دیتر هالروردن بازیگر و کمدین آلمانی که با نام «دی دی» شناخته می‌شود با انتشار ویدئویی در واکنش به جنایات غزه می‌گوید: 😔«دولت‌مردانِ ما به اسرائیل گلوله می‌فرستند و خواهش می‌کنند که از آن‌ها آرام استفاده کنند! 🤯من در مقابل این تن‌های پاره‌پاره از خود می‌پرسم که مگر می‌شود این یک نسل‌کشی نباشد؟» 💤👤 سلبریتی های اونا 😏 سلبریتی های ما آلمان از جمله کشورهای غربی است که در چند ماه گذشته قویا از حملات رژیم صهیونیستی و جنایات اسرائیل در غزه حمایت کرده است.

️برای توی کوچه رقصیدن! ️ 🇵🇸ورژن جدید نماهنگ برای با مضمون رقصیدن و آزادی فلسطین 💅برای توی کوچه رقصیدن! درسته امثال شروین حاجی‌پور این مواقع به نفع ارباب سکوتن 🗯👤اما هستن وجدان‌های بیداری که فریاد بزنن. #نماهنگ #برای #فلسطین #موسیقی #سرود #غزه

🌀 تفسیر سوره مسد ⚡️بريده باد دو دست ابولهب و نابود باد. نه دارائيش و نه آنچه بدست آورد، به حالش سودى نكرد. 🔥به زودى به آتشى شعله‌ور درآيد. (همراه) زنش، آن هيزم‌كش (آتش افروز). (در حالى كه) در گردنش ريسمانى از ليف خرما است. 🔮 امام صادق عليه السلام فرمودند: هرگاه اين سوره را خوانديد بر ابولهب نفرين كنيد. 💤👤ابولهب هيچ گاه از مخالفت با پيامبر و از همكارى با مخالفان او دست نكشيد. او و همسرش كلمات ركيك به حضرت مى‌گفتند و شايد به همين خاطر نام اين دو در قرآن برده شده است. 🔦ابولهب برادران خوبى مثل حضرت حمزه و ابوطالب و پدر خوبى چون عبدالمطلب داشت اما هر كس براى خود حسابى دارد. 🔺در قديم بته‌هاى هيزم را كه جمع مى‌كردند، آن را با طناب مى‌بستند و آن را به دوش مى‌انداختند. چون همسر ابولهب، هيزم در مسير راه پيامبر مى‌ريخت تا آن حضرت را آزار دهد، لذا قرآن مى‌فرمايد: در قيامت نيز هيزم آتش دوزخ است و آن طناب‌هايى كه براى جمع آورى هيزم استفاده مى‌كرد، به گردنش آويخته است. 📛 زن ابولهب، فردى شاعر بود. نامش امّ جهل، خواهر ابوسفيان و عمه معاويه بود. كينه ديرينه با پيامبر داشت و خار بر سر راه پيامبر مى‌ريخت و اشعارى در تحقير و هجو آن حضرت مى‌سرود. 🔺چون همسر ابولهب در سر راه پيامبر هيزم مى‌ريخت، ممكن است‌ «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» اشاره به اين باشد كه ورود او به دوزخ در حالى است كه هيزم بدوش دارد. 👤دست و بازو براى تلاش است و تلاش براى رسيدن به هدف مطلوب. هدف ابولهب جلوگيرى از رشد اسلام بود و در اين راه تلاش بسيار كرد ولى به هدفش نرسيد، پس تلاش بازوى او هدر رفت. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»