🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع
#بخش_چهارم
#چرا ابن یامین #فرزندان را، به نام #گرگ و #پیراهن و #خون، نام گذاری میکند. ✨🍃🌸
مرحوم مجلسی قدس سره از تفسیر قمی و امالی شیخ صدوق روایت میکند که، حضرت یوسف (علیه السلام) وقتی با ابن یامین برادر تنی خویش مشغول صحبت شد و بنیامین شدت حُزن خود را در فراق برادر، به حضور یوسف (علیه السلام) رسانید و گفت: «دوازده و به روایت قمی سه فرزند دارم و برای هر کدام، نامی از جریان برادر، مشتق کردهام که سر گذشت برادرم را فراموش نکنم. یوسف صدیق (علیه السلام) فرمود: «در فراق چنین برادری چطور حال پیدا کردی که با زنها خوش باشی و فرزند را ببوئی. » گفت: «صحیح میفرمائید. لکن ازدواج من برای اشباع غریزه نبوده است. پدر صالحی دارم، که مرا امر فرمود: «فرزند عزیز، ازدواج کن، شاید خداوند از صلب تو ذریه ای را خلق کند که روی زمین را با تسبیح گفتن شان سنگین کنند». [۲]
#چرا پس از آن که #غذای حضرت #مریم (علیها السلام) در #محراب عبادتش #حاضر میشد، #خطاب «وهزّی الیک» به او #رسید. ✨🍂🌺
در بعضی از تفاسیر است که بمنطوق) کلّما دخل علیها ذکریا المحراب وجد عندها رزقا (
«هر زمانی زکریا وارد محراب مریم (علیها السلام) میشد غذای مخصوصی در آنجا میدید. » [۱]
پیش از توّلد حضرت عیسی (علیه السلام) غذای مادرش بدون هیچ زحمتی در محراب عبادتش از طرف خداوند حاضر میشد و لکن پس از آن که عیسی (علیه السلام) به دنیا آمد به مريم (علیها السلام) خطاب رسيد: ) وهزّی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا: («و تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه ای بر تو فروریزد. » [۲]
مریم (علیها السلام) از روی حیرت عرضه داشت: «خدایا در این، چه حکمت است. پیش از اینکه بچه دار باشم و زحمت تربیت بچه را متحمل شوم، روزی من در محراب عبادتم حاضر میشد. الآن که رنج بچه داری را دارم، دستور میدهی که درخت نخل را تکان بدهم تا روزی بر من برسد. » جواب آمد: «پیش از این، تمام توجه تو بر من بود و حال نصف توجه تو به فرزندت متوجه میشود».
چه نیکو سروده است:
چو بنده هیچ کس نشناسد، بجز خدای هر آرزو که باشدش از وی روا شود. [۳]
#تا به #دجله نیفتاده بود، #خدا را #ندیده بود. ✨🍃🌸
باز در همان کتاب از کتاب تذکرة شیخ عطار نقل میکند: «که کسی خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و خواستار نشان دادن خدا از حضرتش شد. هر چه امام فرمود: خدا با چشم دیده نمی شود، آن مرد قبول نکرد. امام (علیه السلام) دستور داد تا دست و پای او را بستند و در رود دجله انداختند. آب او را فرو میبرد و بیرون میآورد. در موقع
بیرون آمدن استغاثه به ابن
رسول الله (صلی الله علیه و آله) میکرد، تا از کمک امام صادق (علیه السلام) مأیوس شد. استغاثه به خدا کرد. حضرت فرمود: بگیرید و بیرون بياوريدش. پس از آن که بدنش آرام گرفت، امام فرمود: «خدا را دیدی؟ » عرض کرد: «تا دست در غیر» میزدم، حجاب بین من و خدا بود و وقتی از همه مأیوس شدم، رفع حجاب شد. » [۱]
----------
📚منابع:
[۲]: ۰ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۳۸ و ۲۵۹ ؛ تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۵۸ و ۲۶۰.
[۱]: . سوره آل عمران، آیه ۳۸.
[۲]: . سوره مریم، آیه ۲۶.
[۳]: . خزینه الجواهر، ص ۱۸۱ و ۷۰۱.
[۱]: . خزینه الجواهر، ص ۳۹۰.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_نود_و_چهارم
مناظره #اسکافی با #جاحظ ◾️🍃
نون در لنعلم من یتبع الرسول، نون جمع است نه عظمت، ای تکونوا کلکّم مشارکین لی فی العلم بذلک ۱۲۹ اسکافی گوید اگر فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در شهرت مثل قبله بودن کعبه نبود، در مقابل فعالیتهای فراعنه چیزی به ما نمی رسید، باز اسکافی میگوید اگر گفته تو جاحظ درست باشد که، اول من آمن بالله بودن ابوبکر سبب خلافت او شد، چرا پس خود ابوبکر در روز سقیفه، این را ادعاء نکرد، و چرا عمر خلافت ابوبکر را
فلته خواند ۲۲۴ نگارنده گوید از صفحه ۲۱۵-۲۹۵، شارح مناظره ای بین ابوعثمان جاحظ که، کتابی نوشت به نام کتاب العثمانیه، در اینکه ایمان ابوبکر افضل از ایمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، زیرا که او در سنّ چهل سالگی اسلام آورد، ولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) بلوغ نرسیده ایمان آورد، و صغر سنّ خلاف کمال است، [۱]
از باب اللهم اشغل الظالمین بالظالمین، و ابوجعفر اسکافی معتزلی، کتابی نوشت به نام نقض العثمانیه، در ردّ کتاب جاحظ، چطوری که در پاورقی ص ۲۱۹ آمده است، اسکافی معتزلی است، و به سال ۲۴۰ درگذشته است، کم کم بحث از افضل بودن ایمان کدام
یک، کشید به افضل بودن کدام یک از این دو نفر از دیگری، ابن ابی الحدید در هشتاد صفحه این بحث را آورده، مطالب حسّاسی دارد، در جلد سوم تهاویل الربیع صفحه ۱۱۳، به بعد یک قسمت مهم آن را میتوانید ببینید، در ضمن اسکافی به جاحظ، در استدلالش به آیه آغاز میگوید: مطاعن شیعه را به خود متوجه کرده است، (۲۶۴) لکن حق مطلب را باید و شاید نگفته است، که امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)، اوّلی در روایت ۲۷ بحار ص ۳۲۳، و دوّمی در حدیث صفحه ۲۳۱ جلد ۳۰ بحار، از جمع بین دو آیه از سوره توبه، (آیه ۴۰ با آیه ۲۵ و ۲۶) مطلب خیلی لطیفی، بر ضرر کسانی که آیه غار را دلیل خلافت ابوبکر گرفته اند، بیان فرموده اند. و آيه آغاز را دليل كفر يار غار گرفته اند، به اين دو آدرس مراجعه شود كه استدلال لطيفي است، خدايا اگر اهل بيت (علیه السلام) را براي ملتها رهنما قرار نداده بودي، مردم در جهالت هميشه ميماندند، خانه احساست آباد باد.
#چه کشید #امیرالمؤمنین (علیه السلام) در لیله #المبیت ◾️🍂
کفّار قریش در شب هجرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، به خیال اینکه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است که در رختخوابش خوابیده، آنقدر بر بدن امیرالمؤمنین (علیه السلام) سنگ زدند، صبح دیدند که امام (علیه السلام) مشرف بر مرگ شده است ۳۰۵ نگارنده گوید در بعضی از روایات هم آمده، به حضرتش کتک مفصلی هم زدند، و پس از آن در اطاقی انداختند، و قفل زدند، و کلیدش را به یک پیرزنی دادند، پس از رفتن دشمنانش،
امیرالمؤمنین (علیه السلام) سه دفعه کلمه یا علی بشنوند، در اوّلی درد بدنش آرام گیرد، در دوّمی در باز شود، و در سومی آن حضرت بیرون رود، در حاليكه دربان (پیرزن) بیرون در نشسته بود، با این همه زجر و اذیّت، جاي ندارد كه یک عده مغرض بگویند علی (علیه السلام) که جان سالم به دربرد، بلی پس از این همه زحمت، چرا کامل بهائی هم از مرحوم سید مرتضی نقل میکند که، علی (علیه السلام) در آن شب وقتی با کفّار درگیر شد، میزد و میخورد، تا از دست آنها خلاصی یافت ص ۳۹۱.
و امّا جلد چهاردهم
#این دو #تا را به هم #قیاس کنید ◾️🍃
۱- حارثه بن سراقه در جنگ بدر شهید شد، مشرکین از خونش هم خوردند، خبر به مادر و خواهرش رسید، مادرش گریه نکرد، و منتظر تشریف آوردن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شد، اگر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بفرماید در بهشت است گریه نخواهم کرد، و اگر در جهنم باشد گریه میکنم چه گریه ای، وقتی شنید که در فردوس اعلی جای دارد گریه نکرد، و این مادر و خواهر از برکت عنایت خاصّه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، از همه خوشحال تر و چشم روشن تر بودند ۱۴۷.
۲- ابولهب به وسیله مرض عدسه که، مثل طاعون مرض مُسری بود نعوذ بالله سقط شد، از ترس سرایت مرض، فرزندانش نتوانستند دفن کنند، تا بدن بو برداشت، عوض
غسل از دور آب پاشیدند، و به زحمت زيادي بدن او را بالای مکه بردند، و عوض دفن، سنگها را به رویش انداختند ۱۸۲.
----------
[۱]: . چطوری که در اوّل بعثت، این را کفّار قریش بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) اشکال گرفتند که، از تو کسی حمایت میکند که هنوز به بلوغ نرسیده است، یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام).
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫