eitaa logo
مـ؏ـﺮاجی‌‌ها³¹³ 🇵🇸
712 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
12 فایل
‌بسم‌ࢪب‌‌شهدا؛🇮🇷 عـٰاشقان‌راسرشوریده‍‌به‌پیڪرعجـب‌است، دادن‌سـرنہ‌عجب؛داشتـن‌سَرعجب‌است...!(: . . #بیسیمچی؛ https://daigo.ir/secret/22260033 🌱 کپیازکانال:فوربزن‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
مـ؏ـﺮاجی‌‌ها³¹³ 🇵🇸
این‌انقــلـاب‌رومفت‌بدســت‌نیاوردیــم که‌بازیچـه‌ی‌مشتی‌بازیگر‌بـــین‌الملــلی‌باشــیم...
مــرگـ پـایـان کسـے نـیست ڪ عاشــق باشـد✨ ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
+میدونۍتودنیابہ‌چہ‌کسایۍحسودیم‌میشہ؟ _ نہ..! +بہ‌اونایۍکہ‌دلشون‌میگیره‌میرن‌ حرمِ‌آقاوقتۍبرمیگردن‌دیگہ حالِ دلشون‌خوبِ‌خوبہ!:)🖤
یا‌من‌له‌اکرم‌الاسماء.mp3
9.99M
♡ ㅤ ❍ ⎙ㅤ ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ گرچہ داغتو درک نمیکنم ؛ روضہ رفتن رو ترک نمیکنم . . قبل از خواب خود را شارژ کنید:) ❤️
- -ازعالِــم‌بزرگۍپرسیدند: چگونہ‌بفهمیم‌درخواب‌غِفلَتیم‌یانہ؟ +گفت:اگربراے‌ امام‌زَمانت‌ڪارے‌‌میڪنۍ وبہ‌ظهورآن‌حضــرت‌ڪمڪ‌میڪنۍ؛ بدان‌ڪہ‌بیدارے‌... واِلّااگـرمجتهدهم‌باشۍ درخواب‌غفلتۍ‼️ اَللّٰھُم‌َّ؏َـجِّل‌َلِوَلِیِّڪ‌َالفَࢪَج...💚 ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
❤️ آدم‌ها قند را میشکنند ♥️تا از طعمش استفاده کنند ❤رکورد را میشکنند ♥️تا به افتخار برسند ❤هيزم را میشکنند ♥️تا به گرمای آتش برسند ❤غرور را میشکنند ♥️تا به‌ افتادگی برسند ❤️سكوت را میشکنند ♥️تا به‌ آوازی برسند !!! ❤آدم‌ها برای تمام ♥️شکستن‌ها دلایل خوبی دارند ❤امــا من هنوز نفهمیدم ♥️که چرا آدم‌ها دل‌ را میشکنند ؟! ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💔-
ﯾﻪ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻣﺤﺾ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﮐﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺁﮔﻬﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ! ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯿﺸﻪ. ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﺍﺩﺁﻣﻮﺯﯼ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ. ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ. ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪ ﻣﻌﻠﻢ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺷﮑﻠﯽ ﺭﺳﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺍﯾﻨﺮﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻦ! ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺟﺰ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﮔﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﻪ ﻟﻮ ﺑﺮﻩ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩ ﻋﻘﺐ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻠﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ؛ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮﻫﺎ ﯾﮏ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻟﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ ! 👌ﺣﮑﺎﯾﺘﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﺎﺻﺮ ﮐﺎﺗﻮﺯﯾﺎﻥ
پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد... او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست... پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد... آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را سرزنش میکردند پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت... یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد. پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید! •••یادمان بماند که: "زمین گرد است..."•••
📸این عکس را ببینید ! به یک چیزی دقت کردید؟ 🔹️ هرچه در ایران رخ داد حالا دارد با 100 روز تاخیر در تلاویو رخ میدهد / صهاینه در حال بستن بزرگراه ها هستند...
قبݪ‌از خواب یڪ صلوات براے سلامتی رهبر عزیزمون و اقا امام زمان بفرستین یڪ صلوات هم براےسلامتی مرزبان هاے عزیزڪشورمون💙❄️⛓