نفس عمیقی می کشی، سینه ات را پر از عطر گلاب می کند. آن وقت که قلبت تندتر زد، احساس می کنی یک چیزی هست فراتر از زنده بودن و زندگی که دیده نمی شود؛ چشیده نمی شود؛ ولی هست. چون قلب آدم را به تپش می اندازد، مثل عشق.
سیداحمد هرکه بوده و هر چه بوده آن قدر خوب بوده که خدا گوشه چشمی کرده باشد به او و قبرش قبر با اینکه چندین بار سنگش عوض شده، ولی همچنان گلاب معطر تراوش می کند.
خدا، خدایی اش را به رخ ما می کشد. حتما چون سیداحمد بنده ای بوده که خوب بندگی اش را کرده.
راستی، می دانستید که سیداحمد 22 سال بیشتر ندارد؟
#شهیدسیداحمدپلارک🌻
🌹🍃🌹🍃
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطرات_شهدا
خیلی داشت ازش خون میرفت، یهو به رفیقش گفت: بلندم کن بشينم..
رفیقش گفت: واسه چی؟ تو حالت خوب نیست سجاد!
گفت: اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم❤️
و بعد از چند دقیقه، شهید شد :)
شهید سجاد عفتی
#خاطرات_شهدا
دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بودیم. دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم حرم،
وقتی برمیگشتیم،
گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز!
گفتم :چرا؟
گفت:چون همیشه موقع خداحافظی میگفتم یا حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) من را دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوکری کنم.
ولی اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها).
من هم خندیدیم و گفتم:
"خب چه فرقی کرد"
گفت: اینها دریای کرم هستند
چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.
✍راوی: همسر شهید
#شهید_مصطفی_نبی_لو
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
#خاطرات_شهدا
دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بودیم. دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم حرم،
وقتی برمیگشتیم،
گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز!
گفتم :چرا؟
گفت:چون همیشه موقع خداحافظی میگفتم یا حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) من را دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوکری کنم.
ولی اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها).
من هم خندیدیم و گفتم:
"خب چه فرقی کرد"
گفت: اینها دریای کرم هستند
چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.
✍راوی: همسر شهید
#شهید_مصطفی_نبی_لو🌷🌱
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
#خاطرات_شهدا
با حبيب و خواهرم حرفش شده بود. كناری نشسته بود و هيچی نمی گفت.
- ابراهيم! چی شده؟
- هيچی. بعداً ميگم.
میدانستم هيچ وقت نمیگويد. بوسيدمش و به حال خودش گذاشتمش. هر وقت با هر كدام ما دعواش میشد، همين طور بود. چند دقيقه ساكت مینشست يك گوشه. ولی خيلی طول نمی كشيد كه میآمد، آشتی میكرد و همان ابراهيم كوچولوی خودمان می شد.
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
#خاطرات_شهدا
💠آخرین عکس
🔰 «همسرم در ادامه مأموریتهای کاریاش به کازرون منتقل شده بود. خانهای در آنجا اجاره کردیم و ۳ ماه بعدش به مأموریت ارومیه رفت. ۱۵ روز در ارومیه بود و ۱۵ روز در خانه. کمی بعد «ابوذر» از ارومیه زنگ زد که میخواهم به سوریه بروم. گفتم ابوذر جان تو همیشه مأموریت هستی «محدثه» بیتاب تو است. انشاءالله دفعه بعد میروی.
🔰شهید گفت: نه من باید بروم. بعد به خانه آمد و چند روزی در کنار هم بودیم.موقعی که میخواست به سوریه برود گفت که این آخرین مأموریتم است مطمئنم. بعد مرا به عمه سادات قسم داد و گفت، اگر امروز برای دفاع از اسلام نروم دشمن وارد خاک کشورمان میشود. وقتی این صحبتها را شنیدم متوجه شدم که هیچ چیز مانع رفتنش نمیشود.از طرفی هم نمیخواستم شرمنده حضرت زینب(س) بشوم.
🔰هشت صبح آخرین روزهای پاییز یعنی ۲۶ آذر ماه سال ۱۳۹۴ ابوذر رفت. قبل از رفتن با «محدثه» که غرق در خواب کودکانه بود، عکس گرفت و با من که نمیتوانستم جلوی اشکهایم را برای لحظهای بگیرم، خداحافظی کرد».
✍راوی؛ هـمسر شـهید
#شهید_ابـوذر_داوودی🌷
#شهدای_فارس
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻🌺
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹یک بار حاج قاسم و دخترش زینب همراه هم رفته بودند حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) برای زیارت. درگیریها زیاد شد و به اوج رسید. حاجی گفت: «همه محافظ هایی که همراه من هستن، وایسن از حرم دفاع کنن.» هر چه به ایشان گفتند که خطرناک است، گوش نداد و ایستاد به نماز.
🔹هر بار که میآمدند و درخواست میکردند: «حاجی بیا بریم…!» او با آرامش میگفت: «دارم نماز می خونم، نمیام. هیچ اتفاقی نمی افته لوسترهای حرم به شدت تکان میخوردند؛ اما حاجی با صلابت و آرامش خاصی ایستاده بود به نماز.
🔹تنها چیزی که حاجی از آن میترسید و خیلی مراقب بود، اعمالش در مقابل خدا بود. او تنها از خدا میترسید.
#خاطرات_شهدا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🕊🌷هدیهبهارواحطیبهشهداصلوات..
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
بهکانالشهیدابراهیمهادیبپیوندید👇🏻❤️
╭━━⊰❀🌺❀⊱━━╮
❣️ @wwwwwwabrahim
❣️ @wwwwwwabrahim
╰━━⊰❀🌺❀⊱━━╯