eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
405 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
رمان_مدافع_عشق_قسمت8 : نزدیڪ غروب،وقت برای خودمان بود... چشمانم دنبالت میگشت... میخواستم اخرای این سفر چندعڪس از... گرچه فاطمه سادات خودش گفته بود ڪه لحظاتـےرا ثبت ڪنم... زمین پرفراز و نشیچ فڪه با پرچم های سرخ و سبزی ڪه بادتڪانشان میداد حالـےغریب را القا میڪرد.. تپه های خاڪـے... و تو درست اینجایـے!...لبه ی یڪـےازهمین تپه ها ونگاهت به سرخی آسمان است پشت بمن هستـےو زیرلب زمزمه میڪنـے: آنها _دیدند... آهسته نزدیڪت میشوم. دلم نمی آید خلوتت را بهم بزنم . اما _آقای هاشمی توقع مت را نداشتی آنهم در این خلوت ازجامیپری!می ایستی و زمانی که و زمانی که رومیگردانی سمت من،پشت پایت درست لبه ی تپه،خالی میشود.... از سراشیبی اش پایین میافتی .....سر جا خشڪم میزند!!... پاهایم تگان نمیخورد...به زور صدا رو ازحنجره ام بیرون میکشم.... _آ....قا....ها.....ها...هاشمیے یک لحظه به خودم می آیم و میدوم ...میبینم مایین سراشیبی دوزانو نشسته ای و گریه میکنی... تمام لباست خاکی است..... و با یڪ دست مچ دست دیگرت را رفته ای... فڪر خنده داری میڪنم گریه_میکنه!! اما...تو... حتمن اشڪهایت ازسربهان نیست ..علت دارد...علتـےڪه بعدها ان را میفهمم... سعی میکنم آهسته از تپه پایین بیاییم که متوجه میشوی و به سرعت بلند میشوی... قصدرفتن ڪه میڪنےبه پایت نگاه میڪنم... .... تمام جرئـتم را جمع میڪنم و بلند صدایت میڪنم.. _ ا قـا......آقای هاشمی ... یــک لحظــه نریــد... ترو خــدا... بـاورڪنیـدمن!... نمیخواســـــــــتم ڪــه دوبــاره.... دســــــــتتون طوریش شه؟؟؟؟آقای هاشمی با شمام... اما تو بدون توجه سعـےڪردی جای راه رفتن،بدوی!... تا زودتراز شر راحت شوی.. محڪم به پیشانـےمیڪوبم... ؟؟؟ چقد_عاخه_بےعرضههههه. انقدر نگاهت میڪنم ڪه در چهار چوب نگاه من گم میشوی... .. یانه..... ما انقدر به غلط ها عادت کردیم که... در اصل چقدر من ....