🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_یازدهم
#بخش_دویست_و_دوم
#یکصد رحمت #میان دو #انگشتان 🍂🌼
اسحاق بن عمار میگوید:
من در کوفه ثروتمند شده بودم. از برادران دینی بسیار نزد من میآمدند ترسیدم در میان مردم شرمنده شوم به غلام خود دستور دادم هرگاه یکی از برادران دینی آمد و مرا خواست بگو ایشان اینجا نیست.
در همان سال به مکه رفتم. خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و سلام کردم حضرت با سنگینی و گرفته خاطر، جواب سلام داد.
گفتم:
فدایت شوم! چرا از من روی گردانی و به من کم لطف هستید؟
فرمود:
به خاطر این که شما روش خود را نسبت به مؤمنان تغییر داده اید.
گفتم:
فدایت گردم! از این که زیاد مشهور شوم، ترسیدم و چنین کاری کردم. خدا میداند به آنها شدیدا علاقمندم.
حضرت فرمود:
ای اسحاق! از زیادی مؤمنان هرگز ناراحت نباش! زیرا هرگاه دو نفر مؤمن با یکدیگر ملاقات کرده و دست بدهند. خداوند یکصد رحمت در میان دو انگشتانشان قرار میدهد که نود و نه رحمت از آن مخصوص کسی است که برادر دینی خود را بیشتر دوست میدارد و هر کدام نسبت به رفیقش بیشتر محبت کند او بیشتر مورد توجه الهی قرار میگیرد.
هرگاه برای رضای خدا همدیگر را به آغوش گیرند رحمت خداوند آنان را میپوشاند و به آنان گفته میشود:
شما آمرزیده شدید، بار دیگر همدیگر را به آغوش بگیرید.
هرگاه خواستند صحبت کنند، فرشتگان به یکدیگر گویند از این دو نفر دور شویم شاید راز دلی دارند و خداوند نمی خواهد از راز دل آنها باخبر شویم.
اسحاق میگوید:
عرض کردم ممکن است آن دو فرشته نویسنده اعمال فاصله بگیرند و در نتیجه سخنان ما را نشنوند و ننویسند. با این که خداوند میفرماید:
(ما یلفظ من قول الا الدیه رقیب و عتید) [۱]:
انسان سخن نمی گوید مگر این که دو ملک رقیب و عتید برای
ضبط گفتارشان آماده هستند.
حضرت صادق علیه السلام با شنیدن این سخن آهی کشید و به شدت گریست به طوری که اشک دیدگانش محاسن آن حضرت را تر نمود و فرمود:
ای اسحاق! اگر آن دو فرشته نشنوند و ننویسند، خداوند آگاه بر گفتار ماست.
ای اسحاق! از خدا بترس! آن چنان که او را میبینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را میبیند و اگر شک کنی در اینکه او تو را نمی بیند کافر شده ای و اگر یقین داشته باشی خداوند تو را میبیند باز مرتکب گناه شوی در چنین صورت او را پست ترین بینندگان قرار داده ای که حیا نمی کنی. [۱]
#تولد و #شهادت امام #کاظم علیه السلام🍃🌸
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرزند اما صادق علیه السلام در سال ۱۲۸ هجری در ابوأ [۱]، هفتم به دنیا آمد.
و در سال ۱۸۳، بیست و پنجم رجب به شهادت رسید.
بعضی پنجم رجب سال ۱۸۳ را گفته اند.
هنگام شهادت ۵۵ سال داشت.
مادرش کنیزی به نام حمیده بربریه بود [۲] او را حمیده پاک نهاد میگفتند. مدت امامت آن حضرت ۳۵ سال بود.
و در بیست سالگی به امامت رسید.
حضرت در اواخر خلافت منصور دوانقی، به امامت رسید پس از او پسرش مهدی ده سال حکومت کرد بعد از مهدی پسرش هادی (به نام موسی بن محمد) یک سال و یک ماه زمامدار بود.
سپس حکومت در اختیار هارون پسر محمد که مشهور به رشید بود قرار گرفت.
پانزده سال از حکومت هارون میگذشت امام موسی بن جعفر علیه السلام در زندان سندی بن شاهک (به دستور هارون) مسموم شد و به شهادت رسید. و در مدینة السلام (بغداد) (که اکنون کاظمین گفته میشود) در قبرستان معروف به قبرستان قریش دفن گردید. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: ۶۶. انسان هیچ سخنی نمی گوید مگر این که در کنار او دو فرشته رقیب و عتید حاضرند.
[۱]: ۶۷. ب: ج ۷۶، ص ۲۱.
[۱]: ۶۸. ابوأ دهی است بین مکه و مدینه که حضرت آمنه مادر پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا دفن شده است.
[۲]: ۶۹. برای آگاهی بیشتر از حال این بانوی گرامی، به جلد دوم، داستان ۳۷ مراجعه شود.
[۱]: ۷۰. ب: ج ۴۸، ص ۱.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫