✅#قصه_ی_من_و_خدا
😔من اگر درِ خانۀ تو را میکوبم و حاجاتم را در طَبَق دستان لرزانم میگذارم و تقدیم به تو میکنم،
👈 از آن روست که تا یاد دارم به گونهای با من رفتار کردهای که امیدم به یأس مبدّل نشود.
✨تو خدایی و #خدایی_میکنی
و کسی برای تو تکلیفی معیّن نمی کند
و بر تو حکمی نمیراند.
✨ای تنها خدای هستی!
هیچ کس شریک خدایی ات نیست،
امّا خودت بر خودت واجب کردهای که بر بندگان مهر بورزی و باران رحمتت را دم به دم بر سرشان بباری.
📚قصّۀ من و خدا
"قصّۀ واژههایی که بوی #ابوحمزه گرفتند"
#محسن_عباسی_ولدی
#آئینه_ظهور ✨
#یاران_صبح_ظهور ✨
#ماه_رمضان
#ماه_بندگی
#انتخابات
#عید_فطر
❇️مارابه دوستان خود 👥 معرفی کنید
👇👇
🆔http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
🔮📿مناجات شبانگاهی
✨دلم می لرزد، خدا
فقط یک سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است.
✨دلم می لرزد، خدا
از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است.
از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم.
از نفس خبیثی که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند، نه حاصل عنایت هايت!
✨خدا.....
دلم، تو را برایِ همیشه می خواهد!
آغوش گرم و بی همتای تو را، که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام.
مـن....از دنیای بدون تو، می ترسم.
از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند.
از روزهای سپيدي، که بدون هم نفسی با تو، تاریک ترین لحظه های عمر من هستند.
💔 قلبم بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است.
و دستانم، لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند.
چه کنم...؟
بی سحرهای روشـن؟😔
بی زمزمه های #ابوحمزه؟
بی اشکهای #افتتاح؟
نرو از خانه ما، دلبرم!
من بی تو، از پرِ کاهی سبک تَرم، که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود.
نرو از خانه ما،
بمان، همین جـا، در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است.
#آئینه_ظهور ✨
#یاران_صبح_ظهور ✨
🆔http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin